صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳ - 2024 December 23
کد خبر: ۳۹۵۱۳۵
تاریخ انتشار: ۰۹:۲۹ - ۰۳ دی ۱۴۰۳
رویداد۲۴ گزارش می‌دهد؛

از پیشنهاد تهران برای خریدن وقت و مشارکت اپوزیسیون در دولت تا تماس‌های بی پاسخ بشار اسد به پوتین | در ساعات پایانی رژیم اسد چه گذشت؟

نیویورک تایمز گزارشی از نحوه فرار بشار اسد از دمشق در شب سقوط دولتش توسط هیات تحریر الشام منتشر کرده است. این گزارش نشان می‌دهد بشار اسد در ساعات پایانی همه اطرافیان خود حتی برادرش را فریب داده و از کشور فرار کرده است.

رویداد۲۴ | لیلا فرهادی: نیویورک تایمز نوشت: همزمان با پیشروی شورشیان به سمت دمشق در تاریخ ۷ دسامبرکارکنان کاخ ریاست جمهوری بالای تپه برای سخنرانی آماده شده بودند و امیدوار بودند که این وضعیت به پایانی صلح آمیز برای جنگ داخلی ۱۳ ساله منجر شود.

شب آخر، بشار اسد وانمود کرد می‌خواهد در بیانیه‌ای تلویزیونی، اپوزیسیونش را در قدرت شریک کند

دستیاران بشار اسد ایده‌هایی را مطرح کرده بودند. قرار بود یک گروه فیلمبرداری، دوربین و چراغ را در همان نزدیکی نصب کند. ایستگاه تلویزیونی دولتی سوریه آماده پخش محصول نهایی بود: سخنرانی بشار اسد. به گفته سه نفری که در این آماده سازی مشارکت داشتند، اسد قرار بود برنامه تقسیم قدرت با اپوزیسیون سیاسی را مطرح کند.

یکی از کسانی که از کاخ کار می‌کند، اسد که بیش از دو دهه برای حفظ حکومتش از ارعاب و زور استفاده کرده بود، هیچ نشانه‌ای از احساس هشدار یا نگرانی به کارکنان خود منعکس نکرده بود.

یک منبع آگاه به نیویورک تایمز گفته اقدامات دفاعی پایتخت تقویت شده بود. این منبع آگاه گفت لشکر ۴ زرهی قدرتمند ارتش سوریه به رهبری ماهر اسد برادر رئیس جمهور اقدامات دفاعی را انجام داده بود. همه آنها فریب خورده بودند.

به گفته شش مقام دولتی و امنیتی خاورمیانه، پس از غروب، رئیس جمهور سوریه از پایتخت خارج شد و به طور مخفیانه به پایگاه نظامی روسیه در شمال سوریه رفت و سپس با یک جت روسی به مسکو فرار کرد.

به گفته دو مقام عراقی، ماهر اسد عصر همان روز به همراه دیگر افسران ارشد نظامی از طریق صحرا به عراق گریخت. مکان فعلی او ناشناخته است.

به گفته یک منبع آگاه، بشار اسد آنقدر مخفیانه کشورش را ترک کرد که برخی از نزدیکانش ساعاتی پس از خروج او در کاخ مانده بودند و منتظر سخنرانی او بودند. بعد از نیمه شب، خبر رسید که رئیس جمهور رفته، و آنها با وحشت فرار کردند و دروازه‌های کاخ را برای شورشیان که چند ساعت بعد وارد کاخ می‌شدند، کاملا باز گذاشتند.

اسد قبل از سقوط از ایران، عراق و روسیه کمک نظامی خواست، اما فایده‌ای نداشت

بر اساس گزارش‌های محرمانه بازبینی شده توسط نیویورک تایمز، اسد در روز‌های پایانی درخواست کمک نظامی خارجی از روسیه، ایران و عراق کرده بود، اما درخواستش فایده‌ای نداشت، زیرا سرویس اطلاعاتی ارتشش سقوط نیرو‌های او را پیش از آن اعلام کرده بودند. 

