رویداد۲۴ | مئیر کاهان در سال ۱۹۳۲ در بروکلین نیویورک به دنیا آمد. او در یک خانواده شدیدا مذهبی یهودی بزرگ شد؛ پدرش، خاخام چارلز کاهان، تاثیر عمیقی بر زندگی مئیر کاهان گذاشت و او را از کودکی با ایدئولوژی صهیونیسم آشنا کرد. پدر کاهان یک صهیونیست راستگرا بود که با بنیانگذار فاشیسم صهیونیستی، یعنی ولادیمیر ژابوتینسکی، دوستی نزدیکی داشت و کاهان از کودکی تحت تاثیر عقاید فاشیستی ژابوتینسکی قرار گرفت. شائول ماگید از دانشگاه دارتموث در کتاب خود با عنوان «مئیر کاهان: زندگی و اندیشههای سیاسی یک یهودی رادیکال»، سیر تحول فکری کهانا را بررسی کرده است.
کاهان در دانشگاه بروکلین و بعدها در مدرسه الهیات یهودی نیویورک تحصیل کرد و همزمان به مطالعه تاریخ یهودیان و مسائلی مانند یهودیستیزی پرداخت. کاهان به مدت ۱۳ سال در حوزه علمیهی یهودیان تحصیل کرد و یکی از شاگردان محبوب خاخام ارشد مدرسه خود بود.
آنچه زندگی مئیر کاهان را از دیگر همنسلانش متمایز میکرد، باور او به پیوند میان مذهب و قدرت سیاسی بود. وی از همان ابتدا دیدگاه متفاوتی به جهان داشت. او باور داشت که یهودیان در دنیایی پر از دشمنان زندگی میکنند و تنها راه بقا، بازگشت به اصول دینی و استفاده از قدرت نظامی است. خودش در کتاب زندگینامه خود چنین مینویسد: «ما نمیتوانیم تنها به خدا تکیه کنیم؛ ما باید خودمان دست به کار شویم و از خودمان دفاع کنیم.»
یهودیان آمریکا به طور سنتی عقاید لیبرالی داشتند، هوادار حزب دموکرات بودند، و با شهروندان غیریهودی وارد بحث مذهبی و سیاسی نمیشدند. این امر در قاموس یهودیان «شا شتیل» (Sha shtil) نام داشت. این اصطلاح در زبان ییدیش به معنای «ساکت باش» یا «بیسروصدا بمان» است. بر اساس این اصل، یهودیان ملزم بودند از درگیری اجتناب کنند و به عدم جلب توجه و سازش با محیط غیر یهودی تشویق میشدند. این نگرش در سراسر تاریخ همچون راهی برای حفظ بقا و کاهش تنشها با اکثریت شهروندان جوامع میزبان آنها بود.
مفهوم دیگری نیز درمیان یهودیان وجود داشت که مشابه شا شتیل بود و آن را ایدئولوژی گالوت (Galut) میخواندند. این لغت به معنای تبعید است و به زندگی یهودیان در تبعید و دور از سرزمین موعود اشاره دارد و بسیاری از یهودیان بر این باور بودند که، در دوران گالوت، تحمل و سکوت بهترین راه برای حفظ هویت و فرهنگ یهودی است. کاهان در دهه ۱۹۶۰ علیه این مفاهیم شورش کرد چرا که این ایدئولوژی را عامل ضعف جامعه یهودی میدانست. او بر این باور بود که انفعال و سکوت، نه تنها تهدیدها را کاهش نمیدهد، بلکه جامعه یهودی را آسیبپذیرتر میکند. کاهان در سال ۱۹۶۹ برای گروهش یک آگهی و پوستر رسمی منتشر کرد که به شکلی بسیار گویا طراحی شده بود: مشتی گرهخورده که از ستارهی داوود بیرون آمده بود و زیر آن این جمله نوشته شده بود: «پسران یهودی نباید در زمان بحران زیادی مهربان باشند. آدمهای مهربان راه خودشان را به سمت آشویتس هموار میسازند.»
