رویداد۲۴ | براساس آمار سازمان صلیب سرخ جهانی، در اردیبهشت سال۱۳۵۶ حدود سه هزار زندانی سیاسی در ایران وجود داشت. شاه در ایام پایانی سالهای حکومت خود تلاش میکرد قدرتش را حفظ کند. او راههای مختلفی را برای نجات حکومت امتحان کرده بود، اما همواره میان دو راه در نوسان بود. یکی پیشنهاد نعمتالله نصیری رئیس ساواک که میگفت برای رویارویی با بحران این اقدامات انجام شود: «بستن بازارها در شهرهایی، چون قم و شدّت عمل، حتّی کشتن مخالفان.»
راه دیگر چیزی بود که تیمسار حسین فردوست در پاسخ به نصیری میگفت، یعنی گفتگو با معترضان. فردوست به شاه هشدار داده بود ارتش ایران عمدتاً از سربازان وظیفه تشکیل شده و هیچ معلوم نیست این سربازان در مقابل مردم ایستادگی کنند؛ بنابراین باید با مخالفان گفتگو کرد و شدت عمل فایدهای ندارد. شاه با انتخاب شریف امامی پیشنهاد فردوست را اجرایی کرد.
بنا بود شریفامامی دولت آشتی ملی ایجاد کند، اما امتیازاتی که شاه به مخالفان خود میداد دیگر به هیچ وجه آنها را راضی نمیکرد چرا که دیگر کار از کار گذشته بود. با شکست دولت «آشتی ملی» که شریف امامی ایجاد کرده بود، شاه شخصا وارد میدان شد و دستور آزادی زندانیان سیاسی را داد. پرویز ثابتی که با این اقدامات شاه مخالف بود، به وی پیشنهاد کرد بهجای آزادی زندانیان سیاسی ۱۵۰۰ نفر از سران مخالف رژیم را دستگیر کند، اما شاه فقط با بازداشت حدود ۱۴۰ نفر از آنها موافقت کرد. به گمان ثابتی حتی دستگیری این تعداد محدود نیز به نوبه خود باعث کند شدن حرکت انقلاب شد.
بیشتر بخوانید: تشکیل و قدرتگیری حزب جمهوری اسلامی
روند آزادی زندانیان سیاسی از ابتدای آبان ماه آغاز شد. ابتدا در روز سوم آبان ۱۳۵۷ حکومت حدود چهارصد نفر از زندانیان سیاسی را آزاد کرد. روزنامهها این خبر را چنین بازتاب دادند: «به فرمان مطاع مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر بزرگ ارتشتاران به مناسبت بزرگداشت پنجاه سال شاهنشاهی پهلوی و میلاد مسعود شاهنشاه آریامهر، ۴۵۱ تن از کسانی که به علت ارتکاب جرائم مختلف در دادگاههای نظامی محکومیت حاصل کردهاند مورد عفو ملوکانه قرار گرفتند. فرمان مطاع شاهنشاه جهت اجرا به زندانهای کشور ابلاغ شد تا این محکومان را روز سوم آبان ماه از زندان آزاد کنند.»
زندان قصر، زندان قزلحصار و زندان اوین محل نگهداری زندانیان سیاسی بود که در آن روزها بسیاری از مردم برای استقبال از قهرمانان خود با دسته گل در مقابل این زندانها تجمع میکردند. «یدالله بلدی» از زندانیان سیاسی که در آبان ۵۷ از زندان آزاد شده است آن روزها را اینگونه توصیف میکند: «در آن شب شکوهمند، نقطه اوج و زیبایی آن هنگام بود که زندانیان آقای صفر قهرمانی قدیمیترین زندانی سیاسی پس از ۳۲ سال زندان را بر سر دست گرفتند و سرود آزادی سردادند. از دیگر زندانیان که سالهای طولانی را در زندان گذراندند، افسران حزب توده بودند که بعد از ۲۵ سال از زندان آزاد شدند. در محوطه بیرون زندان قزل حصار، خانوادهها، دوستان و آشنایان بیصبرانه و با شور و شعف در انتظار در آغوش کشیدن عزیزانشان بودند.»
سپس در چهارم آبان ۱۳۵۷ نیز ۱۲۶ نفر از زندانیان سیاسی به مناسبت سالگرد تولد محمدرضا پهلوی و به دستور او از زندن آزاد شدند. آزادی آنها از ساعت ۱۹ آن روز آغاز شد و وزیر دادگستری اعلام کرد تا اواسط آذر ماه تمام زندانیان سیاسی آزاد خواهند شد.
بنابر آنچه مرکز اسناد انقلاب اسلامی گزارش کرده، بسیاری از زندانیان سیاسی، از جمله آیت الله طالقانی، پیشنهاد آزادی را نپذیرفتند چرا که آزادی زندانیان سیاسی در اغلب موارد با عنوان عفو صورت میپذیرفت و همین عنوان به نوبه خود موجب ناخرسندی زندانیان میشد؛ زیرا آنها معتقد بودند عنوان «عفو» عنوان مناسبی نیست، چون آنها کار خلاف قانونی انجام ندادهاند از نگاه آنها باید از همه زندانیان سیاسی اعاده حیثیت میشد.
جالب است که در زمان خروج زندانیان از در اصلی زندان، استقبال کنندگان زندانیان مذهبی با صلوات از زندانیان استقبال میکردند و اسقبالکنندگان چپگرا با شعار عزیزانشان را در آغوش میکشیدند. اما شعار مشترک همگان «زندانی سیاسی آزادیت مبارک» بود.
اگرچه قرار بود تا آذرماه تمام زندانیان سیاسی آزاد شوند، ولی آزادی تمام زندانیان سیاسی تا روز ۳۰ دی ماه ۱۳۵۷، چهار روز پس از خروج شاه از ایران، طول کشید. شاه در کنار آزادی اغلب زندانیان سیاسی، برای نجات حکومتش تصمیم گرفت یک فرد نظامی را نخست وزیر کند و نهایتا با اکراه غلامرضا ازهاری را انتخاب کرد. همچنین در همان روزهایی که زندانیان سیاسی آزاد میشدند سخنرانی کرد و گفت «انقلاب ملت ایران نمیتواند مورد تایید من به عنوان پادشاه ایران و یک فرد ایرانی نباشد.» و متعهد شد اجازه ندهد «اشتباهات گذشته و فشار اختناق تکرار شود.»
شاه چند روز پس از آزادی زندانیان سیاسی اقدام در نامنتظره دیگری دستور تصفیه ساواک را صادر کرد و پرویز ثابتی از جمله کسانی که از مدیریت ساواک کنار گذاشته شد بود. به نوشته عباس میلانی، مخالفان رژیم پس از این اقدامات دیگر میدانستند که شاه سودای مقابله با مخالفان را ندارد و حالا دیگر هدفش یافتن راهی برای آشتی است. محمدرضا پهلوی دیر متوجه وضعیت شد و همین امر موجب سقوطش شد.