صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳ - 2024 November 21
کد خبر: ۳۹۱۶۵۹
تاریخ انتشار: ۱۲:۵۱ - ۰۱ آذر ۱۴۰۳
رویداد۲۴ بررسی می‌کند:

پرونده باز فشار اجتماعی بر زنان | آیناز و آرزو را هم زن کشی از ما گرفت، حتی اگر نام مرگ شان خودکشی باشد

خودکشی در تمام دنیا و همین طور در ایران، در تمام گروه های سنی و همین طور در نوجوانان در حال افزایش است.

رویداد۲۴ | فاطمه کریمخان: خودکشی دو دختر نوجوان در ایران که در آبان ماه رخ داد، زیر سیل اخبار متعدد و متنوع دیگر گم شد. آرزو خاوری را بعد از این که از مدرسه به خانه‌اش زنگ می‌زنند و می‌گویند از قوانین مدرسه تخطی کرده و با شلوار جین به اردو آمده است، از مدرسه بیرون رفته و در حالی که خودش را از یک ساختمان پایین پرت کرده بود مرده پیدا کردند و آیناز کریمی را بعد از این که از مدرسه زنگ می‌زنند و به خانواده اش می‌گویند باید بیایید او را از مدرسه ببرید و برادرش ساعت یک به مدرسه می‌رود تا او را تحویل بگیرد غروب همان روز مرده در انباری خانه پدری اش پیدا کرده اند.

حالا روزهاست که بازی تایید و تکذیب و تهدید‌ها در مورد این دو پرونده خودکشی ادامه داد، در مورد آرزو می‌گویند افغانستانی بودن و تهدید به این که اخراجش می‌کنند باعث شده تصمیم به خودکشی بگیرد. در مورد آیناز می‌گویند با یک پسر در رابطه بوده،‌ مدرسه فهمیده، و از خانواده‌اش خواسته او را از مدرسه ببرند،‌ غیره و غیره.

ما که ماموران آگاهی و مقامات قضایی نیستیم به سختی می‌توانیم ردپای این بچه‌ها را در آخرین ساعت‌های زندگی شان دنبال کنیم و به این سوال پاسخ دهیم که چه اتفاقی افتاده است و این دو مرگ ناشی از چه حوادثی بوده است. ما که صدایمان به سختی شنیده می‌شود حتی بعید است بتوانیم کارکنان ناآگاه آموزش و پرورش را، خانواده های سخت گیر را، در و همسایه ای را که دنبال حرف می‌گردند، پدر و برادری تعصبی را، یا قوانین انعطاف ناپذیر مهاجر پذیری را قانع کنیم که این جان‌ها هم آخر مردم بودند که از دست رفته اند. آن چیزی که امروز برای ما مسلم است این است که این دو نوجوان اگر پسر بودند احتمالا نه به خاطر در رابطه بودن با کسی تحت فشار قرار می‌گرفتند، نه به خاطر پوشیدن شلوار جین در اردو معاخذه می‌شدند، نه به خاطر جنسیت شان در معرض از دست دادن امکان تحصیل بودند، و نه به خاطر تهدید مدرسه یا خانواده دست به خودکشی می‌زدند.


بیشتر بخوانید: در مدارس دخترانه چه خبر است که دانش‌آموزان این همه خودکشی می‌کنند؟ | آیناز کریمی کیست؟


خودکشی این دو دختر نوجوان را در بسیاری تفاسیر می‌تواند گنجاند، یکی از این بسیاری تفاسیر، تفسیر این مساله از نظر خشونت علیه زنان است. کنترل گری که زنان را در افغانستان از زندگی و درس و کار و انتخاب محروم می‌کند، حالا در ایران در ساحتی دیگر در حال تکرار است و همان نتایج مرگ باری که در افغانستان طالبانی به بار آورده در ایران هم به نمایش گذاشته است.

شاید کسانی باشند که از نبود این دو کودک روی زمین خوشحال باشند، کسانی که حالا ادعا می‌کنند آبرویشان حفظ شده است، لکه ننگ از دامن خودشان یا مدرسه شان پاک شده است، حق ایرانی‌ها از یک دانش آموز نوجوان افغانستانی ستانده شده است و ...، اما آنچه واقعا رخ داده این است که دو جان که در هر دین و مرام و مسکلکی باید ارزشمند شمرده می‌شدند  از دست رفته اند

به غیر از زن بودن دو دانش‌آموزی که از دست رفته‌اند، نوجوانی آنها هم باید مورد توجه قرار بگیرد، شاید تنها چیزی که حالا از دست ما بر می‌آید درک کردن و تکرار کردن این مساله باشد که دنیای نوجوانان با دنیای آدم های بالغ شده فرق می‌کند. جهان نوجوانی جهانی بسیار کوچک تر است که التهاب هایی مثل یک بگو مگو در یک رابطه که فکر می‌کنیم دوستی است، یا یک دعوا در رابطه ای که فکر می‌کنیم معلم و شاگردی است، یا حتی یک فریاد در رابطه ای که فکر می‌کنیم والدین و فرزندی است، می‌توان « پایان»‌ ان باشد.