وی همچنین اعلام کرد که که لیبرالیسم حیات یهودیان را به خطر میاندازد و جامعه یهودی باید به سمت محافظهکاران و حزب جمهوریخواه تغییر جهت دهد. او ادعا کرد که یهودیان طبقه متوسط و یهودیان فقیر به دلیل تندرویهای سیاهپوستان مورد اذیت و آزار قرار میگیرند؛ وگرنه راستگرایان آمریکایی از دوستان یهودیان هستند. کاهان همچنین علیه ازدواج یهودیان با افراد غیر یهودی، مخالفت کرد و کمپینی علیه آن به راه انداخت تا به قول خودش از «مخاطرات اختلاط نژادی جلوگیری کند.»
دهه ۱۹۶۰، دوران اوج جنبشهای مدنی در آمریکا بود. اما برای کاهان این تغییرات بیشتر تهدید به شمار میآمدند تا فرصت. او در سال ۱۹۶۸ سازمان «لیگ دفاع از یهودیان» (JDL) را تاسیس کرد. این گروه با هدف دفاع از یهودیان در برابر حملات و تبعیضها شکل گرفت، اما خیلی زود به دلیل روشهای خشونتآمیزش مشهور شد.
گروه کاهان کار خود را با فرستادن تعدادی از اراذل و اوباش، که به چوب و چماق مجهز بودند، به قبرستان ویژه یهودیان در محله برانکس آغاز کرد. در آن گروههایی از جوانان نیویورکی هر سال در شب هالووین اقدام به تخریب و بیاحترامی به قبرستانهای یهودیان میکردند. در واقع این یکی از تفریحات آنها بود، تفریحاتی که با یهودیستیزی رایج در آن دوران سازگاری داشت. کاهان و گروهش، از آن زمان به بعد، هرسال در شب هالووین از قبرستان یهودیان محافظت کردند و این رسم به مرور برچیده شد. کاهان درباره رویکرد خود چنین توضیح میداد که: «تصور رایجی که از ما یهودیان وجود دارد این است که پاسخ هیچ ظلمی را نمیدهیم. این تصویر باید از میان برود، باید به هرگونه تعدی و هتک حرمتی پاسخ دندانشکن بدهیم.»
گروه کاهان برای مقابله با آنچه که «دشمنان قوم یهود» مینامیدند، از بمبگذاری، ارعاب و ترور استفاده میکردند. خود کاهان بارها از قتل و کشتار مخالفانش دفاع کرد و در زندگینامه خود نوشت: «وقتی دشمنان ما از خشونت استفاده میکنند، چرا ما نباید همین کار را بکنیم؟ تنها راه کسب احترام، ایجاد ترس است.» همچنین یکی از اقدامات گروه کاهان حمله به دفاتر سازمانهای عربی در آمریکا بود. این گروه همچنین علیه یهودیانی که از صلح با اعراب سخن میگفتند وارد جنگ شده بود.
بیشتر بخوانید: موشه دایان که بود؟| چهره مشهور ملیگرایی یهود و فرمانده اسرائیلی
گروه کاهان در اواخر سال ۱۹۶۹ میلادی، به بازوی نظامی «جنبش آزادی یهودیان شوروی» تبدیل شد. (یهودیانی که در اتحاد شوروی ساکن بودند به دلیل ایمانشان تحت تعقیب قرار میگرفتند.) گروه کاهان برای مقابله با شوروی، دیپلماتهای آن را در مناطق مختلف آزار میدادند، جلساتشان را مختل میکردند ا دفاترشان را با بمب منهدم میساختند.
کاهان فعالیت خود را مبارز علیه «هیتلرهای محلی» میدانست؛ نگرشی که، به تعبیر شائول ماگید، در نهایت «لیگ دفاع از یهودیان را از تعدادی نگهبان غیرنظامی، به بمبسازان و قاچاقچیان اسلحه تبدیل کرد.» خشونت و اعمال تروریستی گروه کاهان به قدری زیاد شد که تا اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی، تمام سازمانهای بزرگ یهودی گروه کاهان را محکوم و از آن اعلام برائت کردند. در آن زمان «آژانس ملی یهود» و رهبران آن رویکردی چپگرایانه داشتند. از اینرو کاهان و گروهش دقیقا دربرابر آنها قرار میگرفتند و حتی تعدادی از صهیونیستهای چپگرا توسط گروه کاهان ترور شدند. کاهان از جذب روزافزون جوانان یهودی به جنبشهای چپ نو نگران بود و آن را با چنین جملاتی بیان میکرد: «یهودیتی که با آن بزرگ شدهاند، صرفا جنبه نمایشی دارد. یهودیت آنها دروغ است، نفاق است. در آن جنبشها هرچیزی یافت میشود به غیر از فرامین دین و شریعت.»
