رویداد۲۴| هنوز علی لاریجانی که در جایگاه نماینده رهبری به سوریه رفته بود، برنگشته، سرتیپ نصیرزاده، وزیر دفاع به دیدار اسد رفته است. از سفر عباس عراقچی، وزیرخارجه کشورمان به این کشور نیز فقط یک ماه گذشته است. این سفرهای پشت سرهم درحالی است که به نظر میرسد سوریه بار دیگر به نقطه تمرکز بحرانهای منطقهای و بینالمللی تبدیل شده است.
مقامات کشورمان درحالی راهی سوریه میشوند که از یک سو ایران همین اواخر وارد درگیری مستقیم نظامی با اسرائیل شده و از سوی دیگر اسرائیل اخیرا سوریه و اسد را مورد تهدید قرار داده است! لذا به نظر میرسد حضور پررنگ ایران در سوریه را باید وجه دیگری از مقابله با اسرائیل دانست.
تا اینجای کار اتفاق جدیدی نیفتاده است. ایران مثل قبل حامی جدی سوریه است و اسرائیل با فشار به این کشور برای کاهش نقش منطقهای ایران و افزایش اثرگذاری خودش میکوشد. البته کشور دوست و برادر یعنی روسیه نیز کمافیالسابق کمرنگ و غایب است. به نظر میرسد که روسیه حسابی سرگرم جنگ اوکراین است و قصد درگیر کردن خود با اسرائیل را ندارد لذا سوریه هم در برابر تهدیدات اسرائیل نمیتواند حساب چندانی روی پایگاههای روسیه باز کند و به کمک آنها دلخوش بماند.
ایران، اما در این وضعیت چه گزینههایی پیش رو دارد و چه خواهند کرد؟ روزنامه خراسان در این باره نوشته: «ایران در برابر این وضعیت، دو گزینه پیش رو دارد: انتظار برای تغییری در سیاست روسیه یا اقدام مستقیم برای تقویت دفاع سوریه. به نظر میرسد تهران، با توجه به روند اخیر، گزینه دوم را انتخاب کرده است. سفر وزیر دفاع ایران به دمشق، نشاندهنده عزم تهران برای تقویت سامانههای دفاعی و احتمالاً ارسال تجهیزات جدید به سوریه است. استراتژی ایران شامل افزایش توان دفاعی سوریه، بهویژه در حوزه پدافند هوایی و آموزش نیروهای محلی است. این اقدامات میتواند هزینه حملات اسرائیل را افزایش دهد و قدرت مانور تلآویو را محدود کند. با این حال، این استراتژی خطراتی نیز به همراه دارد: هرگونه اقدام تهاجمی یا افزایش تنش میان ایران و اسرائیل میتواند به جنگی گستردهتر در منطقه منجر شود.»
این روزنامه اصولگرا همچنین نوشته: «با توجه به شرایط موجود، آینده سوریه همچنان نامشخص است. از یک سو، انفعال روسیه میتواند به ایران فرصتی برای افزایش نفوذ بدهد، اما از سوی دیگر، واکنش اسرائیل و کشورهای غربی میتواند به تشدید درگیریها منجر شود. برای ایران، دفاع از سوریه به معنای حفظ یک متحد استراتژیک در منطقه و تقویت محور مقاومت است. اما این استراتژی باید به گونهای پیش رود که به درگیری مستقیم با اسرائیل منجر نشود. در همین حال، بشار اسد با دو چالش بزرگ مواجه است: حفاظت از حاکمیت خود در برابر حملات خارجی و مدیریت روابط پیچیده میان ایران، روسیه و سایر بازیگران منطقهای. در نهایت، سوریه بار دیگر به عرصهای تبدیل شده که تضاد منافع قدرتهای بزرگ و منطقهای در آن تجلی مییابد. اگرچه ایران و اسرائیل در مرکز این تنشها قرار دارند، اما نقش روسیه، آمریکا و کشورهای عربی را نیز نمیتوان نادیده گرفت. آینده این بحران بستگی به این دارد که آیا بازیگران اصلی میتوانند راهحلی برای کاهش تنشها بیابند یا این که منطقه وارد مرحلهای جدید از بیثباتی میشود؟»