خودکشی نوجوانان فقط به خاطر دلایلی که از نظر بزرگسالان ممکن است ناوارد باشد دردناک نیست، علاوه بر این نوجوانان کسانی هستند که با نظم طبیعت هنوز قرار است عمری از کار و زندگی در پیش داشته باشند و خودکشی آنها از دست رفتن همین «‌امکان» است،همان چیزی که پدر ارزو در موردش می‌گفت: « به هر دختری که در خیابان نگاه می‌کردم می‌گفتم دختر من هم مثل او خواهد شد،اما نشد»

خودکشی در تمام دنیا و همین طور در ایران، در تمام گروه های سنی و همین طور در نوجوانان در حال افزایش است. در مورد کسانی که به دلیل افسردگی یا سایر اختلال های سلامت روان دست به خودکشی می‌زنند توصیه نامه های فراوانی وجود دارد که می‌گوید چه رفتاری را باید جدی گرفت و چه وقت باید نگران بود و از چه چیزی باید ترسید و در چه وقتی باید با متخصصان تماس گرفت. اما خودکشی های اخیر هر چند حتما درجاتی از مسائل سلامت روان هم در آنها درگیر بوده است بیشتر به رفتار های از روی هیجان و جبر موقعیت شبیه است تا خودکشی هایی که می‌توان نشانه های آن را از قبل تحت نظر گرفت و در مورد آنها فکری کرد.

مطالعات نشان می‌دهد در کنار مسائل سلامت روان مانند انواع اضطراب‌ها و افسردگی‌ها و تجربه های دردناکی که تروما نامیده می‌شود، تجربه خشونت، مسخره‌شدن توسط دوستان، تجربه‌های عاطفی زودهنگام، خانواده‌های آشفته، نگرانی از آینده، سابقه مصرف مواد مخدر یا بیماری‌های سخت در خانواده، سابقه خودکشی در خانواده و مانند این می‌تواند میل به خودکشی را افزایش دهد. معنی ساده اش این است که بچه‌ها اگر جایی نداشته باشند که به آن پناه ببرند، یا احساس کنند جایی که باید به آن پناه ببرند امن نیست و نمی تواند از آنها مراقبت کند بیشتر ممکن است که دست به خودکشی بزنند.

درک نوجوانان از «زمان» مخدوش است، آنها وضعیت هایی که در آن قرار دارند را همیشگی درک می‌کنند. تصور این که این ادم که با من بدی می‌کند تنها آدم مهم جهان است یا همه مثل او هستند،این مدرسه که من را دوست ندارد تنها مدرسه دنیا است و اگر از این جا اخراج شوم زندگی ام تمام می‌شود،این والدین که از آنها می‌ترسم تنها آدم هایی هستند که در جهان دارم و دیگر هیچ کسی را در دنیا نخواهم داشت،رفتار های تکانشی منجر به خودکشی را تحریک و تقویت می‌کند.

حرف زدن در مورد خودشکی حتما یک نشانه خطر است،به مزخرفاتی که می‌گوید کسانی که در مورد خودکشی حرف می‌زنند خودکشی نمی کنند یا کسانی که اقدام به خودکشی کرده اند اما جان نباخته اند واقعا قصد خودکشی نداشته اند،یا کسانی که از خودکشی حرف می‌زنند می‌خواهند جلب توجه کنند،اهمیتی ندهید. هر صحبت و نوشته و ابراز تمایلی نسبت به خودکشی باید کاملا جدی گرفته شود. اما در مورد مسائل دو دختر نوجوانی که خودکشی کرده اند ماجرای قصدمندی اقلا از آنچه تا امروز منتشر شده است صدق نمی کند. در مورد این بچه‌ها بسیاری بچه های دیگری که از ترس خودکشی می‌کنند ماجرا بیشتر ناامیدی از پیدا کردن آدم امنی که در طرف آنها باشد است. بچه هایی که می‌توانند بابت دل شکستگی شان از یک رابطه احساسی پیش پدر و مادر یا یک دوست بزرگ تر و امین گریه کنند احتملا کمتر دست به خودکشی می‌زنند. بچه هایی که نگران نیستند بابت یک دعوا با مدیران مدرسه ممکن است امکان تحصیل و حق زندگی در یک کشور و تمام آینده شان را از دست بدهند و می‌دانند اگر بزرگتری سر آنها داد بزند فردای آن روز خانواده شان با آن بزرگ تر طرف خواهد شد و از آنها دفاع خواهد کرد احتمالا کم تر در واکنش به درگیری با اولیای مدرسه دست به خودکشی می‌زنند. بچه هایی که می‌توانند از خشونتی که با آن رو به رو شده اند با یک نفر حرف بزنند که به آنها بگوید این روزها هم می‌گذرد و جهان تمام نشده است،جهان شان را به این راحتی تمام نمی کنند.

نوجوانی «‌بیماری‌» نیست که نیاز به درمان داشته باشد، نوجوانی یک مرحله از رشد است که باید توسط دیگران درست درک شود و درست با آن برخورد شود تا جلوی از دست رفتن جان های عزیز بچه های ایران گرفته شود. نوجوانان کنترل کمتری بر احساسات خود دارند. توان کمتری در استفاده از زبان و مهارت های اجتماعی کمتری برای آرام کردن خود دارند. درست همان طور که صبورانه راه رفتن و قاشق به دست گرفتن را به بچه‌ها یاد می‌دهید، حرف زدن و مقابله کردن و دفاع از خود را هم باید به بچه‌ها یاد بدهید.

نظرات شما