رویداد۲۴| مازیار وکیلی: فرنچایز بیگانهها بدون شک یکی از مهمترین مجموعه فیلمهای علمی-تخیلی تاریخ سینما است. فیلمی که در زمانهای ساخته شد که جنگ سرد به اوج خودش رسیده بود و تب هراس از بیگانهای که جامعه آمریکا را به تسخیر خود درآورد مردم را درگیر خودش کرده بود. مردم آمریکا موجود بیگانه فیلم اسکات را به سیاست ربط میدانند و آن را در قالب شوروی بازنمایی میکردند. جامعه آمریکا یک محافظه کار جذاب بنام ریگان را انتخاب کرده بود و همین موضوع بیانگر این بود که آمریکاییها دوست ندارند بیگانگان بر اُمور کشورشان مسلط شوند. اما بیگانه تبدیل به پدیدهای فرا سینمایی شد و تبدیل به بخشی از فرهنگ عامه مردم آمریکا گردید. هفت فیلم براساس این شخصیت ساخته شد که بیگانه: روملوس آخرین آنها است. به بهانه اکران این فیلم نگاهی انداختهایم به هفتمین و آخرین فیلم از فرنچایز بیگانه.
دهه هشتاد میلادی و دوران ریاست جمهوری ریگان را دوران احیای سنتهای قدیم آمریکا و ارزشهای آن دانستهاند. دلیل ظهور ریگان افزایش تهدیدهای شوروی و رفتن جنگ سرد به سمت و سوی خطرناکی بود. برخی تحلیل گران دلیل پیروزی ریگان را عملکرد ضعیف کارتر در دوران ریاست جمهوریاش میدانند. اما ماجرای اصلی این بود که مردم آمریکا میخواستند رئیس جمهوری داشته باشند که از آنها به شکل بهتری در برابر تهدیدها محافظت کند. با پیروزی ریگان هالیوود هم با توجه به تغییر فضا شروع کرد به ساخت فیلمهای مردانهای که قهرمانانش بیشتر مردانی قوی بنیه بودند که با تکیه بر ویژگیهای مردانهشان از آمریکا محافظت میکردند. تاکید این فیلمها بیشتر بر روی توان نظامی و تکنولوژیک جامعه آمریکا بود.
به همین خاطر ظهور زنی که با یک موجود بیگانه ستیز میکرد و به اندازه قهرمانان مرد دهه هشتاد جسور و بیباک بود یک نوآوری کامل به حساب میآمد. الن ریپلی دقیقاً همان قهرمانی بود که توانست زنان را هم تبدیل به بخشی مهمی از جریان اصلی هالیوود کند. قسمت اول انقدر موفق بود که شش فیلم دیگر درباره این بیگانه تهدیدآمیز ساخته شود و اسکات را ترغیب کند که در فیلمهای پنجم و ششم سراغ ریشههای این بیگانگان برود و به تماشاگران نشان دهد که این موجودات عجیب چگونه به وجود آمدهاند. اسکات به کمک کارگردانانی مانند جیمز کامرون، دیوید فینچر، ژان پیر ژونه و حالا فده آلوارز سری فیلمهای بیگانه را تبدیل به یکی از مهمترین فیلمهای علمی-تخیلی تمام دوران کرد. فیلمی که هنگام تماشای آن میتوان به حال و هوای یک دوران پرمناقشه از جامعه آمریکا پی برد. دورانی که هراس دهه پنجاه به جامعه آمریکا برگشته بود. دورانی با پایان خوش که باعث شد بیگانهها در دهه نود سر و شکل متفاوتی به خود بگیرند.
در یک مراسم سینمایی در سال ۲۰۱۹ بود که کمپانی فاکس قرن بیستم تصمیم خود را مبنی بر ساخت یک قسمت جدید از سری فیلمهای بیگانه اعلام کرد. خیلی زود مشخص شد که ریدلی اسکات کارگردان قسمت جدید نخواهد بود. کارگردانی این فیلم به فده آلوارز اروگوئهای رسید که با ساخت دو فیلم ترسناک مرده شریر و نفس نکش به شهرت رسیده بود و تخصص خوبی در زمینه جلوههای ویژه داشت. برای نقش اصلی فیلم کیلی اسپینی انتخاب شد که با حضور در حاشیه اقیانوس آرام: طغیان به شهرت رسید و با بازی در اوقات بد در ال رویال، براساس جنسیت و معاون به کار خود ادمه داد. فیلم داستان گروهی از نوجوانان را روایت میکند که بر روی سیارهای بنام جکسون زندگی میکنند. سیارهای که در آن مردم توسط یک شرکت مرموز به بیگاری گرفته میشوند. دختری بنام رین که سالها پیش پدر و مادر خود را از دست داده و تنها یک برادر روباتیک دارد قصد دارد با همراهی دوستانش به سیارهای بنام ایواگا برود که شرایط زندگی در آن بسیار بهتر از جکسون است.
داستان فیلم درست در میانه قسمت اول و دوم بیگانهها اتفاق میاُفتد و به چگونگی درگیری این موجود خطرناک با این گروه دوستی میپردازد. بیگانه: روملوس فروش خوبی را تجربه کرده و توانسته بیش از ۳۰۰ میلیون دلار فروش کند که با توجه به هزینه ۸۰ میلیونی فیلم فروش بسیار بالایی به حساب میآید. فروشی که احتمال تولید قسمت بعدی بیگانه را بالا میبرد.
بدون شک هفتمین فیلم از فیلمهای بیگانه فیلم خوبی است. فیلمی با جلوههای ویژه تاثیرگذار و داستانی هیجان انگیز که تماشاگر را هنگام تماشا سر ذوق میآورد. مشکل فیلم اما این جا است که در آن خبری از درونمایههای فلسفی قسمتهای قبلی بیگانه نیست و فیلم یک محصول تین ایجری نوجوانانه و سطح پایین باقی میماند. ظرفیت سری فیلمهای بیگانه بسیار بالاتر از آن است که تبدیل به یک فیلم تین ایجری شود. اما ظاهراً اقتضائات روز تاثیرش را روی بیگانهها هم گذاشته و آن را تبدیل به فیلمی مُدروز و فراموش شدنی کرده است.