رویداد۲۴| روح انگیز درّی: نام صبحی طفیلی، به عنوان نخستین دبیرکل حزب الله لبنان در اخبار و موضوعات پیرامون این تشکل کمتر شنیده میشود. نخست به این خاطر که او کمتر از سه سال دبیرکلی حزب الله لبنان را برعهده داشت و اگرچه از موسسان و نخستین دبیرکل این تشکل بود اما در نهایت با تصمیم شورای اجرایی حزب الله لبنان از این سمت برکنار شد. دوم این که او بعد از برکناری از این جایگاه در تمامی سالهای بعد به یکی از جدیترین منتقدان سیاستهای حزب الله لبنان و جمهوری اسلامی ایران تبدیل شد. رسانههای اصولگرا همچون «عماریون» او را «حسینعلی منتظری» حزب الله لبنان می خوانند.
صبحی طفیلی در سال ۱۹۴۸ -۱۳۲۷ شمسی- در روستای «بریتال» از توابع بعلبک در منطقه بقاع لبنان است. بعد از تحصیلات ابتدایی حوزوی در لبنان، او در دوران صدام حسین نه سال را به تحصیل الهیات در شهر نجف عراق گذراند و در آنجا با روحانیون شیعه دیگر آشنا شد. طفیلی نیز همچون دو دبیرکل دیگر حزب الله لبنان یعنی عباس الموسوی و حسن نصرالله به شدت تحت تأثیر امام موسی صدر بوده است. وی چنانکه خود گفته، سال ۱۳۵۸شمسی «تجمع علمای مسلمین» را در منطقه بقاع تأسیس کرد و در ۱۴ آبان ۱۳۶۷ش اجازه در امور حسبه را از امام خمینی دریافت کرد.
صبحی طفیلی از بنیانگذاران حزب الله لبنان است. او در سال ۱۹۸۲ همراه با عباس الموسوی حزب الله را دره بقاع تاسیس کرد و از سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۹، مسئول حزبالله در منطقه بقاع بود. بعد از آن او به دبیرکلی حزب الله لبنان رسید و بهعنوان اولین دبیرکل حزبالله لبنان شناخته شد.
طفیلی در طول سه سال مسئولیت خود تا ۱۹۹۱، عملیات مسلحانه علیه حضور اسرائیل در جنوب لبنان و نیز حمایت از انتفاضه فلسطین را بهشدت دنبال کرد. طفیلی در ابتدا از روابط میان حزبالله لبنان و جمهوری اسلامی ایران حمایت میکرد و از طرفداران نظریه ولایت فقیه بود، اما بهتدریج نگرشهای او دچار تغییر شد.
به بیان روشن تر، با تشکیل رسمی حزبالله در سال ۱۳۶۴، چهار سال بعد یعنی ۱۳۶۸ اولین شورای اجرایی حزب، صبحی طفیلی را بهعنوان اولین دبیرکل حزبالله برگزید. برخی اعتقادات و تکرویهای وی باعث شد تا در دومین شورای حزب در سال ۱۳۷۰، حجتالاسلام «سیدعباس موسوی» بهعنوان دبیرکل حزبالله معرفی شود. این مسأله بر روحیه شیخ تأثیر بسزایی داشت و باعث تحلیل رفتن و کاهش نفوذ دیدگاه وی در حزبالله شد؛ بهگونهای که شیخ صبحی طفیلی بهصورت یک عضو عادی درآمد و از داشتن مسئولیتهای اجرایی محروم شد. طفیلی بعد از شکست در مقابل رقیبش سیدعباس موسوی، کمی از ساختار حزبالله فاصله گرفت، اما سیدعباس موسوی که از همشاگردیهای سابق وی در نجف بود، زمینه ادامه حضورش را در شورای مرکزی حزب فراهم کرد.
بیشتر بخوانید: سید حسن نصرالله کیست؟ | داستان زندگی رهبر حزبالله که توسط اسرائیل ترور شد
به طور کلی بر اساس گفت و گوهای طفیلی در دورههای زمانی مختلف، اظهارات مقامات دیگر حزب الله لبنان و گزارش نگارش شده در الجزیره در سال ۲۰۰۴ درباره صبحی طفیلی، به نظر می رسد اختلافات او با حزب الله و موضوعاتی که منجر به تصمیم شورای اجرایی حزب الله مبنی بر کنار گذاشتن صبحی طفیلی از دبیرکلی حزب الله لبنان شده است، در چند مورد قابل بررسی است.
