صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 13
کد خبر: ۳۹۰۳۱۴
تاریخ انتشار: ۰۰:۰۱ - ۲۰ آبان ۱۴۰۳
رویداد۲۴ گزارش می‌دهد:

تاریخ فشردهٔ چرخش به راست در اسرائیل | چگونه راست افراطی در سرزمین‌های اشغالی قدرت گرفت؟

صحنه سیاسی اسرائیل در چند دهه اخیر شاهد چرخشی قاطع به راست افراطی همراه بوده است. این چرخش ایدئولوژیک نه تنها سیاست داخلی اسرائیل و مناسبات آن با مردم فلسطین را تحت تاثیر قرار داده، بلکه روابط اسرائیل با جامعه بین‌الملل را نیز متاثر کرده است. اما چه عواملی باعث گردش به راست سیاست اسرائیل شده‌اند؟

رویداد۲۴ علی نوربخش: در ۲۵ آوریل سال ۱۹۲۵، اتحادیه صهیونیست‌های «تجدیدنظرطلب» اولین گردهمایی خود را در شهر پاریس برگزار کرد و بدین ترتیب، صهیونیسم رادیکال یا آنچه بعد‌ها جناح راست اسرائیل نام گرفت متولد شد. این گروه را از آن جهت تجدیدنظرطلب می‌خواندند که عقایدشان تفاوتی اساسی با دیگر صهیونیست‌ها داشت. آن‌ها بدون هیچ‌گونه پنهان‌کاری و با صراحت کامل مدعی مالکیت کل سرزمین فلسطین می‌شدند و علنا از لزوم نابودی تمام مردم بومی منطقه سخن می‌گفتند. این جریان تندرو به «تجدیدنظرطلبان» معروف شدند. رهبر و بنیان‌گذار تجدیدنظرطلبان زئیو ژابوتینسکی نام داشت که در مطلب دیگری به زندگی و عقاید او پرداخته‌ایم.

بنیان‌گذاری صهیونیسم راست‌گرا

ژابوتینسکی یک فاشیست نژادپرست بود و اعضای گروه وی، در سال‌های اولیه تاسیس جریان تجدیدنظرطلبی، آشکارا خود را فاشیست می‌خواندند. این جنبش فاشیستی در طول حیات حدودا صدساله‌ی خود، ابتدا با عنوان صهیونیست‌های تجدیدنظرطلب شناخته می‌شد؛ پس از تاسیس اسرائیل در سال ۱۹۴۸ با نام حزب «حروت» به میدان سیاسی آمد و در سال ۱۹۷۳، پس از ادغام با احزاب دیگر، به «حزب لیکود» تبدیل شد. اکنون حزب لیکود قدرت را در اسرائیل به دست گرفته و یکه‌تاز میدان سیاست است.

ژابوتینسکی در دهه بیست میلادی سازمان تروریستی «بتار» را برای کشتار اعراب بومی منطقه تاسیس کرد. نام کامل بتار «سازمان جوانان صهیونیست» بود و بر دیگر جنبش‌ها و احزاب صهیونیستی تاثیر فراوانی گذاشت. بتار حملات فراوانی را علیه سربازان بریتانیایی و اعراب فلسطینی ترتیب داد و بسیاری از غیرنظامیان را به قتل رساند.

خشونت این گروه به حدی بود که حتی در چند مورد با «هاگانا»، یعنی گروه شبه‌نظامی وابسته به سازمان جهانی صهیونیسم، درگیر شد. بسیاری از دولتمردان آتی اسرائیل در جوانی عضو بتار بودند؛ افرادی، چون مناخین بگین، اسحاق شامیر و ایهود اولمرت.

ژابوتینسکی هشت سال پس از تاسیس بتار، آن را به گروه تروریستی «ایرگون» تبدیل کرد و خودش فرماندهی ایرگون را بر عهده گرفت و اقدامات تروریستی گروهش را گسترش داد. وی پیش از تاسیس اسرائیل و در سال ۱۹۴۰ مرد و جانشین او کسی نبود جز مناخیم بگین؛ فردی که درواقع معمار ورود و گسترش راست‌افراطی در سیاست اسرائیل بود.

