رویداد۲۴- درگذشت آیت الله هاشمی اگر چه در نگاه اول مصیبتی عظیم برای فضای سیاسی ایران و منطقه خاورمیانه به شمار میرود اما دارای پیامدهای مهم سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در جامعه ایران خواهد بود.
بدون شک در شرایط کنونی نسل جدید ایران با این سوالات مهم مواجه شده است. آیت الله هاشمی در کجای پازل انقلاب قرار میگیرد؟ چرا هاشمی در هر مقطع زمانی یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین چهرههای سیاسی ایران بود؟
چرا هر کسی که قصد عرض اندام سیاسی داشت هاشمی را در سیبل تخریب خود قرار میداد؟ هاشمی دارای چه جنبههای شخصیتی بود که همواره در مقابل تندرویها صبوری نشان میداد و هیچگاه در برابر سختیها و مشکلات کمر خم نکرد؟
برای پاسخ به این سولات باید جنبههای شخصیتی آیت الله هاشمی را به دو بخش کلی شخصیت سیاسی و شخصیت تاریخی تقسیم بندی کرد.
شخصیت سیاسی هاشمی نیز به دو جنبه اجرایی و سیاست ورزی و شخصیت تاریخی وی به دو جنبه تاریخ پیش از انقلاب و تاریخ جمهوری اسلامی قابل تفکیک از یکدیگرند.
جنبههای تاریخی و اجرایی هاشمی برای کسی پوشیده نیست و با توجه به سابقه کم نظیر وی در مسئولیتهای مختلف و کلیدی در تاریخ انقلاب نیاز به بازگویی مجدد ندارد.
وجه بارز و قابل تحلیل شخصیت آیت الله هاشمی که برگ برنده وی در بحرانهای سیاسی بوده است همانا جنبه «سیاست ورزی» وی است.
هاشمی بیش از آنکه یک روحانی، انقلابی و یا یک لیدر سیاسی باشد، یک سیاست ورز کم نظیر بود که دنیای سیاست را به خوبی میشناخت و در صحنه بازی یک بازیگر بیهمتا به شمار میرفت.
وی بر خلاف اغلب سیاست مداران امروزی که ابتدا عمل میکنند و بعد فکر میکنند، همواره ابتدا فکر میکرد و سپس دست به اقدام عملی میزد. همین عامل باعث شده بود که وی زمانی دست به اقدام عملی میزد که مخالفان زودتر به صحنه میآمدند و نیتشان برای همگان افشا شده بود.
وجه بارز تمایز هاشمی با بقیه سیاست مداران ایرانی اما سیاست «سهل و ممتنع» وی در برابر مسائل سیاسی بود. در سیاست ورزی «سهل و ممتنع» یک سیاستمدار با تعقل و سکوت تنها به مدیریت صحنه بازی میپردازد.
این سکوت اما زمانی خاتمه پیدا میکند که بازیگران کم تجربه که از سیاست سهل و ممتنع خسته شدهاند با بیحوصلگی تلاش میکنند بازی را به هم بزنند و رقیب را به نابلدی متهم کنند.
در چنین وضعیتی وی وارد صحنه بازی میشود و بیتفاوت نسبت به غوغاسالاریها تنها به نجات صحنه بازی میپردازد و بازی را نجات میدهد.
در نتیجه سیاست ورز سهل و ممتنع، علی رغم میل باطنیاش، در نزد افکار عمومی به عنوان برنده بازی معرفی میشود. نکتهای که وی تا پایان عمر خود هیچگاه به دنبال آن نبود.
هاشمی دیروز
هاشمی دیروز بیش از آنکه سیاسی باشد، تاریخی است. وی یکی از محدود شخصیتهای سیاسی است که تاریخ انقلاب را در «سینه» داشت و در حساسترین مقاطع انقلاب حضور فعال داشت. هاشمی تاریخی اما دارای دو جنبه بوده است.
نخست «هاشمی تاریخ ساز» و دوم هاشمی به عنوان «بازیگر تاریخ». هاشمی در سه مقطع مهم انقلاب نقش تاریخ سازی داشته است.
مقطع اول زمانی است که وی رییس مجلسی بود که نخستین رییس جمهمور انقلاب را استیضاح کرد و باعث شد ابولحسن بنی صدر «عطای» سیاست را به «لقایش» ببخشد و به عنوان یک خائن از کشور فرار کند.
مقطع دوم اما به رهبری حضرت آیت الله خامنهای باز میگردد. در این مقطع زمانی هاشمی تمام تلاش خود را انجام داد تا بهترین گزینه پس از رحلت حضرت امام (ره) به عنوان «ولی فقیه» انتخاب شود.
بدون شک آیت الله هاشمی یکی از اهرمهای مهم انتخاب آیت الله خامنهای به رهبری نظام بوده است. هاشمی اما در سال ۹۲ و با ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری یک بار دیگر جنبه تاریخ سازی خود را نشان داد.