به گفته چهار مقام منطقه ای، دیپلمات‌های بیش از ۱۲ کشور به دنبال راه‌هایی برای سلب مسالمت آمیز قدرت اسد بودند تا از نبرد خونین در دمشق جلوگیری کنند. یکی از مقامات گفت، یک پیشنهاد این بود که او قدرت را به فرمانده نظامی خود واگذار کرد و عملاً تسلیم یک کودتا شود.

جزییات مرتبط با سقوط اسد، بر اساس مصاحبه با مقامات سوری و دیپلمات‌های ایرانی، عراقی و ترکیه‌ای مستقر در دمشق همچنین همکاران خود بشار و برخی شورشیانی که در برکناری او نقش داشتند تهیه شده است.

اکنون، شورشیان از کاخ ریاست جمهوری محافظت می‌کنند. خانه غارت شده است. بشار اسد بدون هیچ حرفی، سوری‌هایی که در طول سال‌های جنگ داخلی به او وفادار بودند، را رها کرده است.

یکی از کارکنان کاخ ریاست جمهوری گفته بشار اسد "برای امنیت شخصی خود، همه مردم خود را قربانی کرد؟ " 

او گفته: "این یک خیانت است و من نمی‌توانم آن را باور کنم. "

زمان سقوط حلب، همه چیز عادی بود

اواخر نوامبر، زمانی که شورشیان از شمال غرب سوریه حمله‌ای را با هدف عقب راندن نیرو‌های اسد آغاز کردند، رئیس جمهور یک قاره آن طرف‌تر در یک مراسم شاد خانوادگی حضور داشت. پسر بزرگش حافظ اسد در آن زمان در حال دفاع از تز دکترای خود در دانشگاه دولتی مسکو بود.

پایان نامه ۹۸ صفحه‌ای او با عنوان «پرسش‌های حسابی چند جمله‌ای در فیلد اعداد جبری» بعید بود که خوانندگان زیادی را به خود جلب کند. اما تقدیم بی نظیری در ابتدای پایان نامه او نوشته شده بود؛ تقدیم "به شهدای ارتش عربی سوریه که بدون فداکاری‌های آنها هیچ یک از ما وجود نداشتیم. "
بشار اسد در مسکو بود، اما در جلسه دفاع شرکت نکرد. در بازگشت به خانه، ارتشی که از قهرمانی‌های آن ستایش کرده بودند، قبل از پیشروی شورشیان در حال فروپاشی بود.

درخواست کمک خارجی از تهران و دست بسته ایران

۳۰ نوامبر یک ائتلاف شورشی به رهبری هیات تحریر الشام، یک گروه اسلام‌گرا با ریشه‌هایی در القاعده، شهر شمالی حلب را به تصرف خود درآورد و مردم سراسر خاورمیانه را شوکه کرد. یکی از کارکنان کاخ ریاست جمهوری بشار اسد می‌گوید بعد از این حادثه اسد با عجله به دمشق بازگشت و کارکنان خود را مضطرب دید. هرچند هیچ کس فکر نمی‌کرد پایتخت آسیب پذیر باشد.

اسد با آگاهی از اینکه ارتشش طی سال‌ها نبرد زمینگیر شده، از قدرت‌های خارجی که قبلاً به او کمک کرده بودند، در خواست کمک کرد.

نیویورک تایمز مدعی شده در تهران، فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی جلسات اضطراری برای بررسی راه‌های کمک به بشار اسد برگزار کردند. 

به گفته سه مقام ایرانی، از جمله دو عضو سپاه پاسداران، دو روز پس از سقوط حلب، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، به آنجا رفت و علناً بر ثبات دمشق تاکید کرد. دوربین‌های تلویزیونی تصاویر او را در حال گرفتن عکس با خانواده‌ها در خیابان و غذا خوردن در یک رستوران معروف شاورما با همتای سوری اش ثبت کردند. او به رسانه‌های خبری ایران قول داد که ایران تا آخر کنار اسد بیاستد.

گزینه‌های ایران محدود بود.

