رویداد ۲۴: انتفاضه اول در دسامبر ۱۹۸۷ آغاز شد و واکنشی بود از سوی مردم فلسطین به چندین دهه اشغال اسرائیل در کرانه باختری و نوار غزه. رویداد محرک انتفاضه زیر گرفتن و کشتن چهار فلسطینی توسط یک خودروی نظامی اسرائیلی بود، اما ریشههای آن بسیار عمیقتر بود. این قیام نقطه اوج ناامیدی فزایندهای بود که بر سر مشکلات اقتصادی، سرکوب سیاسی و عدم امکان احقاق حقوق مردم فلسطین بود.
فلسطینیها سالها در سرزمینهای اشغالی تحت سرکوب، حکومت نظامی، مصادره زمین و تحمیل محدودیتهای رفت و آمد بودند. در سال ۱۹۸۷، تقریبا ۳۰ درصد از فلسطینیهای کرانه باختری و نوار غزه در اسرائیل کار میکردند و اکثرا در مشاغل سطح پایین مشغول به کار بودند. تبعیض سیستماتیک و فقدان حقوق سیاسی به نارضایتی مردم فلسطین دامن زد. رکس براینن، متخصص علوم سیاسی، خاطرنشان میکند: «انتفاضه اول در محیطی از استیصال و این احساس که چارهای جز مقاومت وجود ندارد، به وجود آمد». این حس با سیاست شهرکسازی اسرائیل تشدید شد که شاهد گسترش شهرکهای یهودی در کرانه باختری و نوار غزه بود که تنشهای بیشتری را ایجاد کرد.
انتفاضه به عنوان یک قیام عمدتا بدون خشونت آغاز شد که شامل تظاهرات خیابانی، اعتصابات سراسری، تحریم کالاهای اسرائیلی و امتناع از پرداخت مالیات بود. شعار انتفاضه «سنگ در برابر گلوله»، تجسم راهبرد اولیه مقاومت فلسطین بود که در آن شهروندان عادی، اغلب جوانان، با سنگ و سلاحهای دست ساز با سربازان اسرائیلی تا دندان مسلح مقابله میکردند.
انتفاضه اول جنبشی غیرمتمرکز بود و جنبش مردمی فلسطین رهبری آن را در دست داشت. سازمان آزادیبخش فلسطین که در صحنه بینالمللی منافع مردم فلسطین را نمایندگی میکرد، در مراحل اولیه قیام به حاشیه رانده شد و در عوض کمیتههای محلی به رهبری نسل جدیدی از فعالان و معترضان فلسطینی، رهبری مقاومت و اعتراض را به دست گرفتند. به گفته رشید خالدی، مورخ نامدار، «انتفاضهی اول به دلیل سطح سازماندهی و گستره آن که تقریبا همه بخشهای جامعه فلسطین را اعم از مرد، زن، جوان و پیر شامل میشد، بسیار قابل توجه بود».
در ابتدا پاسخ اسرائیل به انتفاضه صرفا سرکوب بود. ارتش اسرائیل به معترضان گلولههای جنگی، گاز اشکآور و گلولههای پلاستیکی شلیک میکرد و همچنین در روزهای اول هزاران فلسطینی را دستگیر کرد. خشونت نیروهای نظامی اسرائیل موج شدیدی از انتقادات بینالمللی را در پی داشت.
در انتفاضه اول بهویژه نقش زنان بسیار قابل توجه بود. زنان فلسطینی هم در سازماندهی نقش فعالی داشتند و هم در اعتراضات خیابانی شرکت میکردند. آنها همچنین شبکههای زیرزمینی را اداره میکردند؛ شبکههای که کارشان تهیه مراقبتهای پزشکی، غذا و سرپناه برای نیازمندان بود. مشارکت فعال زنان نشاندهنده گستره اجتماعی مقاومت بود. در واقع با تمام این ملاحظات میتوان گفت که انتفاضه یک جنبش تودهای بود که از پایین به بالا شکل گرفته بود و نه یک ابتکار سیاسی که از بالا تحمیل شده باشد.
در نهایت انتفاضه اول منجر به تغییرات قابل توجهی در مناقشات منطقه فلسطین شد. این قیام توجه بین المللی را به موضوع فلسطین جلب کرد و اسرائیل و جامعه بینالمللی را وادار کرد تا در وضعیت تجدید نظر کنند. کنفرانس مادرید، اولین گفتگوهای صلح مستقیم بین اسرائیل و نمایندگان فلسطین، در سال ۱۹۹۱ برپا شد و همین کنفرانس در سال ۱۹۹۳ زمینه را برای توافقنامه اسلو فراهم کرد. درواقع قرارداد اسلو نتیجه مستقیم توجهاتی بود که انتفاضه جلب کرده بود. این توافقنامه به دلایل متعددی به صلح مدام منجر نشد، اما باعث ایجاد تشکیلات خودگردان فلسطین شد و به بخشهایی از کرانه باختری و غزه خودمختاری نسبی داد. در این دوره همچنین حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین در سراسر جهان به رسمیت شناخته شد و تغییر قابل توجهی در روایت درگیری اسرائیل و فلسطین به وجود آمد.
