رویداد۲۴| حسن حسن و مایکل ویس در گزارشی تحت عنوان «درون جنگ در سایه اسرائیل علیه ایران در سوریه» در مجله نیو لاینز نوشتند: مدارکی که اخیرا منتشر شده نشان میدهد که ارتباط اسرائیلی-روسی برای کاهش توان نظامی تهران و حزبالله در حال انجام بوده است.
در ادامه این مطلب آمده: مدارک محرمانه ادعایی که به رژیم بشار اسد تعلق دارد و پس از سقوط آن آشکار شده، نگاهی دارد به یک «مکانیزم» پنهانی که توسط روسیه برای محدود کردن مداخله نظامی اسرائیل در سوریه مدیریت میشد. موضوع، وابستگی فزاینده اسد به ایران و نیروهای نزدیک آن، مانند حزبالله، برای حفظ قدرت پس از یک دهه جنگ داخلی سخت بود.
این اسناد تازه منتشر شده، که با برچسب «محرمانه و فوری» برچسب خورده اند، ترکیبی از تهدیدات و یادداشتهای توصیفی را نشان میدهد که جزئیات آنچه اسرائیل در سال ۲۰۲۳ نابود کرده و چرایی آنها را شرح میدهد. این اسناد اولین نگاه واقعی به گزارهای است که مدتها ناظران و تحلیلگران درباره آن گمانه زنی میکردند، اما هرگز اثبات نشده بود: اینکه اسرائیل به حفظ یک اسد تضعیفشده در موقعیت خود راضی بود و به ارتش عربی سوریه اجازه میداد نیازهای امنیتیاش را برآورده کند، و همزمان به شدت مخالف انتقال سلاحهای ایران و تقویت شبهنظامیان وفادار به تهران در سوریه و بهویژه در بلندیهای جولان بوده است.
این اسناد حاکی است، یک عامل اسرائیلی با نام مستعار «موسی» بهطور مستقیم برای علی محمود عباس، وزیر دفاع سوریه پیام ارسال کرده بود. عباس که از ۲۸ آوریل ۲۰۲۲ وزیر دفاع بود، این مکاتبات را به علی مملوک، رئیس بدنام سازمان اطلاعات اسد ارسال کرده بود.
مجموعه اسنادی که نیو لاینز بررسی کرده، بر اساس اسکرینشاتهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی، در فاصله ماههای مه تا جولای ۲۰۲۳ تاریخگذاری شدهاند — یعنی تنها چند ماه قبل از حمله حماس علیه اسرائیل در ۷ اکتبر، و پس از حملات راکتی حزبالله در ۸ اکتبر. این تحولات همچنین بهطور غیرمستقیم به برکناری سریع و غیرمنتظره اسد از قدرت به دست شورشیان اسلامگرا که با حمایت ترکیه بودند، کمک کرد.
اگرچه ما نتواستهایم صحت این اسناد را بهطور مستقل تأیید کنیم، اما چند فاکتور، ما را به این باور رسانده اند که آنها واقعی هستند. اولین فاکتور این است که این گنجینه بلافاصله پس از فروپاشی رژیم اسد و از اماکن اطلاعاتی در دمشق درز کرده است. دوم اینکه اسناد دارای مهر رسمی و در قالب مکاتبات دولتی سوریه هستند که شامل شناسههای خاص مربوط به بخشهای اطلاعاتی و دفاعی اند. در نهایت، اطلاعات موجود در این اسناد با جزئیات و گزارشهای خبری موجود در مورد رویدادها، اهداف و زمانبندیهای عملیاتی مطابقت دارد.