چرخش ۱۸۰ درجه‌ای دولت اسرائیل

دولت کنونی اسرائیل به رهبری بنیامین نتانیاهو شبیه هیچ‌کدام از دولت‌های قبلی اسرائیل نیست. در ائتلافی که منجر به تشکیل این دولت شد، هیچ حزب میانه‌رویی وجود نداشت و فقط شامل احزاب راست‌گرای تندرو و گروه‌های مذهبی-بنیادگرا بود. این مسئله دقیقا در نقطه مقابل نخستین دولت‌های اسرائیل قرار دارد. در سال ۱۹۴۹ که نخستین دوره مجلس اسرائیل برپا شد، هیچکدام از احزاب جناح راست در آن حضور نداشتند.

در واقع جناح راست افراطی در سال‌های اولیه تاسیس اسرائیل، از چند گروه زیرزمینی مسلح و نسبتاً کوچک تشکیل شده بود. برخی از آن‌ها تجدیدنظرطلبانی بودند که از تحویل سلاح‌های خود امتناع می‌کردند و می‌خواستند دولت سکولار اسرائیل را با دولتی که به قوانین تورات پایبند باشد جایگزین کنند. اما هیچ‌کدام از این گروه‌ها از حمایت گسترده برخوردار نبودند و پس از مدتی اکثرشان دستگیر شدند. راست‌گرایان دیگر نیز که از ورود رسمی به قدرت ناامید شده بودند و تصمیم داشتند دست به یک کودتای نظامی بزنند. اغلب این افراد از اعضای گروه‌های نظامی و تروریستی، مانند بتار و ایرگون، بودند و به همین دلیل کودتای نظامی علیه دولت وقت اسرائیل نخستین گزینه آن‌ها بود.

مناخیم بگین و آغاز خیزش راست افراطی

مناخیم بگین، جانشین ژابوتینسکی و رهبر راست‌گرایان، با کودتا مخالف بود و پس از ایستادگی دربرابر حامیان کودتا، تصمیم عجیب و متفاوتی گرفت: او پذیرفت که سلاح‌های ایرگون را تحویل دهد و دستور داد جنگجویان آن در ارتش تازه تاسیس شده اسرائیل ادغام شوند. ارتش اسرائیل تحت فرمان حزب کارگر به رهبری دیوید بن‌گوریون، بود که از مخالفت شدیدی با بگین و گروهش داشت و آن‌ها را فاشیست می‌خواند.

نهایتا ایرگون منحل شد و افراطیون در قالب «حزب حروت» به مرور وارد مجلس اسرائیل شدند و، از آنجایی که توان تشکیل دولت را نداشتند، برای مدت‌زمان سه دهه پس از آن اغلب نقش اپوزیسیون دولت‌ها را بازی می‌کردند. در تمام آن مدت، حزب لیکود تنها حزب راست اسرائیل بود و راست‌گروی آن عمدتا به این معنا بود که رویای تاسیس دولت یهودی در دو سوی رود اردن در سر می‌پروراند و با سیاست‌های رفاهی حزب کارگر مخالفت می‌کرد.

در این سال‌ها حزب لیکود گرایش راست داشت و نه راست افراطی. تا زمانی که حزب لیکود اپوزیسیون اصلی حزب کارگر بود، جناح راست افراطی فضای چندانی برای رشد نداشت. تنها در سال ۱۹۸۱، چهار سال پس از اینکه لیکود به قدرت رسید و بگین نخست‌وزیر شد، یکی از احزاب راست افراطی موفق شد به پارلمان اسرائیل راه پیدا کند. اما راست افراطی همچنان در اقلیت بود؛ هژمونی و تسلط احزاب و گروه‌های راست افراطی در دولت اسرائیل به تدریج اتفاق افتاد و ناشی از سه تحول کلیدی بود که برای فهم میدان سیاسی اسرائیل باید آن‌ها را به خوبی بشناسیم.

سه تحول بنیادین در قدرت‌گیری راست افراطی

نخستین تحول پیروزی اسرائیل در جنگ شش روزه و اشغال سرزمین‌های به دست آمده از اردن، مصر و سوریه بود. در نتیجه این پیروزی و از سال ۱۹۶۷ به بعد، اسرائیل کنترل بخش‌های وسیعی از سرزمین‌هایی را در دست داشت که اغلب آن‌ها محل زندگی مردم فلسطین بودند. بحث بر سر این که با این سرزمین‌ها و مردم ساکن در آن‌ها چه باید کرد، فضای رو به گسترشی را برای جناح راست افراطی در گفتمان سیاسی باز کرد.