بیشتر بخوانید: درخشش چریکهای فلسطینی در نبرد کرامه
تحلیلگران سیاسی و مورخان، عموما انتفاضه اول را نقطه عطفی در تاریخ منطقه میدانند. همانطور که سارا روی، محقق برجسته، مینویسد: «انتفاضه هویت ملی و ناسیونالیسم فلسطینی را تغییر داد. انتفاضه یک قیام تودهای بود که اراده جمعی مردم برای پایان دادن به اشغال را به نمایش میگذاشت.» علاوه بر این، انتفاضه افکار عمومی اسرائیل را تغییر داد و بسیاری از اسرائیلیها شروع به زیر سوال بردن اشغال فلسطین و پیامدهای دراز مدت آن کردند.
شورشی برای کسب کرامت
انتفاضه اول را میتوان شورشی جمعی برای کسب کرامت انسانی نامید. فرانتس فانون در کتاب «نفرینشدگان زمین» میگوید مردمی که تحت اشغال و استثمار هستند دیر یا زود قیام خواهند کرد؛ اما نه صرفا بهخاطر کمبودهای مادی، بلکه برای بازپسگیری انسانیت و کرامت از دست رفته خود. از منظر فانون، استعمار زایندهی نوعی بحران وجودی عمیق و دامنهدار است؛ بحرانی که انسانها را از هویت انسانی خود تهی میکند و مطیع قدرت میسازد. از این منظر، انتفاضه اول نوعی نه گفتن به رژیم اسرائیل بود؛ رژیمی که میرفت تا مردم فلسطین را از عاملیت و کنش انسانی خودشان محروم کند. همانطور که ادوارد سعید اشاره میکند: «انتفاضه مهر تاییدی بود بر انسانیت مردم فلسطین، انسانیتی که توسط دستگاه سرکوب تسخیر شده بود و انسانیت شهروندان فلسطین را نفی میکرد.»
در جریان انتفاضه اول، مفاهیمی دینی وارد گفتمان مقاومت فلسطین شدند و در سالهای بعد به شکل کامل جای مفاهیم سکولار و عمدتا چپگرایانهای را که جنبش فتح ساخته بود گرفتند.
مفهوم «صمود» (استقامت)، پس از انتفاضه اول در گفتمان مقاومت فلسطین نقش محوری پیدا کرد. این ایده که در اصل به معنای مقاومت و ماندگاری بر زمین است و به حق معنوی بومیان بر سرزمین فلسطین اشاره دارد. همانطور که خالد ابوالفضل، پژوهشگر اهل کویت، اشاره مینویسد: «انتفاضه نه تنها حرکتی سیاسی، بلکه یک اقدام دینی بود و ریشه آن به این اعتقاد باز میگشت که اجرای عدالت یک فریضهی الهی است.»
این چارچوب الهیاتی توضیح میدهد که چرا گروههای مختلف دینی در این قیام مشارکت داشتند. انتفاضه اول عمدتا سکولار بود و سازمان آزادیبخش فلسطین رهبری آن را بر عهده داشت، اما گروههای اسلامگرا مانند حماس نیز در این دوران برجسته شدند. حماس این مبارزه را به طور خاص در چارچوبی اسلامی طرح کرد و «جهاد» را نه تنها نوعی مقاومت مسلحانه، بلکه به عنوان مبارزهای معنوی برای رسیدن به عدالت معرفی میکرد. در این معنا، انتفاضه به میدان نبردی برای دیدگاههای سیاسی-الهیاتی رقیب تبدیل شد و بحث بعدی این بود که فردای فلسطین آزاد چه شکلی باید داشته باشد. همین امر جنبش مقاومت فلسطین را در سالهای بعد به سوی اسلامگرایان متمایل کرد و حمایتهای بینالمللی از جنبش فلسطین را به حد چشمگیری کاهش داد.
انتفاضهی اول به دلیل شیوه منحصربهفردش، عمدتا با نافرمانی مدنی و اعتراضات تودهای شناخته میشود. در این زمینه تاریخی، «نافرمانی مدنی» بیانی از خودمختاری اخلاقی و امتناع از همکاری با یک سیستم «ناعادلانه» بود. هانا آرنت استدلال میکند که قدرت، در شکل اصیل خود، زمانی پدید میآید که مردم گرد هم آیند و به طور مشترک دست به کنش بزنند. انتفاضه اول را میتوان همچون نمودی از این قدرت جمعی تفسیر کرد، جایی که فلسطینیان عادی و اغلب به حاشیه رانده شده، متحد شدند و قدرتی اخلاقی و سیاسی یافتند که قدرت نظامی اسرائیل را به چالش میکشید.
انتفاضه همچنین ادعاهای مشروعیت اشغال اسرائیل را به چالش کشید. انتفاضه اول، با جلب توجه بینالمللی به مسئله فلسطین، توجیهات دینی و تاریخی مورد استفاده، یا سوء استفاده، دولت اسرائیل برای اشغال سرزمینهای بومیان را زیر سوال برد. در این دوران نیروهای مترقی سراسر جهان نیز به فلسطین تمایل یافته بودند و شدیدا اسرائیل را نقد میکردند. اما با هژمونی اسلامگرایی در مقاومت فلسطین همه چیز دوباره به جای نخست بازگشت.
این رااااااااااااااااااااه نیست چاهه. چاه. چاه ویل.