مارک پلیمرپولوس، یک افسر سابق سیا با تجربه گسترده در خاورمیانه به نیو لاینز گفت: «جزئیات این مکانیزم منحصر به فرد و پنهانی درگیری زدایی توسط روسیه، بهوضوح عدم مشکل و مسئله اسرائیل با رژیم اسد نشان را میدهد.» وی ادامه داد: «با توجه به وابستگی اسرائیل به روسیه در سوریه، این عدم نگرانی ار اسد همچنین ممکن است به تعلل اولیه اسرائیل در کمک به اوکراین کمک کرده باشد»
بهعنوان مثال، یک پیام به تاریخ ۱۷ مه ۲۰۲۳ خشم اسرائیل را از تحرکات ایرانیها این گونه نشان میدهد: «در ۸ آوریل ۲۰۲۳، آنها بهدستور حماس سه راکت به سمت اسرائیل از بلندیهای جولان شلیک کردند. اخیراً بهدلیل روز قدس و راهپیمایی پرچم، ما فعالیتهای فلسطینیها را در سرزمین شما مشاهده میکنیم. اگر فردی که این فعالیتها را رهبری میکند برای شما روشن نیست، این عناصر بهوسیله خالد مشعل و صالح العروری از حماس هدایت میشوند. ما به شما در خصوص احتمال هر گونه فعالیت این عناصر در خاک شما هشدار میدهیم و خواستار توقف هرگونه آمادگی [ایرانی ها]برای استفاده از این نیروهای مستقر در خاک شما هستیم — شما بابت آنچه در سوریه در حال وقوع است مسئولید.»
موسی به طور غیرمستقیم به «شلیک هشدار» نامشخصی از سوی اسرائیل در پاسخ به شلیک راکتها اشاره میکند، که احتمالاً به حملات توپخانهای و حملات پهپادی نظامی اسرائیل در جنوب سوریه برای از بین بردن لانچر راکتها اشاره دارد.
موسی هشدار میدهد «حمله بعدی ما بهطور قابل توجهی قویتر و سختتر از آنچه تا کنون انجام دادهایم خواهد بود... شما بهای بیسابقه و سنگینی خواهید پرداخت.» چند هفته بعد، در ۲۹ مه ۲۰۲۳، این عامل اطلاعاتی به اهداف مشخصی مانند «انبارهای تسلیحاتی مرتبط با فرماندهی جنوبی در دمشق» و یک «کمپ آموزشی در دومیر» که توسط حزبالله استفاده میشود اشاره میکند که اسرائیل به آنها حمله کرده است.
خبرگزاری دولتی سوریه، سانا در مورد این حملات در ۲۹ مه گزارش داد و گفت اسرائیل در شب قبل از بلندیهای جولان به دمشق حمله کرده است.
اسناد فاش شده نشان میدهد که اسرائیل وابستگی عمیقی به نظارت روسها داشته، بهطوری که مسکو نقش فعالی در تعدیل تنشها بین دو طرف ایفا میکرده است. وقتی دمشق به قوانین بازی پایبند بود، اسرائیل از هدف قرار دادن مکانهای کلیدی نظامی سوریه خودداری میکرد. در عوض، روسیه نیز اهرم فشار خود را بر روی هر دو طرف حفظ کرده و اطمینان حاصل میکرد که رژیم اسد در قدرت باقی بماند.
هدف اصلی این مکانیزم به وضوح محدود کردن عملیاتهای ایران و حزبالله، بهویژه انتقال سلاحهای پیشرفته به حزبالله در لبنان بود. بهعنوان مثال، یک پیام به تاریخ ۸ ژوئن ۲۰۲۳ جزئیات ردیابی اطلاعات اسرائیل در مورد محمولههای ایرانی را ارائه میدهد: «در دو هفته گذشته، ما فرود هشت هواپیما در پایگاه هوایی حمیمیم را که از ایران آمده بودند، مشاهده کردیم. … سلاحها در این هواپیماها منتقل شدند. … اگر به اجازه انتقال سلاحها برای حزبالله و ایران ادامه دهید، ما بیحرکت نخواهیم ماند.»
این پیامها دقت رصد اسرائیلی ها را نشان میدهند، که محمولهها را از زمان ورود آنها به پایگاههای هوایی تحت کنترل روسیه تا نقاط نهاییشان در لاذقیه و قیتفا ردیابی کرده بودند. موسی اغلب به سوریه در مورد افراد مشخصی که در این اقدامات دخیل بودند، مانند حاج هاشم فرمانده حزبالله، و عملیاتهایی مانند اردوگاههای آموزشی «پرونده جولان» در نزدیکی دمشق هشدار میداد. در هر مورد، هشدارها شامل تهدیدی ضمنی — و گاهی صریح — به گرفتن انتقام نظامی بود.