در طول جنگ سوریه، ایران کمک‌های نظامی بزرگی به اسد ارائه کرده بود. اسد، فرماندهان و جنگجویان خود را از میان اعضای سپاه پاسداران و همچنین کماندو‌های حزب الله و جنگجویان بسیاری از کشور‌های دیگر بسیج کرده بود. اما حزب الله به تازگی از جنگ خود با اسرائیل بیرون آمده و به شدت ضربه خورده بود. اسرائیل هزاران جنگجوی حزب الله را کشته یا زخمی کرده، بسیاری از مهمات آنها را منهدم کرده و بسیاری از رهبران ارشد آنها را ترور کرده است. اسرائیل همچنین هواپیما‌های ایرانی را که به سوریه می‌رفتند را تهدید کرده و هیچ راه عملی برای حمایت ایران از بشار اسد باقی نمانده بود.

عراقچی به رسانه‌های دولتی گفت اسد از اینکه ارتشش نتوانسته حلب را کنترل کند سردرگم و عصبانی است و رئیس جمهور سوریه "خوانش دقیقی از وضعیت نداشته". به گفته دو مقام ایرانی، اسد در خلوت به او گفته که ژنرال هایش عقب نشینی نیروهایش را اقدامی تاکتیکی برای تقویت دفاع از دمشق توصیف کرده اند.

چرا مسکو جلوی سقوط اسد را نگرفت؟ | پوتین در روز‌های پایانی تلفن اسد را جواب نمی‌داد

قهرمان دیگر اسد ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه بود. روسیه یک پایگاه نظامی در شمال سوریه و یک پایگاه دریایی در سواحل دریای مدیترانه در طرطوس داشت.

آقای پوتین نزد جریان جنگ سوریه در سال ۲۰۱۵ به داد اسد رسید و ارتش روسیه بر شورشیان غلبه کرد. او تلاش کرد تا بین اسد و رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه آشتی برقرار کند. اما این تلاش هرگز به جایی نرسید.

در اولین روز‌های پیشروی شورشیان پس از سقوط حلب، روایط اسد با پوتین به طور ناگهانی سرد شد. یک مقام ترکیه‌ای به نیویورک تایمز می‌گوید: پوتین دیگر تماس‌های اسد را جواب نمی‌داده.

هیچ برنامه‌ای برای مقاومت در برابر شورشیان وجود نداشت

پس از تصرف حلب، شورشیان به سمت جنوب پیشروی کردند و سنگر اسد در حما را تصرف کردند و شوک ناگهانی دیگری به رژیم وارد شد.

پیشروی سریع شورشیان پوسیدگی عمیق درونی در ارتش اسد را به دلیل مشکلات اقتصادی و حقوق پایین سربازان و رسیدن آن به کمتر از ۳۰ دلار در ماه نشان می‌داد. تعداد زیادی کشته شده بودند. ارتش به شدت به سربازان وظیفه متکی بود که تغذیه ضعیفی داشتند و به تجهیزات قدیمی مجهز بودند.

شورشیان نیز عمدتاً سلاح‌های سبک حمل می‌کردند. اما آنها یک مزیت بزرگ داشتند؛ پهپاد‌هایی در اختیار داشتند که از آن برای حمله به مراکز فرماندهی و پراکنده کردن سربازان رژیم استفاده می‌کردند. گزارش‌های اطلاعاتی ارتش سوریه که توسط روزنامه تایمز مورد بررسی قرار گرفته نشان می‌دهد، حملات پهپادی در سراسر این کشور بی امان بوده و راهی برای مقابله باقی نگذاشته بود. در یک گزارش آمده است که بسیاری از پهپاد‌ها از میدانی در استان ادلب تحت کنترل شورشیان در شمال غربی، از کنار انباری که حداقل ۲۰۰ فروند پهپاد را در خود جای داده بود، بلند شدند.

به ادعای نیویورک تایمز، به گفته چهار مقام ایرانی، در تهران، فرماندهان نظامی به آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر ایران گفته بودند که شورشیان خیلی سریع پیشروی می‌کنند و ایران نمی‌تواند کمک کند. به همین دلیل رهبری هم به سرعت مشاور ارشد خود علی لاریجانی را در سفری محرمانه به دمشق فرستاد. به گفته چهار مقام ایرانی، به اسد گفته شد که باید وعده اصلاحات سیاسی و تشکیل دولت جدیدی با حضور اعضای اپوزیسیون بدهد و به این ترتیب زمان بخرد. آقای لاریجانی درباره موضوع فرار و احتمال حضور اسد در تهران یا مسکو هم با او صحبت کرده بود. 

