رویداد۲۴ | مازیار وکیلی: شاید کمتر کسی فکر میکرد فیلم مستقل جوکر که مشهورترین کاراکتر ابرشرور دنیای بتمن است در دستان کارگردانی مانند تاد فلیپس تبدیل به فیلم موفقی شود. اما همه پیشبینیها غلط از کار درآمد و تاد فیلیپس (که مهمترین فیلمش پیش از جوکر کمدی موفق و سه قسمتی خماری بود) تبدیل به یکی از بهترین و موفقترین فیلمهای تولید شده بر مبنای دنیای دی سی کامیکس شد.
فیلیپس در این فیلم موفق شده بود در این فیلم برای جوکر هویت مستقلی از دنیای بتمن خلق کند. به ریشههای خانوادگی و شخصیتی او بپردازد و دلایل منطقی و باورپذیری برای دیوانگیهای جوکر جور کند. علاوه بر این برای آنهایی که علاقه داشتند از کاراکتر رنجور آرتور فلک تفسیرهای سیاسی انجام دهند میتوانستند این شخصیت دیوانه و پریشان حال را محصول نهایی سرمایه داری بدانند؛ ایدئولوژیای بر پایه سود و منفعت فردی که از آدمها میخواهد بدون در نظر گرفتن نتایج اقداماتشان به سود شخصی خود فکر کنند. حتی اگر این سود شخصی در نهایت باعث نابودی سایر شهروندان یک سرزمین شود و از آنها قربانیان خطرناکی بسازد که کلیت یک جامعه را در معرض نابودی قرار میدهد. چه این تفسیرها را قبول داشته باشیم چه نه نمیتوانیم منکر این موضوع شویم که تاد فیلیپس در قسمت اول جوکر موفق شد فیلم درخشانی بسازد که میشد از وجوه مختلفی آن را بررسی و درباره آن نظر داد.
عاشقان دنیای کامیکبوکها و تمام کسانی که با شور و اشتیاق فراوان داستانهای بتمن را دنبال میکنند روی این نکته اتفاق نظر دارند که جوکر مهمترین، جذابترین و البته سرسختترین دشمن بتمن است. در کتابهای بتمن اطلاع زیادی از زندگی جوکر وجود ندارد، هر چند در داستان خنده مرگبار توضیحات اندکی درباره پیشینه زندگی جوکر داده شده است: «او از شغلش به عنوان یک مهندس کارخانهٔ مواد شیمیایی، استعفاء داده و در شغل فعلی خود، که یک مجری نمایش کمدی است، ناموفق است و کسی به شوخیهای او نمیخندد. او به همراه یک دسته خلافکار، قصد دزدی از آن کارخانهٔ مواد شیمیایی میکند و در همان شب زن او، جنی، اشتباهی میمیرد. دزدی نیز ناموفق میشود و با حضور بتمن، او از ترس خود را به درون مواد شیمیایی میاندازد.»
بیشتر بخوانید:
نقد فیلم جوکر/ عقاید یک دلقک قاتل
واکین فینیکس؛ بهترین بازیگر مرد سال ۲۰۲۰ کیست؟
هر چند در داستان دیگری خود بتمن درباره گذشتهاش میگوید:« گاهی آن را یک جور به یاد میآورم و گاهی یک جور دیگر… اگر قرار باشد که من گذشتهای داشته باشم، ترجیح میدهم یک انتخاب چند گزینهای باشد!» البته باید این نکته را در نظر داشت که شخصیت جوکر از شخصیت جوین پلین «مردی که میخندد» ویکتور هوگو اقتباس شده است. نکات فانتزی مثل اُفتادن در دیگ مواد شیمیایی و تغییر جهش ژنتیکی جوکر بعدها و به فراخور زمانه به این شخصیت اضافه شدند.
تنها فیلمی که تلاش کرده بود شخصیت جوکر را از فانتزی کامیک بوکها دور کند و ریشههای مشکل این شخصیت را در جامعه بررسی کند فیلم جوکر تاد فیلیپس بود. تاد فیلیپس در فیلم خود دلیل رفتار جنونآمیز جوکر را مشکلات اجتماعی این کاراکتر ناشی از شکاف طبقاتی در جامعه آمریکا دانسته بود. این نگاه متفاوت به این شخصیت شرور باعث شده بود تا جوکر تبدیل به کاراکتری انسانی شود که رفتارهایش دلایل منطقی داشت. شاید این موضوع مهمترین دستاورد تاد فیلیپس در قسمت اول جوکر باشد.
از ابتدا هم قرار بود جوکر تنها یک فیلم مستقل باشد و دست اندرکاران کمپانی برادران وارنر قصد نداشتند قسمت دوم آن را بسازند. حالا که جوکر: جنون مشترک را تماشا میکنیم به عنوان بینندهای که قسمت اول را دوست داشت با خودمان میگوییم کاش مسئولان کمپانی به همان حرف ابتدایی خود وفادار بودند و قسمت دوم جوکر را تولید نمیکردند.
برخلاف کوئنتین تارانتینو که هوادار جوکر: جنون مشترک است و اعتقاد دارد این فیلم توانسته برخلاف رویههای مرسوم هالیوودی عمل کند و یک فیلم خوب باشد باید گفت ایده ساخت یک فیلم موزیکال از کاراکتر جوکر جواب نداده و باعث شده قسمت دوم جوکر تبدیل به تجربهای مضحک شود که تمام دست مایههای قسمت اول را هم بر باد داده است.
نحوه آشنایی آرتور فلک یا همان جوکر با هارلی کویین به قدری مضحک و باسمهای از کار درآمده که بیشتر از آن که یک رابطه عاشقانه خاص و ویژه را به ذهن متبادر کند تماشاگر را به خنده میاندازد.
بدتر آن که کاراکتر هارلی کویین ناگهان تغییر فاز میدهد و مشخص میشود او نه یک بیمار روانی ساکن آرکهام که یک روان پزشک است که به خاطر علاقه به شخصیت جوکر خودش را در تیمارستان آرکهام حبس کرده است. تمام این اشتباهات فاحش روایی باعث شده کاراکتر رنجور و عنان گسیخته جوکر در قسمت اول تبدیل به یک دلقک مسخره شود که رفتارهایش بیش از آن که ناشی از رنج درونیاش باشد ناشی از یک جور جلب توجه مسخره برای توجیه عشق تین ایجریاش به هارلی کوئین باشد.
نکته مهم در سینما و البته فیلمسازی این است که هر ایدهای که لزوماٌ برای ما به عنوان نویسنده و کارگردان جالب به نظر میرسد منتج به نتیجه قابل قبولی نخواهد شد. تاد فیلیپس اساساً به این نکته توجه نداشته که ژانر موزیکال ژانر مناسبی برای کاراکتر جوکر نیست.
چرا که چنین کاراکتری با این حجم از عقدههای درونی نمیتواند انقدر رمانتیک باشد که برای رسیدن به یک دختر ناگهان وسط تیمارستان آرکهام زیر آواز بزند و تمام آن فجایع قسمت اول را به راحتی آب خوردن فراموش کند.
فیلیپس بر روی یک ایده اشتباه قمار بزرگی انجام داده و این قمار بزرگ شکست مفتضحانهای را به دنبال داشته است؛ شکستی که بعید است به همین راحتیها جبران شود. یقیناً یاد و خاطره این افتضاح بزرگ تا مدتها در ذهن تماشاگرانی که عاشق کاراکتر جوکر هستند باقی خواهد ماند و این کار را برای ساخت فیلمهای دیگر براساس این کاراکتر دوست داشتنی سخت خواهد کرد.