«پرونده جولان» یک عملیات پنهانی حزبالله است که بهدنبال ایجاد زیرساختها و شبکههای ایرانی و حزبالله در امتداد مرز سوریه-اسرائیل در بلندیهای جولان بوده است. این پروژه که در آن زمان به رهبری فرمانده ارشد حزبالله، علی موسی دقدوق (که به ابوحسین ساجد نیز معروف است) انجام میشد، بهدنبال ایجاد هستههایی بود که قادر به انجام حملات به سمت خاک اسرائیل باشند. دقدوق که قبلاً حملات علیه نیروهای آمریکایی در عراق را برنامهریزی کرده بود، بر اساس گزارشها در یک حمله اسرائیل در ۱۰ نوامبر سال جاری کشته (شهید) شد.
این استراتژی شامل جذب عاملان محلی و انبار کردن سلاح برای حمایت از حملات احتمالی بوده است. این فعالیتها بخشی از هدف وسیعتر حزبالله برای ایجاد یک جبهه جدید علیه اسرائیل بوده است. این ابتکار از سوی مقامهای ارشد مقاومت هدایت می شده است.
در پاسخ به این تهدیدات، اسرائیل عملیاتهای پیشگیرانه زیادی برای برهم زدن زیرساختهای حزبالله در منطقه انجام داد. بهعنوان مثال، در یک حمله هوایی در دسامبر ۲۰۲۳ در جنوب سوریه، اسرائیل محمد التمر معروف به ابوجولان، یک عامل کلیدی در واحد پرونده جولان را هدف قرار داد و کشت. این عملیات تلاشهای مداوم اسرائیل برای مقابله با حضور فزاینده حزبالله نزدیک مرزهایش را نشان میدهد.
متن زیر نسخهای از یکی از یادداشتهای رژیم است که شامل پیامهای ارسال شده توسط «موسی» است:
جمهوری عربی سوریه
فرماندهی کل ارتش و نیروهای مسلح
بخش اطلاعات – دفتر رئیس بخش
شماره: /۲۴۵۰/۱
تاریخ: ۲۹/۵/۲۰۲۳
به: رئیس دفتر امنیت ملی
پیرو نامه شماره /۲۲۵۴/۱ مورخ ۱۷/۵/۲۰۲۳ در خصوص پیام عامل اسرائیلی (موسی)
در تاریخ ۲۹/۵/۲۰۲۳، پیامی از فردی به نام (موسی) از طریق واتساپ به دفتر وزیر دفاع ارسال شد که شامل موارد زیر بود:
«سلام، جناب… موسی هستم.
قبلاً، ما تأسیسات ذخیرهسازی متعلق به فرماندهی جنوبی در دمشق را هدف قرار دادیم.
علاوه بر این، ما یک کمپ آموزشی در دومیر که توسط پرونده جولان، به رهبری ابوحسین ساجد برای آموزش و ایجاد نیروها بهمنظور تقویت قابلیتهایشان جهت اقدامات علیه کشور من انجام شده را هدف قرار دادیم.
ما تأکید میکنیم که حضور حاج هاشم و نفرات او در جنوب سوریه را نمیپذیریم.
همکاری با حزبالله به ارتش سوریه و نیروهای آن آسیب میزند و شما بهای آن را میپردازید.
هرگونه حمایتی که شما به محور [ایرانی]و حزبالله ارائه دهید که به کشور من آسیب برساند، با پاسخ شدید مواجه خواهد شد.
با احترام.»
لطفاً بررسی کنید.
رئیس بخش اطلاعات.
در پیام دیگری که در ۱۶ ژوئن ۲۰۲۳ ارسال شده، موسی مینویسد:
«ما متوجه شدیم که از تاریخ ۶-۷ ژوئیه، هواپیماهای ایلیوشین ۷۶ از گردان ۲۹ نیروی هوایی سوریه دیگر در فرودگاه حمیمیم فرود نمیآیند.
همانطور که قبلاً چندین بار برای شما توضیح دادیم، این هواپیماها نیز برای انتقال سلاح برای نیروی قدس و حزبالله، که بهوسیله مقامات امنیتی سوریه از لاذقیه تسهیل شده بود، استفاده میشدند.