نخست مساله نوع ارتباط شخصی صبحی طفیلی و دیدگاههای شخص او با دولت لبنان بود. طفیلی معتقد بود که حزب الله لبنان نباید با نظام سیاسی لبنان هیچ گونه همکاری داشته باشد و تنها هدف و فعالیت خود را باید مبارزه با اسرائیل در نظر بگیرد. او نظام سیاسی لبنان را «صددرصد فاسد» میخواند و مخالف هرگونه همکاری حزب الله لبنان با دولت و نظام سیاسی این کشور بود. با همین دیدگاهها بود که سال های بعد از برکناری از دبیرکلی حزب الله لبنان و زاویه گرفتن با این تشکل، در سال ۱۹۸۹ اقدام به تاسیس گروه «قیام گرسنگان» در منطقه بقاع کرد که خود آن را رهبری میکرد. جنبشی اعتراضی علیه فساد و فقر که درگیریهای خونبار بین هواداران او و ارتش لبنان، روابط طفیلی با دولت و حزبالله را تیرهتر از قبل ساخت.
مساله اختلافی دوم نوع نگاه طفیلی به روابط جمهوری اسلامی ایران و حزب الله لبنان بود. طفیلی بهتدریج از نقش ایران در لبنان و اثرپذیری حزبالله از نظام جمهوری اسلامی ایران ناراضی شد و با طرح این ادعا که ایران در راستای منافع منطقهای خود از حزبالله استفاده میکند، خواهان قطع روابط بین جمهوری اسلامی و حزب الله لبنان بود.
نعیم قاسم در کتاب «حزب الله لبنان، خط مشی، گذشته و آینده»، می گوید که اختلافات حزبالله با صبحی طفیلی بهتدریج آشکار شد و پس از برکنار او و انتخاب سید عباس موسوی نیز عملاً هیچ سمت یا مسئولیتی را بر عهده نگرفت و همواره دارای دیدگاهها و مواضع متفاوتی درباره عملکرد مقاومت، نحوه برخورد با مطالبات اجتماعی و رفاهی منطقه بقاع بود و همچنین درباره مواضع سیاسی حزبالله نظرات مخالفی داشت که از طریق رسانههای گروهی ابراز میشد. از نگاه نعیم قاسم، جنبشی که صبحی طفیلی در جنوب لبنان به راه انداخت، رویکردی تجزیهطلبانه داشت؛ آن هم در حالی که بنابر دیدگاه حزبالله لبنان، هر تحرکی از سوی اعضای آن باید در چارچوب تصمیمات شورای حزبالله صورت گیرد و طفیلی از این چارچوب تبعیت نمیکرد.
طفیلی پس از جدایی از حزبالله، در سال ۱۳۷۷ شمسی حرکتی با عنوان «ثورة الجیاع» (انقلاب گرسنگان) را در منطقه بقاع لبنان راهاندازی کرد که طرفداران وی به برخی از مراکز دولتی حمله کردند و به درگیریهای شدید در این منطقه و کشته شدن دو نفر از جمله شیخ «خضر طلیس» و یکی از افسران ارتش انجامید. پس از این حوادث، بنا بر تصمیم دستگاه قضایی، دولت و ارتش لبنان، صبحی طفیلی در حصر خانگی قرار گرفت. این اقدام او مورد اعتراض حزبالله نیز قرار گرفت. او همچنین در روز جهانی قدس، بدون اعتنا به مراسمی که هر ساله حزبالله برگزار میکرد، مراسمی را برگزار کرد. این اقدام سبب شد که در ۲۴ ژانویه ۱۹۹۸، جدایی او از حزبالله لبنان رسماً تصویب و اعلام شود.
در ژانویه ۱۹۹۸ طفیلی و خضر تولیز نماینده مجلس از حزب الله اخراج شدند. یک هفته بعد، طفیلی و گروهی از مردان مسلح مدرسهای را در بعلبک که در آن مقامات حزب الله حضور و فعالیت داشتند را تصرف کردند.
در پی تیراندازی دو ساعته با ارتش لبنان، دو سرباز و سه تن از پیروان طفیلی از جمله تولیز نماینده مجلس کشته شدند. پنجاه غیرنظامی از جمله یک زن نیز کشته شدند. الطفیلی و حدود سی مرد مسلح موفق شدند به روستای زادگاهش بریتال فرار کنند. متعاقباً دفتر او در بیروت و ایستگاه رادیویی «صدای مقاومت» بسته شد، اما خود طفیلی بازداشت نشد.