بیشتر بخوانید: مذاکرات صلح فلسطین و اسرائیل در سال ۲۰۰۰؛ بیل کلینتون به یاسر عرفات چه گفت؟


تحول دوم یک دهه بعد رخ داد؛ در انتخابات نهم اسرائیل در سال ۱۹۷۷، لیکود به رهبری مناخم بگین سرانجام توانست ائتلافی تشکیل دهد و بگین نخست‌وزیر اسرائیل شد. این رویداد پنجاه و دو سال پس از تاسیس شاخه تجدیدنظرطلبی صهیونیستی توسط ژابوتینسکی رخ داد و به انزوای طولانی مدت افراطیون پایان داد. اما قدرت مناسبات خاص خودش را دارد و مواجهه راست افراطی با محدودیت‌های کار عملی در سیاست موجب ناامیدی «بنیادگرایان مذهبی» از جناح راست شد. تمام تلاش لیکود در سال‌های بعدی صرف جلب حمایت دوباره این گروه از بنیادگرایان شد.

سومین تحول نیز عبارت بود از گرایش مذهبی‌های بنیادگرا به راست افراطی. جوامع مذهبی اسرائیل در سال‌های اولیه تشکیل حکومت اسرائیل از دخالت در سیاست امتناع می‌کردند و به راست یا چپ گرایش نداشتند. اما به تدریج وارد فعالیت سیاسی شدند و ابتدا به جناح راست و سپس به راست افراطی گرایش پیدا کردند. این جوامع امروزه در میان حامیان راست افراطی اکثریت را تشکیل می‌دهند.

تبدیل «راست» به «راست افراطی»

در سال ۱۹۸۱، و در نتیجه سه عامل مذکور، راست افراطی برای نخستین بار موفق شد وارد پارلمان اسرائیل شود. اعضای راست افراطی در حزبی به نام تهیا گرد آمده بودند و در واقع بنیانگذاران تهیا از اعضای حزب لیکود بودند که پس از به قدرت رسیدن این حزب از آن جدا شدند. دلیل جدایی آن‌ها توافق صلحی بود که مناخم بگین با انور سادات، رئیس‌جمهور مصر، امضا کرده بود و بر اساس آن اسرائیل صحرای سینا را که در جنگ ۱۹۶۷ تصرف کرده بود در ازای برقراری روابط دیپلماتیک کامل با بزرگترین همسایه خود، خالی می‌کرد.

بنیانگذاران تهیا تمام منطقه، از جمله صحرای سینا را، بخشی از سرزمین «اسرائیل بزرگ» می‌دانستند و بابت اینکه نخست‌وزیری از جناح راست صحرای سینا را واگذار کرده منقلب شده بودند. این عمل خیانت به تمام ارزش‌های آنان بود، به‌ویژه که بگین کمی پیش از نخست‌وزیر شدن اعلام کرده بود که خودش نیز پس از بازنشستگی به یکی از شهرک‌های صحرای سینا نقل مکان خواهد کرد. مشکل تهیا این بود که حتی در جناح راست نیز در اقلیت بودند. هیجان ناشی از چشم‌انداز صلح با مصر اکثر اسرائیلی‌ها را فرا گرفته بود و تعداد کمی از اعضای لیکود دعوت تهیا را لبیک گفتند و از لیکود جدا شدند. اعضای تهیا برای افزایش تعداد خود از خاخام‌های ملی‌گرا و رهبران شهرک‌نشینان، که پیش‌تر از اعضای لیکود نبودند، دعوت کردند و بدل به حزب مخالف با هرگونه صلحی، حتی صلح با مصر، شدند. ایده یک حزب راست افراطی، یا حداقل حزبی که از لیکود راست‌گراتر باشد، برای رای‌دهندگان اسرائیلی جذاب بود و در انتخابات بعدی، در سال ۱۹۸۴، سه حزب راست افراطی در پارلمان اسرائیل حضور یافتند. تا انتخابات سال ۱۹۹۲، تعداد احزاب راست افراطی به قدری زیاد شد که تهیا، حزب پیشگام راست‌افراطی، نتوانست در انتخابات پیروز شود. سقوط تهیا نهایتا به نفع حزب کارگر شد و به پیروزی اسحاق رابین، رهبر حزب کارگر، در انتخابات کمک کرد.