ما میخواهیم تأکید کنیم که متوقف ساختن پروازهای این هواپیماها (توسط شما)، بهعلاوه متوقف کردن پروازهای ترابری ایرانی شرکتهای کاسپین و فارس ایر قشم که در فرودگاه نیرب فرود میآمدند، (از سوی ما) به عنوان گامهای مثبت تلقی میشود که منافع شما را حفظ خواهد کرد.
ما نمیخواهیم اقدامی علیه ارتش عربی سوریه انجام دهیم. بنابراین، استفاده از مکانیزم سازمانیافته تحت نظارت روسها به شما این امکان را میدهد که نیازهای ارتش را برآورده کرده و در عین حال از خطر آسیب دیدن زیرساختها یا مکانهایی که ایران برای انتقال سلاحها استفاده میکند، که نهایتاً به شما آسیب میزند اجتناب کنید.
از آنجا که شما طرف مسئول برای متوقف کردن این پروازها هستید، بدانید که شما از ایجاد یک درگیری غیرضروری که هیچ یک از طرفین مایل به آن نیستند، بهخوبی اجتناب ورزیدهاید.
با وجود تمام این مسائل، بدانید که ما بهدقت به نظارت هایمان ادامه در مورد فعالیتهای جاری در منطقه خواهیم داد. بنابراین، اگر شاهد از سرگیری انتقال سلاحها برای تقویت حزبالله و ایرانیها باشیم، مجبور خواهیم بود دوباره با شدت زیاد اقدام کنیم. نتیجه بستگی به شما دارد. »
بهنظر میرسد لحن پیام به گونهای تنظیم شده که القا کننده برخورداری اسرائیل از عمق نفوذ و نظارت بر زیرساخت دفاعی سوریه باشد تا وزیر دفاع اسد را آشفته کند. از آنجایی که فرستنده خود را اسرائیلی میداند، احتمالاً وزیر دفاع اطمینان حاصل کرده است که این پیامها را بهصورت «دقیق و بدون پس و پیش» به نهادهای اطلاعاتی ارسال کند تا از هر گونه اتهام زنی به او درمورد ارتباطات مخفی با اسرائیلیها اجتناب نماید.
مدارک مربوط به پیامهای ارسالی از سوی موسی بهوضوح نحوه تعامل بین اسد و ایران را بهتر روشن میکند. برای سالها، اتهام زنیهای اسرائیل، اسد را به عنوان تسهیلکننده افزایش حضور نظامی ایران و عملیاتهای پنهانی این کشور در سوریه نشان میداد. اما واقعیت بهنظر پیچیدهتر میرسد. اسد ممکن است سعی کرده باشد فعالیتهای ایران را تا حد ممکن محدود کند، اما ایران احتمالاً بهصورت مستقل از دمشق عمل میکرده و یک دیوار آتشین برای حفظ رازداری و جلوگیری از نفوذ ایجاد کرده بود.
استراتژی ایران چالشهای قابل توجهی برای اسد ایجاد کرده بود. در حالی که رژیم سوریه بیشترین آسیب را از حملات هوایی اسرائیل به اهداف مرتبط با ایران متحمل میشد، اغلب اطلاع کافی در مورد دامنه کامل عملیاتهای تهران نداشت. برای ایران، این استقلال، فعالیتهایش را از مداخله سوریه محفوظ نگه میداشت و خطر کسب اطلاعات اسرائیل از طریق درز اطلاعات یا جاسوسان سوری را کاهش میداد. همانطور که اسناد نشان میدهند، حملات اسرائیل که بر اساس اطلاعات انجام میشده، غالباً زیرساختها و داراییهای نظامی سوریه را مختل میساخت، حتی زمانی که اسد در فعالیتهای ایران که باعث این حملات شده بود، نقشی نداشت.