دست رد عراق به سینه بشار اسد

اسد با علم به این واقعیت که روسیه او را نجات نخواهد داد و ایران نمی‌تواند او را نجات دهد، وزیر خارجه خود را به بغداد فرستاد. او به السودانی نخست وزیر عراق گفت که سقوط اسد، عراق را به خطر می‌اندازد. او خواستار حمایت نظامی عراق شد، اما رهبران ارشد عراق همگی امتناع کردند.

یادداشت محرمانه ایران به سفارت سوریه: کار تمام است، از دمشق خارج شوید

مقامات ایرانی در ملاء عام خواستار راه حل دیپلماتیک شدند. اما بگفته شش مقام ایرانی، ایران به این نتیجه رسیده بود که اسد جان سالم بدر نخواهد برد و ایران بی سر و صدا شروع به خروج کارکنان دیپلماتیک و نظامی خود از دمشق کرد.

در یادداشت داخلی سپاه پاسداران که توسط روزنامه تایمز مشاهده شد، آمده است: «آن‌ها به ما گفتند که شورشیان تا شنبه به دمشق خواهند رسید و هیچ برنامه‌ای برای جنگ وجود ندارد. مردم سوریه و ارتش آماده جنگ دیگری نیستند. تمام شد.

هیچ کس چیزی از فرار اسد نمی‌دانست

با طلوع خورشید در روز ۷ دسامبر، وحشت دمشق را فرا گرفت. در طول شب، شورشیان به سمت حمص، سومین شهر بزرگ سوریه پیشروی کردند.
ساکنان به فروشگاه‌ها هجوم آوردند تا در صورت نبرد‌های خیابانی در خانه، مواد غذایی داشته باشند. برخی دیگر باک خودرو‌های خو د را پر کرده و از شهر فرار کردند.

بر اساس ده‌ها گزارش اطلاعات نظامی در روز‌های ۶ و ۷ دسامبردر داخل ارتش مشخص می‌شده بود که نیرو‌های اسد در حال شکست هستند.

برخی نزدیکان اسد به یاد می‌آورند که در زمان اشغال حمص هم هنوز احساس خطر به کاخ ریاست جمهوری نرسیده بود. اسد و کارکنانش در دفاتر خود بودند و تلاش می‌کردند بحرانی را مدیریت کنند که عمق آن را درک نکرده بودند.

یکی از این افراد گفته: «مردم هنوز در حال ترسیم سناریو‌ها بودند و ایده سقوط دمشق هنوز جدی گرفته نشده بود.»

کارکنان کاخ روز خود را در انتظار یک سخنرانی سپری کردند. قرار بود اسد بیانیه‌ای را ضبط کند، به این امید که به نحوی جلوی پیشروی شورشیان را بگیرد.

اما فیلمبرداری بدون هیچ توضیحی به تعویق افتاد. با رسیدن غروب، کارکنان دیگر مطمئن نبودند که اسد کجاست.

در آن سوی خاورمیانه، در دوحه، قطر، بسیاری از دلالان قدرت منطقه گرد هم آمده بودند تا راهی برای جلوگیری از وخیم‌تر شدن بیشتر اوضاع در سوریه بیابند. بسیاری از کشور‌هایی که نماینده آنها در دوحه حضور داشت، از اسد متنفر بودند، اما پذیرفته بودند که از جنگ جان سالم به در برده و به شورشیان هم برای اداره سوریه اعتماد نداشتند.

بیشتر نمایندگان حاضر از بین پنج کشور عربی به اضافه ترکیه، روسیه و ایران، به این نتیجه رسیده بودند که برای اسد خیلی دیر شده است. 
شب آن روز، شورشیان وارد حمص شدند و این نگرانی را تشدید کرد که دمشق، شهر بعدی باشد.

یکی از کارکنان کاخ ریاست جمهوری می‌گوید: «بعد از سقوط حمص، همه چیز بسیار متشنج شد و هیچ کس چیزی نمی‌دانست، نه در کاخ و نه در خارج از کاخ.»

دستور پایانی اسد به ارتش: همه چیز را بسوزانید

اسد کاخ‌های برای کار‌های اداری رسمی به کاخ می‌رفت و خودش با همسر و سه فرزندش در یک ویلای مدرن چهار طبقه که اطراف آن را درختان نخل و فواره‌ها احاطه کرده بود در محله مجلل المالکی دمشق زندگی می‌کرد.