کاهان در سال ۱۹۷۱ به جرم توطئه جهت ساخت مواد منفجره دستگیر شد و پس از محکومیت به حبس تعلیقی، آمریکا را ترک کرد و به اسرائیل مهاجرت کرد. تعدادی از افراد گروه کاهان به تدریج به اسرائیل رفتند و تعدادی دیگر از آنها که در آمریکا باقی ماندند نیز به یک گروه جنایتکار و مافیایی واقعی تبدیل شدند. کاهان پس از مهاجرت، حزب «کاخ» را تاسیس کرد؛ حزبی که دیدگاههای رادیکال او را به صحنه سیاسی اسرائیل آورد. حزب کاخ با شعار «فقط یهودیان» خواستار اخراج تمام اعراب از اسرائیل شد. برای نمونه، این جمله در جریان یکی از سخنرانیهای کاهان در کنست (پارلمان اسرائیل) ثبت شده است: «این سرزمین وعده خداوند به یهودیان است. اگر اعراب بخواهند در اینجا بمانند، باید تابع ما باشند. اگر نمیتوانند، بروند!»
عمده فعالیت کاهان در کنست صرف این دو هدف شد: اخراج تمام اعراب اسرائیلی، و جرمانگاری روابط جنسی بین یهودیان و غیر یهودیان. او صهیونیسم لیبرال را غیریهودی، ریاکارانه و ضددین میدانست و در مناظرهای در سال ۱۹۸۵ با آلن درشویتز گفت: «من اعراب را میفهمم و آنها هم من را میفهمند. اما هیچیک از ما نمیتوانیم پروفسور درشویتز (لیبرال) را بفهمیم.»
این سخنان باعث شد که کاهان بهسرعت در میان افراطگرایان یهودی محبوب شود. اما دیدگاههایش واکنشهای تند بسیاری از سیاستمداران و رهبران اسرائیلی را نیز به همراه داشت. برای مثال اسحاق شامیر، نخستوزیر وقت اسرائیل، او را «تهدیدی برای دموکراسی اسرائیل» نامید.
کاهان در انتخابات ۱۹۸۴ اسرائیل دوباره تلاش کرد وارد کنست شود. اما کنست قانون اساسی اسرائیل را اصلاح کرد حضور احزاب نژادپرست ممنوع شد. بدین ترتیب کاهان از صحنه بیرون رانده شد و به فعالیتهای نظامی سابق خود بازگشت. کاهان سیاستی آخرالزمانی را در پیش گرفت و سرنوشت جهان را وابسته به انتقام از دشمنان خدا و پاکسازی اسرائیل از تمام تاثیرات غیر یهودیان میدانست. کاها در این مدت از طریق سخنرانیها و کتابهایش به تبلیغ ایدئولوژی خود ادامه میداد.
در سال ۱۹۹۰، یک فرد مصری، که ادعا شد با القاعده در ارتباط بوده، کاهان را در سفری که به آمریکا داشت ترور کرد. شاید بتوان گفت کاهان نخستین قربانی القاعده در آمریکا بود. ترور او به سرعت موجی از واکنشها را در اسرائیل و آمریکا برانگیخت. مخالفانش از مرگ او بهعنوان پایانی برای ایدئولوژی افراطی یاد کردند. یکی از تحلیلگران اسرائیلی در این باره گفت: «کاهان در نفرت به دنیا آمد، با نفرت زیست، و با نفرت مرد.»
اما مرگ کاهان مانع از تداوم حیات ایدههایش نشد. دیدگاههای او هنوز الهامبخش برخی گروههای راستگرای افراطی در اسرائیل و جهان است.
کاهان بهعنوان پدیدهای یهودی-آمریکایی تقریبا یگانه بود چرا که انرژی یهودیان آمریکا عمدتا صرف پیشرفت فردی و خانوادگی شده است، نه فعالیت ایدئولوژیک و فعالیت چریکی. همین یگانگی باعث تاثیر مضاعف کاهام بر یهودیان آمریکا شده است. نویسنده زندگینامه کاهان معتقد است یهودیان آمریکا «بیشتر از آنچه فکر میکنیم دیدگاه کاهان را پذیرفتهاند.»