اسفند سال ۱۳۹۵ خبرگزاری تسنیم در گفت و گویی با حسین دهقان، وزیر دفاع دولت حسن روحانی به مرور خاطرات دهقان از عباس الموسوی، دومین دبیرکل حزب الله لبنان پرداخته است. بر اساس گزارش تسنیم در اینباره دهقان دوستی و مصاحبتی قدیمی با الموسوی داشته است. دهقان در این گفت و گو درباره صبحی صفیلی میگوید : «شخصیت روحی و روانی شیخ صبحی طفیلی اصولاً با شخصیت سیدعباس موسوی و سیدحسن نصرالله و بسیاری از کادرهای حزبالله متفاوت بود. شیخ صبحی طفیلی از نظر شخصیتی، مانند رهبرانی است که دوست دارند مطرح شوند. کنار گذاشتن شیخ صبحی در نتیجه نگاهی بود که ایشان به خود و حزبالله داشت. اگر این نگاه درست بود، شاید امروز شیخ صبحی همچنان به عنوان یک عنصر مؤثر و فعال در حزبالله حضور داشت. این کاستیها و تعلقات شیخ صبحی بود که ایشان را به اهداف و جریان سیاسی خاص کشاند.ایشان نمیتوانست با دیدگاه و ذهنیت باز عمل کند و با همه جریانات درونی حزبالله روابط دوستانه داشته باشد. ذهنیت او اجازه نمیداد که اهدافی فراتر از حزبالله لبنان و مقاومت و فراتر از جهان اسلام داشته باشد. این عوامل باعث شد که شیخ صبحی نتواند به عنوان دبیرکل حزبالله کارش را ادامه دهد»
دهقان همچنین در بخش دیگری از این گفت و گو درباره تصمیم شورای مرکزی حزب الله برای تغییر دبیرکلی از طفیلی به الموسوی میگوید:«این شورای مرکزی حزبالله بود که شیخ صبحی را کنار گذاشت. دبیرکل حزبالله توسط شورای مرکزی حزب که هر چهار سال یک بار برگزار میگردد، انتخاب میشود.چون عدم صلاحیت شیخ صبحی برای همه اعضای شورای مرکزی ثابت شده بود، این شورا جلسه فوق العادهای تشکیل داد و شهید سیدعباس موسوی را به دبیرکلی برگزید. فرایند و معیارهای انتخاب دبیرکل حزبالله بر اساس شایستگی و کفایت است. اما این تصمیمگیری شیخ صبحی را به انفعال و یا انتقام گیری واداشت. او در سالهای پس از برکناری حرکت خود را بر مبنای نفی حزبالله قرار داد. من معتقدم که اقدام شورای مرکزی حزبالله برای برکناری شیخ صبحی طفیلی و انتخاب سیدعباس موسوی، اقدامی کاملاً درست و به جا بود. بعد از سیدعباس هم تنها گزینهای که وجود داشت و میتوانست راه و روش حزبالله را ادامه دهد سیدحسن نصرالله بود».
صبحی طفیلی در تمامی سالهای بعد از برکناری از دبیرکلی حزب الله لبنان منتقد سرسخت حزب الله بود. یکی از مهمترین موضوعاتی که بارها توسط طفیلی تکرار شد مساله ورود حزب الله لبنان به جنگ سوریه بود. به باور طفیلی، مشارکت حزبالله در جنگ سوریه و حمایت آن از نظام سوریه، با اهداف مقاومتی که حزبالله بر اساس آن بنا شده، در تضاد است.
او در همان زمان بارها مدعی شد که حزب الله نباید خود را درگیر حمایت از حکومتی کند که برای فلسطینیها یک گلوله هم شلیک نکرده است. او همچنین ارتش لبنان را به خاطر جلوگیری نکردن شهروندان لبنانی از عبور از مرز برای جنگیدن در سوریه سرزنش کرد. در طی سالهای بعد او بارها علیه حکومت اسد و شخص او سخنرانی و مصاحبه کرد و او را دیکتاتور خواند و حتی در یک گفت و گو نیز مدعی شد که حکومت اسد با کمک ایران و روسیه در ایجاد و تاسیس داعش نقش داشته است.
مواضع طفیلی در ده سال گذشته به شدت نسبت به قبل تندتر شده است. یکی از تندترین موضع گیریهای او به اظهاراتش مربوط به سه سال پیش بود که «حزب الله را مرزبان اسراییل و مزدور ایران و غرب خواند.»
او هم در ماجرای غزه و هم در موضوع انفجار پیجرها با انتقاد از جمهوری اسلامی مسئولان ایران را عامل کشیدن شدن جنگ به غزه خوانده و حتی در ماجرای انفجار پیجرهای حزب الله لبنان نیز با توجه به وضعیت ایجاد شده برای اعضا حزب الله در اثر این حادثه تروریستی، خواستار محاکمه مسئولان و سران حزب الله و مسئولان ایرانی شده است.
.... اما خطر بزدگتر چیز دیگری است ...
.محله ها وکوچه ها و در آینده خیابانها و مناطق کامل دست انها بیفتد خطر وحشتناک
وقتی کوچه ها ک محله ها و خیابانها دست انها افتاد یعنی ایران شده فلسطین ۲
چونتجربه نشان داده هر کوچه ایی که سه افغان خانوار در آن باشد ایرانی ها از ان کوچه مهاجرت میکنند و کل کوچه میشه اهسته اهسته برای اونها .دررحالی جاهای مرکز شهر و خوب سهر هم در بافت قدیم هستند
مرکز امکانات شهری