ائتلاف راست‌افراطی در دهه نود

ائتلاف کنونی بنیامین دولت بنیامین نتانیاهو متشکل از هفت حزب راست‌گرای افراطی است که در انتخابات ۲۰۲۲ به کنست راه یافتند. در این انتخابات سه حزب وارد لیست مشترک «صهیونیسم مذهبی» شدند و نهایتا چهارده کرسی از ۱۲۰ کرسی کنست را به دست آوردند. «قدرت یهودی»، رادیکال‌ترین حزب این ائتلاف است و ریشه‌های آن به حزب کاخ می‌رسد که در سال ۱۹۸۴ توسط خاخام مئیر کاهانا تاسیس شد. حزب کاخ خواستار سلب تابعیت از عرب‌های اسرائیلی بود و در دهه نود به دلیل تحریک به نژادپرستی از شرکت در انتخابات‌های بعدی منع شد.

کاخ در سال ۲۰۰۴، توسط دولت اسرائیل به عنوان یک سازمان تروریستی ممنوع اعلام شد و منحل گردید. پس از انحلال حزب کاخ، اعضای آن حزب دیگری با نام «قدرت یهودی» تاسیس کردند. رهبر این حزب ایتامار بن‌گویر نام داشت و در گذشته به دلیل چندین اتهام مرتبط با خشونت و تروریسم بازداشت شده بود. وی تلاش زیادی کرد تا حزب خود را به یک حزب سیاسی قابل قبول تبدیل کند. این حزب برای کسب مقبولیت، تغییرات متعددی در برنامه‌ها و لحن سخن گفتن اعضای خود ایجاد کرد. برای مثال اعضای آن دیگر حق نداشتند شعار «مرگ بر عرب‌ها» سر بدهند و به جای آن می‌گفتند «مرگ بر تروریست‌ها».

این تغییرات به حزب «قدرت یهود» اجازه داد در انتخابات شرکت کند، اما این حزب هرگز نمی‌توانست به تنهایی در کنست قدرت قابل توجهی بگیرد. اعضای آن نژادپرست و بدنام بودند و توسط کشور‌های اروپایی تحریم شده بودند. به همین دلیل «قدرت یهودی» نمی‌توانست در کنست خودی نشان بدهد و موصر باشد. اما این موضوع در جریان انتخابات سال ۲۰۲۱ تغییر کرد: بنیامین نتانیاهو موفق شد «قدرت یهودی» را قانع کند تا لیست نامزد‌های خود را با دیگر لیست‌های راست افراطی ادغام کند. در آن انتخابات ایتامار بن‌گویر، صهیونیستی که علنا فاشیست و نژادپرست است، به کنست راه یافت و در انتخابات نوامبر ۲۰۲۲ باری دیگر به عنوان عضوی از لیست «صهیونیسم مذهبی» با پنج عضو دیگر «قدرت یهودی» انتخاب شد.

بن‌گویر اکنون در دولت نتانیاهو وزیر امنیت ملی است و از دولت درخواست کرده است که علاوه بر انجام عملیات‌های نظامی گسترده در کرانه باختری، قانون اعدام را نیز برای فلسطینی‌ها تصویب کند.

تروریسم دولتی یا دولتی شدن ترور؟

زمانی بود که حزب لیکود و اکثر جناح راست اسرائیل، لااقل از ترس بدنام شدن در میان متحدان غربی اسرائیل، افراطیانی همچون کاهانا را طرد می‌کردند. هرگاه کاهانا در کنست سخنرانی می‌کرد، صحن علنی بلند مجلس خالی می‌شد و سایر نمایندگان در اعتراض به دیدگاه‌های نژادپرستانه او مجلس را ترک می‌کردند. اما امروزه حزب لیکود، تحت رهبری نتانیاهو، با جانشینان کاهانا متحد شده و آن‌ها را در ساختار قدرت شریک کرده است. اکنون دولتمردان رده بالای و فرماندهان ارتش اسرائیل همگی از اعضای سابق سازمان‌های تروریستی بتار و ایرگون هستند و از ایدئولوژی صهیونیسم بنیادگرا پیروی می‌کنند.

درواقع دولت اسرائیل همراه با ادغام گروه‌های تروریستی در ساختار نظامی و حکومتی خود تاسیس شد و تداوم آن نیز بر منطقی تروریستی استوار بوده است. از اینرو اسرائیل فراتر از «تروریسم دولتی»، و اسم رمزی برای «دولتی کردن تروریسم» است.

نظرات شما