رویداد۲۴ | داوود حشمتی: قانون اخیر حجاب و عفاف مشخصا در چارچوب تفکر قالیباف و نزدیکان او -که در دو انتخابات ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ آنها را عیانتر شناختیم- نوشته شده است. در واقع این قانون جدال دیگری میان دو تفکر چنارها (اصولگرایان شورای ائتلاف به رهبری حدادعادل و قالیباف) و پاجوشها (نزدیکان جلیلی و شاگردان آیت الله مصباح) بر سر مدل مواجهه با حجاب بود. در نهایت این تفکر قالیباف بود که پیروز شد و شالوده این قانون را با همه زوایای آن نوشت.
توصیه پاجوش ها این بود که باید در خیابان «اقتدار کمیتهای» به راه انداخت اما تفکر قالیباف قائل به «نقره داغ کردن» مردم بود. اما هر دو بر سر این مساله که باید هزینههای حجاب اختیاری را بالا برد، اشتراک نظر داشته و دارند.
بیشتر بخوانید: سیر تا پیاز قانون عفاف و حجاب | افزایش سختگیریها با استراتژی جریمه و ایجاد تقابل بین مردم | گروکشی برای ارائه خدمات اجتماعی!
انتقادها چیست؟ این قانون در موارد متعدد جریمههایی سنگین از 8 تا نزدیک یک میلیارد تومان را اعمال می کند. آنهم در شرایطی که حقوق یک بازنشسته همین مقدار است. همچنین در این قانون حتی میتوان دختران 9 سال به بالا را جریمه و یا مجازات کرد. همچنین این قانون افراد زیادی از جامعه را «سابقهدار» خواهد کرد که نمیتوان از آنها در مناصب دولتی استفاده کرد. اگر کسی به آمران به معروف پرخاش کند باید جریمهای سنگینتر از حقوق یک فرد را پرداخت کند. تمام شهرکها و مراکز اداری و تجاری باید دوربینهای خود را به مسئولان تحویل دهند تا از میان آنها بیحجابیابی شود و اگر این کار را نکنند جریمههای سنگین خواهند شد. فشارها به نهادهای مدنی و اجتماعی نیز در این قانون دیده میشود.
سابقه چه بود؟ حد فاصل تیر تا شهریور ۱۴۰۱ فشار جریانی از درون ستاد امر به معروف و نهی از منکر در فضای سیاسی و رسانهای کشور ایجاد شد که تلاش میکرد دولت رئیسی را برای مقابله با بیحجابی وارد میدان کند. آنهم در روزهایی که ما اساساً برداشتن حجاب به طور کامل در خیابان را شاهد نبودیم. فشارهای این دسته باعث شد تا در فاصلهای کوتاه با چندین و چند پدیده اجتماعی در این زمینه روبهرو شویم؛ از جمله لغو کنسرتها، برخورد با اسکیتبازان، حرامزاده خواندن بیحجابها از سوی حجتالاسلام صدیقی از تریبون نماز جمعه تهران، التماس مادری جلوی ون گشت ارشاد که می گفت: دخترم مریض است آن را نبرید، حذف تصاویر زنان از روی قبرها، درگیری داخل اتوبوس میان سپیده رشنو و رایحه، اعترافات تلویزیونی سپیده رشنو، درگیری دو زن در قطار تهران-یزد، زنی که خودش را از ون گشت ارشاد در رشت به بیرون پرتاب کرد و در نهایت دستگیری مهسا امینی که منجر به وقایع پس از مرگ او شد. این جریان اما بعد از آن هم ماجرا را رها نکرد. از همانجا سه تفکر راهحل خود را برای این موضوع ارائه میکردند.
تفکر پذیرش حجاب عرفی: تفکر اول که اکثریت مردم را شامل میشود معتقد است: دستکاری و فشارهای اجتماعی سرنوشتی بهتر از وقایع پس از مرگ مهسا امینی در پی نخواهد داشت. لذا باید اجازه داد جامعه خودش عرف مورد نیاز در این زمینه را بازیابی و به اجرا بگذارد.
تفکر اقتدار کمیتهای: این تفکر معتقد بود برای حل مساله حجاب باید از طریق حضور خیابانی شدید اقدام کرد و اقتدار کمیتهای برقرار شود. یکی از نزدیکان این تفکر با اشاره به مانور گشت ارشاد در متروی تهران، همان زمان ضمن پاسخ به انتقادها راهحل را «اقتدار کمیتهای» خوانده بود. یادداشتهای این نویسنده در رجانیوز منتشر میشود. این تفکر در جریان بررسی لایحه حجاب در مقابل ساختمان دولت و قوه قضائیه تجمع کردند و در نهایت سه ماه مقابل مجلس تحصن کردند. آنها قانون مجلس را برای برخورد کافی نمیدانسته و معتقد بودند باید شرایط برای ایجاد اقتدار کمیتهای برقرار شود. آنها قائل به این بود که با بازگرداندن جامعه به دهه شصت و راهاندازی گشتهای خیابانی میتوان با ایجاد رعب و وحشت مانع از بیحجابی شد. از نگاه آنها نباید از سروصدای مخالفان ترسی داشت و باید با شدت بیشتری برخورد کرد و اتفاقاً در دل آنها ترس ایجاد کرد.
تفکر نقرهداغ کردن ملت: قانون جدید اما دست پخت تیم قالیباف است که معتقد بود حتماً باید الزام و اجبار در حجاب را رعایت کرد و راهحلش برای مساله این بود که «هزینههای شکستن قانون را باید آنقدر بالا برد که مردم برایشان صرف نکند، مقابل قانون بایستند.»
بنابراین تفکر قالیباف قائل به این بود که با جریمههای بالا و سنگین و مشمولکردن همه جنبههای بیحجابی میتواند کاری کند که مردم را در صورت اقدام به بیحجابی «نقره داغ» شوند و دیگر آن را تکرار نکنند.
در نتیجه اینکه هر دو طرف معتقد بودند باید «هزینه بیحجابی را برای مردم بالا برد». راهحل تیم پاجوشها این بود که این قانون در عمل کارآیی ندارد و بهترین کار همان است که در خیابان اقتداری به راه بیندازند که کسی جرات مقابله با حجاب را نداشته باشد. تفکر قالیباف اما اینگونه روشها را روشهای «رفتارهای غیرعقلانی میداند و معتقد است تا وقتی جریمههای سنگین وجود دارد که میتواند مردم را از کرده خود پشیمان کند، چرا باید به در خیابان با آنها وارد درگیری شد؟