انتخابات ریاست جمهوری سال۹۲زمانی بود که اغلب نیروهای دلسوز انقلاب از وضعیت هشت سال گذشته ناامید بودند و وی تنها گزینهای بود که میتوانست این وضعیت نابه سامان را سامان بدهد.
هاشمی با بیان اینکه «آمدهام که آبرویم را برای اسلام و مردم فدا کنم» در لحظات پایانی مهلت ثبت نام وارد وزارت کشور شد و موجی از امید را به مردم کشور هدیه داد. هاشمی همچنان در دو مقطع مهم انقلاب نقش «بازیگر تاریخ» را ایفا کرده است.
مقطع نخست در زمان جنگ هشت ساله تحمیلی بود که وی به عنوان جانشین فرمانده کل قوا، برامور جنگ نظارت داشت و مقطع دوم پس از جنگ است که وی به عنوان «سردارسازندگی» تلاش کرد خرابیهای باقی مانده از جنگ را مرتفع کند و کشور را در مسیر پیشرفت قرار دهد.
هاشمی امروز
شاید مهمترین مقطع زندگی آیت الله هاشمی امروز باشد. وجه سیاسی امروز هاشمی به سه دلیل مهم با بقیه زندگی وی متفاوت است.
اول اینکه هاشمی امروز بازیگر صحنه سیاسی نبود و در مسابقه قدرت قرار نگرفته بود. در نتیجه وی فارغ البال به وظیفه مهم آگاهی رسانی و روشنگری خود میپرداخت.
جایی که مردم و به خصوص نسل جوان با توجه به شور و اشتیاقی که پس از حضور وی در انتخابات ریاست جمهوری به وجود آورد بیش از هر زمان سخنان وی را نصب العین خود قرار داده بودند.
هاشمی امروز نه به دنبال ریاست مجلس است، نه ریاست جمهوری و نه ضرورتی برای ریاست بر مجلس خبرگان میدید.
جنبه دوم و مهمترین وجه هاشمی امروز، قرار گرفتن در میانه افراط و تفریط سیاسی در کشور بود. بدون شک در چند سال اخیر هاشمی عیار شناخت ماهیت افراط گرایی سیاسی در کشور بود.
«هاشمی امروز» سره را از ناسره انقلاب جدا کرده بود. برخی که وی را در تریبونهای عمومی آماج حملات خود قرار میدادند بیش از آنکه با آبروی وی بازی کنند خود را انگشت نما میکردند.
بدون شک مخالفان هاشمی از سر غفلت دچار یک اشتباه استراتژیک میشدند. آنها نمیدانستند که با مخالفت با هاشمی روز به روز وی را شخصیتی صبورتر و موجهتر در نزد افکار عمومی نشان میدهند.
به هر حال افکار عمومی از خود میپرسد هاشمی مگر چه کار کرده است که این همه مخالفان در بوق و کرنا میکنند. پاسخ این سوال ساده و در عین حال تعجب برانگیز است. هاشمی هیچ کار نمیکند او تنها «افراط نمیکند».
نبه سوم شخصیت امروز هاشمی اما این است که وی امروز بیش از هر زمانی با «دوست و همسنگر» سالیان دور خود یعنی حضرت آیت الله خامنهای صمیمی و همرأی بود. نکتهای که بسیاری از بدخواهان وحدت نظام تلاش میکردند از این حربه به نظام ضربه بزنند اما با هوشیاری آیت الله خامنهای و آیت الله هاشمی هر بار به بن بست میرسیدند.
هاشمی فردا
آیندگان درباره علی اکبر هاشمی رفسنجانی چه قضاوتی خواهند کرد؟. این را باید به قضاوت تاریخ گذاشت و از غلطیدن در دام مجیز و تمجید پرهیز کرد.
در این زمینه تنها میتوان به چند نکته برای تحلیل آیندگان اشاره کرد. اول اینکه هاشمی تمام خصوصیات یک سیاستمدار کلاسیک را در خود داشته است و همواره شخصیتی توسعه گرا و رو به پیشرفت بوده است.
دوم اینکه هاشمی حفظ نظام و وحدت نظام را همواره بر هر چیزی ترجیح داده است و سوم اینکه از سخنانی که شخصیتهای مختلف درباره وی عنوان کردهاند میتوان به اهمیت حضور وی در نظام جمهوری اسلامی بیش از پیش پی برد.
برخی هاشمی را «مرد بحرانها» خطاب دادهاند و برخی با یادآوری این جمله حضرت امام (ره) که «تا هاشمی زنده است نهضت زنده است» وی را نزدیکترین فرد به حضرت امام (ره) بر شمردهاند.
کمتر کسی را میتوان در عرصه سیاسی پیدا کرد که هم گذشته داشته باشد، هم امروز و هم فردا. اما آیت الله هاشمی از زمره این افراد است. اینکه تاریخ درباره وی چه قضاوتی خواهد کرد را باید «مادر تاریخ» پاسخ بدهد و ازعهده نسل امروز خارج است. نسل امروز تنها میتواند خاطرات شیرین یک سیاستمدار کلاسیک را تا سالیان دور با خود مزمزه کند.