این تحولات باعث شد اسد در موقعیت حساسی قرار گیرد. عواقب ناشی از عملیاتهای ایران، بازسازی رژیم او را دشوارتر ساخت و موقعیت آن را نزد همسایگان منطقهای مانند ترکیه و کشورهای عرب حاشیه خلیج فارسی که اسد سعی داشت با آنها روابط عادی و یا عمیقتری را برقرار کند، تضعیف نمود. در عین حال، در حالی که اسد بهعنوان «پیروز» در جنگ داخلی ۱۳ ساله ظاهر شده بود، تلاشهای وی برای حفظ آرامش در بلندیهای جولان و دوری از درگیریهای عمده منطقهای، مانند جنگ غزه، نشانگر تمایل او به فاصلهگرفتن از استراتژیهای تهاجمیتر تهران بود.
سکوت اسد در طول جنگ غزه با استراتژی گستردهتر ایران همخوانی نداشت. در حالی که حزبالله و حوثیهای یمن درگیر منازعات خود بودند، دمشق بهطور قابل توجهی از درگیری با اسرائیل اجتناب میکرد. این استراتژی با اهداف اسد هماهنگ بود تا خود را بهعنوان یک نیروی تثبیتکننده معرفی کند، از تلافیجویی مستقیم اسرائیل دوری کند و حسننیت کشورهای همسایه را جلب نماید.
اسناد نشان میدهند که چگونه هشدارهای اسرائیل، مانند آنهایی که توسط موسی ارسال میشد، بر هزینههای تداوم فعالیتهای ایران برای سوریه تأکید می کرد. برای مثال، در پیامی به تاریخ ۱۴ ژوئیه ۲۰۲۳ بیان میشود که: «تا زمانی که به ارائه حمایت به ایرانیها در انتقال تسلیحات ادامه دهید، باید دوباره علیه چنین اقداماتی عمل کنیم. شما هشدارها را نادیده گرفتید و حالا زیرساخت شما بهای آن را خواهد پرداخت.»
در عین حال، تلاشهای اسد برای فاصلهگرفتن از ایران در طول جنگ غزه از طریق اقداماتی مانند اخراج حوثیها از سفارت یمن و پرهیز از تأیید حرفهای حزبالله بهوضوح آشکار شد. این اقدامات احتمالاً بهمنظور تطبیق سوریه با همسایگانش در منطقه خلیج فارس انجام گرفت که بهطور فزایندهای علاقهمند به ایجاد یک رابطه عملگرایانه با دمشق بهعنوان بخشی از استراتژیهای کلیتر منطقهای خود بودند.
یک کارشناس اسرائیلی که خواست نامش ذکر نشود گفت، اینکه اسرائیل اطلاعات دقیقی به رژیم اسد درمورد انتقال سلاحهای ایران منتقل می کرد، منطقی بود؛ این اقدام نه تنها برای نشان دادن عمق و دامنه نفوذ خود در سوریه بود بلکه برای تأکید بر خودمختاری و استقلال ظاهری «سازمان اطلاعاتی» سوریه نیز بود. این کار، به گفته این کارشناس، به گسترش فاصله بین تهران و دمشق کمک میکرد.
این کانال ارتباطی از طریق موسی با فروپاشی رژیم اسد در تاریخ ۸ دسامبر مختل شد. چند ساعت بعد، اسرائیل بهطور غیرمستقیم به مداخله در استان قنیطره سوریه پرداخت و ظاهراً به حملات شورشیان ضد اسد به یک ایستگاه ناظر سازمان ملل پاسخ داد. اسرائیل سپس در رخدادی بیسابقه، ۳۵۰ حمله به زیرساختهای نظامی سوریه، که قبلاً تحت مکانیزم ضد درگیری با دمشق حفظ شده بودند، انجام داد.
طبق گفته دیوید مککلاسکی، افسر سابق سیا و نویسنده رمانهای جاسوسی «ایستگاه دمشق» و «طبقه هفتم»، «این اسناد، نمایی شگفتانگیز را از میزان ضعیف و توخالی شدن رژیم سوریه به نمایش میگذارند و اینکه چگونه این رژیم به یک بازیچه منطقهای تبدیل شده بود. اسناد فاش شده همچنین نشان میدهد که برداشت اسد از بازیگری تمامی طرفها — ایران، روسیه، اسرائیل و همسایگان عرب — علیه یکدیگر، چقدر نادرست و ضعیف بوده است و این رویکرد در پایان کارش برای او سودی نداشت.»