وقتی می گویند بیش از 50 درصد بازیکنان لیگ برتر قلیون استفاده می کنند ، آمار این قدر زیاد است که قوبل کنیم از هر دو نفر ، یکی قلیون می کشد. البته قلیان یا سیگار اصلا مسئله تازه ای در فوتبال ایران نیست. بارها نمونه هایش اتفاق افتاده است. از خداداد عزیزی و ماجرای معروف ساحل لبنان در جام ملتهای 2000 که نه اصلا از مرحوم حجازی و ماجرای شروع سیگار کشیدنش در جام میلز تا همین اواخر. تقریبا کمتر چهره سرشناسی بوده که یک بار بحث قلیان کشیدنش مطرح نشود.
روایت اول : آنچه در ادامه می خوانید چند خاطره درباه جنجال های قلیانی در فوتبال ایران است. اوایل دهه 80 ، یک شماره 8 معروف ، سرمربی تیمی شد که خودش سال ها کاپیتانش بود. خیلی از هم بازی های قدیمی اش را فرستاد خانه و از میان شان ، یک نفر را نگه داشت که شماره 10 تنش باشد. قرار بود کاپیتان تیمش باشد. بزرگتر همه بچه ها. مدام برایش درد دل می کرد و آن اواخر فصل پی برده بود شرایط تیمش خیلی روی فرم نیست. آن وقت ها از این جینگولک بازی های« مجازی» نبود اما یکسری از بازیکنانش دیر می خوابیدند و احتمالا در گعده های شان قلیان می کشیدند. سرمربی شک نداشت. برای شان بپا گذاشته بود. یک روز به کاپیتان تیمش گفت:«تو رو خدا تو بزرگترشونی ! حواست باشه. نصیحتشون کن. نذار برن قلیون کشی. » دقیقا همان روز و بعد از تمرین البته کاپیتان شکار گشت ویژه سرمربی شد. بعد از تمرین ، جگرکی معروف زیر آسمان شهر در میدان کشتارگاه . طبقه دوم و یک جای دنج! آقای کاپیتان اقلا 35 سیخی دل و جگر و خوش گوشت سفارش داده بود و قلیون تند دو سیب نعنایش را تازه چاقیده بود که دید یک چهره آشنا وارد خلوتش شدهو سرمربی فقط یک جمله گفت و رفت پی کارش:«کمر تیمم رو تو شکستی. قرار بود بقیه رو نذاری برن!»
روایت دوم:دوباره همان تیم ،همان مربی و همان بازیکن فقط 4 یا 5 سال بعد و روزهای پایانی فوتبال آن ستاره تیم پایتخت. اردوی میان فصل تیم در کیش و این بار یک دور همی چند نفری از بازیکنان جوانتر و کاپیتان. باز همان بساطو دود قلیانی که از بالکن دیده شده. دوباره سرمربیو دوباره همان جمله معروف!
روایت سوم:کاپیتان تیم با دفاع شان رفیق تو رگی بودن. آنها قبل از این هم داداشی داشتند که کلا همه داداش صدایش می کردند. آنها تقریبا رفتن به قهوه خانه کار همیشگی شان بود. این قدر رفتند که کلا زدند در کار داشتن قهوه خانه سنتی ! یک مدتی رفتند تا عکس های شان لو رفت و حسابی جنجالی شد. بعد هم وقتی خیلی فشارها بالا گرفت ، گفتند جرم که نکردیم برای مان بپا گذاشتید. دنبال ناموس مردم که نرفتیم!
روایت چهارم:آنها بی شک بدشانس ترین قلیان کش های تاریخ فوتبال بودند. رفته بودند کیش قهوه خانه هتل محل اقامت شان. قلیان را کشیده بودند و پول نداده برگشته بودند تهران! فکر کرده بودند در عالم جوانی خیلی تیزند. از شانس بدشان تیم لیگ برتری رفته بود درست همان هتل. مدیرش می رود قلیان سفارش می دهد . می گوید برای تیم فوتبال است و مدیر قهوه خانه قاطی می کند. می گوید به فوتبالیست جماعت قلیان نمی دهد. چرایش هم مشخص است. او می گوید قبلی ها آمدند قلیان کشیدند و در رفتند!
اینگونه یک رسوایی بزرگ قلیانی لو می رود. دو ستاره جوان از همان روز غرق در حاشیه شدند. یکی شان کلا نابود شد. یکی دیگر دو سه سالی به شوک فرو رفت و البته هنوز هم هر دوی شان تا بتوانند ، سری به دود دو سیب نعنا می زنند! همین چند وقت قبل برای آن یکی شان که تهران نشین است ، مشکلی پیش آمده بود در یکی از همین رفتن هایش به قهوه خانه ها که زندگی شخصی اش را تحت الشعاع قرار داده بود.