گاهی تجربیات گذشته که به باورهای قطعی ما تبدیل شدهاند اجازه نمیدهند ذهنمان فراتر از محدودیتی برود که برای خود ساختهایم، از همین روست که بعضی اوقات احساس سرخوردگی و شکست میکنیم ، زندگی برایمان سخت پیش میرود و احساس میکنیم نمیتوانیم از خود راضی باشیم.
با این حال اگر ذهن را در شرایط بهتری قرار بدهیم ، شرایطی که در آن منفی نگریها و منفی بافیها به حداقل برسد و نگاه مثبت غالب شود چه بسا مسیر پر پیچ و خم زندگی برایمان هموارتر و آسانتر خواهد شد.
بر همین اساس باید استفاده از این قوانین روانشناسی را برای خودمان به یک ضرورت تبدیل کنیم تا زندگی راحتتر جلو برود و البته بتوان دنیا را با نگاه تازه و زیباتری از منظر گذراند.
1- مردم آنقدر که شما فکر میکنید اهمیت نمیدهند!
شاید واقعیت ناخوشایندی باشد اما به طور کلی مصداق پیدا میکند. اینکه بخواهیم خودمان را درگیر این ماجرا کنیم که دیگران درباره ما چه فکری میکنند یا اینکه توقع دارند ما چطور باشیم یک اتفاق زیان آور برای زندگیمان است چون هر کسی مشغول مشکلات و دغدغههای خودش است.
بهتر است این نکته را یادمان باشد که بیشتر باورهای ما درباره اینکه مردم دربارهمان چه فکری میکنند بر اساس تجربههای گذشته شکل گرفته و به طور غلط و نادرستی در ذهنمان تعبیر و تفسیر شده است. بودن هر آنچه که خود واقعیتان هستید بدون نگرانی درباره اینکه دیگران چه فکری در مورد شما میکنند برای به رسیدن به خوشبختی به شما کمک خواهد کرد.
2- ما مرتب در حال تغییر هستیم
ما خیلی ساده میتوانیم فکر کنیم که همان آدم ده سال پیش هستیم و باز هم خیلی ساده میتوانیم بیاندیشیم ده سال بعد هم همین آدم امروز هستیم در حالیکه واقعیت این نیست.
گذشته، حال و آینده ما کاملا از یکدیگر مستقل هستند چون افکار ما هم همراه زندگی ما در گردش زمان و بر اثر تجربیات تغییر میکنند و عوض میشوند. به همین دلیل ما باید برای تصمیم گیریهایمان با آنچه که در حال حاضر هستیم صادق باشیم. ما هرگز نمیتوانیم پیش بینی کنیم که در آینده چطور فکر میکنیم یا چه احساسی داریم و خب هر آنچه که در گذشته اتفاق افتاده است به همان گذشته تعلق دارد و تمام شده. همه قدرت در همین لحظه حال وجود دارد. حال را دریابید.
3- مقایسه کردن خود با دیگران را متوقف کنید
اینروزها شبکههای اجتماعی باعث شدهاند افراد خیلی ساده اوقات زندگیشان را در قالب عکس و توضیح با دیگران به اشتراک بگذارند و خب این مقدمهایست برای اینکه ما زندگی خودمان را بر اساس آنچه که صرفا در ظاهر میبینیم با زندگی "ظاهرا" کامل دیگران مقایسه کنیم. حتی در زندگی واقعی هم ما همچنان تلاش میکنیم روی خوش خودمان را به دیگران نشان بدهیم تا ضعفهایمان را چون از قضاوت و طرد شدن هراس داریم.
واقعیت این است که همه ما ضعفهایی داریم و با همان ضعفها زندگی میکنیم. با این حال ما میخواهیم از طرف دیگران مورد تائید و پذیرش بقیه قرار بگیریم. با این وصف اینکه ما فکر کنیم دیگران بهتر از ما هستند و زندگی مرتبتری نسبت به ما دارند یک وقت تلف کردن صرف است.
بنابراین مقایسه کردن خود با دیگران و احساس حقارت در برابر آنها یک کار بیهوده است چرا که حتی قدرتمندترین آدمها هم روی دیگری در زندگیشان دارند که در آن نگرانیها، ناامنی و فقدان اطمینان کافی وجود دارد.
4- تصور نکنید نصیحتهای شما باید مورد توجه قرار بگیرد
دوستی را میبینید که غرق در مشکلات است و شما میدانید که چطور باید او را راهنمایی کنید تا مشکلش برطرف شود؟
شما نصیحتتان را میکنید اما انگار گوش شنوایی برای شنیدن وجود ندارد. شما احساس عصبانیت شدید میکنید چون صرفا میخواهید به او کمک کنید. با این حال این را یادتان باشد که هیچکس به نصیحتهای دیگری گوش نمیکند مگر اینکه همه چیز در بهترین زمان و بهترین شرایط ذهنی اتفاق بیفتد.
در پایان هر روز مردم نگاه و ذهنیتشان را صرفا بر اساس معاشرتها و تجربیات خود تغییر میدهند. شاید گهگاهی این اتفاق به واسطه توصیههای شما واقع شود اما در بیشتر مواقع این تغییرات بر اساس درک خود آنها از شرایط اتفاق میافتد. بنابراین احساس نکنید نادیده گرفته شدهاید یا دلشکسته نشوید و اجازه بدهید هر کسی کار خودش را بکند.
5- شما فقط میتوانید پاسخهای خودتان را کنترل کنید
شما چطور در برابر یک مشکل، اتفاق یا موقعیت که برایتان از دیگر شرایط مهمتر است واکنش نشان میدهید؟ در زندگی نگرشها همه آن چیزی هستند که میتوانند ضامن شادی و خوشبختی شما باشند. شما میتوانید واکنشهایی را انتخاب کنید که بیانگر افکار و احساساتتان باشند یا اینکه سراغ راه دیگری بروید.
در هر موقعیت منفی اگرچه خیلی سخت است اما سعی کنید خودتان را برای حتی چند ثانیه از جو موجود دور کنید تا ذهنتان دوباره خودش را پیدا کند. این موضوع قبل از واکنش نشان دادن ، به شما کمک میکند تا عکسالعملهای ممکن و احتمالی برای شما و دیگران قابل درک و سنجیده شود.