پس از رفتن او، همسایه هایش گفتند که زندگی در نزدیکی او برایشان آزاردهنده بوده است. آنها گفتند که سربازان دسترسی به خیابان را مسدود می‌کردند و عابران را بازجویی می‌کردند. نصب دیش ماهواره یا کولر بر روی ساختمان‌های اطراف مستلزم بررسی‌های پیچیده سرویس اطلاعاتی بود.

اما حداقلش این بود که اسد و خانواده‌اش ساکت بودند، به همین دلیل همسایه‌ها با شنیدن فریاد نگهبانان قبل از سپیده‌دم ۸ دسامبر از جا پریدند.
«بچه ها! دارند می‌آیند!» یکی از همسایه‌ها صدای فریادی که می‌گفت: «خدا او را لعنت کند. او ما را ترک کرد!» را به خاطر می‌آورد.

به گفته یک سرباز، هرج و مرج بخش اطلاعات نیروی هوایی در نقاط دیگر شهر را فرا گرفت. او گفته که با نزدیک شدن شورشیان، دستور دفاع از پایتخت صادر شد. اما سربازان در تلفن‌های خود تصاویری از همرزمان خود در جای دیگر دیدند که لباس‌های خود را در آورده و فرار می‌کنند.

پس از فرا رسیدن شب، دستورات آنها تغییر کرد.

این سرباز می‌گوید: به آنها دستور داده شد که «همه چیز را آتش بزنند؛ از اسناد، فایل‌ها و هارد دیسک ها. در این لحظه، من و همکارانم همه احساس کردیم که رژیم در حال سقوط است.»

او گفت که او نیز لباس غیرنظامی پوشید و از پایگاه خارج شد.

در داخل کاخ، اما کارکنان ساعات‌ها منتظر سخنرانی اسد بودند.

یکی از کارکنان می‌گوید: «این ایده که اسد فرار کرده باشد، هرگز به ذهنم خطور نکرد.»

او گفته که بعد از نیمه شب، با آنها تماس گرفتند که رئیس جمهور فرار کرده است. سپس رئیس حراست منطقه تماس گرفت و گفت که نگهبان‌ها رفته اند و او هم می‌رود.

این فرد می‌گوید که وحشت همه را فرا گرفت و به سمت ماشین خود دوید و متوجه شد که کاخ خالی و دروازه‌های آن باز است. او گفت که با عجله مخفی شده و در حین رانندگی به این نتیجه رسیده که واقعاً هرگز برنامه‌ای برای سخنرانی وجود نداشته است. او معتقد بود این ترفندی برای پرت کردن حواس کارکنان اسد بوده در حالی که رئیس جمهور مخفیانه داشت برنامه فرارش را می‌چید.

او گفت: «او ما را فریب داد. آیا او هنوز در میان مردمش محبوبیتی دارد؟ خیر برعکس. او به ما خیانت کرد.»

در شمال دمشق، بلال شهادی، ۲۶ ساله، یکی هزاران زندانی در زندان صدنایا بود. زندانی که به «سلاخ‌گاه انسان» معروف بود.

در طول دو سال حضورش در زندان، روز خود را با فریاد نگهبانان شروع می‌کردند که می‌گفتند: "حیوانات بیایید! " و این گونه هر زندانی متوجه می‌شد که آیا در طول شب کسی مرده است یا خیر.

قبل از سپیده دم ۸ دسامبر، شهادی از خواب بیدار شد و صدای الله اکبر را از بیرون شنید. او به سمت در رفت و در کمال تعجب در را باز کرد و بیرون رفت.

او گفت که یک نگهبان زندان سلول را باز کرده و فرار کرده است. زندانیان در سلول‌های دیگر را باز کردند.

آقای شهادی گفته که در دفتر نگهبانی، پوستری از بشار اسد با فندک آتش زده شده بود. او با هزاران نفر دیگر با هلهله و گریه به سمت خانه حرکت کردند.

او می‌گوید: «این یک رویا بود. همه اینها مثل یک رویا بود.»

نظرات شما