رویداد۲۴ | جایی در فیلم «زندگی برایان» ساختهی گروه مونتی پایتون، یکی از شخصیتها میپرسد: «رومیها برای ما چه کردهاند؟ به جز اختراع سیستم آب و فاضلاب، سیستم آبیاری، نظام آموزشی، اختراعات پزشکی، کشف فرمول انواع نوشیدنیهای الکلی، ایجاد حمامهای عمومی چه کردند؟»
تمدنهای روم، یونان و مصر نقش برجستهای در درک ما از دوران باستان ایفا میکنند، اما سهم عظیم ایرانیان (پارسیان) در تمدن بشری اغلب نادیده گرفته میشود. البته، فرهنگ باستانی ایران چیزی فراتر از تصاویر معاصر سفارتهای محاصرهشده، شاهان سرنگونشده و پرچمهای آتشگرفتهای است که ممکن است در ذهن تداعی شوند. در واقع خالق بسیاری از مفاهیم پذیرفتهشده غربی در قرن بیستویکم، ایرانیان هستند.
در اینجا با کمک پروفسور علی انصاری، استاد مطالعات ایرانی در دانشگاه سنت اندروز و نویسنده کتاب ایران: مقدمهای بسیار کوتاه، به تعدادی از دستاورهای تمدن ایران برای بشریت میپردازیم که ایران، دستاوردهایی که کمتر کسی میداند ساخت و اختراع ایرانیان هستند.
در اوایل قرن بیستم میلادی یکی از تاریخنگاران ملیگرای ایرانی ادعا کرد که کشورش ۱۰ میلیارد سال قدمت دارد! با توجه به اینکه عمر زمین ۴.۵ میلیارد سال بیشتر نیست، این ادعا بسیار جسورانه است. اما استدلال قانعکنندهتری وجود دارد که اثبات میکند که ایران قدیمیترین کشور جهان است.
پیش از آنکه مردم بریتانیا رومیها را از سرزمین خود بیرون کنند و داستانهایی درباره شاه آرتور بسازند، سه امپراتوری بزرگ پارسی در فلات ایران وجود داشت.
نخستین امپراتوری از ۵۵۹ تا ۳۳۰ پیش از میلاد، حکومت پارسها بود و با نام کوروش، داریوش و خشایارشا شناخته میشود و اولین نمونه از حکومتی جهانی و نخستین امپراتوری چهان به حساب میآید. پس از پیروزی اسکندر مقدونی بر ارتش هخامنشی و حکومت هشتادساله یونانیتباران بر ایران، امپراتوری دوم پارسی، یعنی سلسله اشکانی، ایجاد شد و تا حدود سال ۲۲۴ میلادی دوام آورد. سپس، سلسله ساسانی به قدرت رسید و تا اواسط قرن هفتم میلادی حکومت کرد و نهایتا توسط سپاه مسلمانان سرنگون شد.
ایرانیان پس از یورش اعراب به اسلام گرویدند، اما هویت فرهنگی متمایز خود را حفظ کردند و تاثیر عمیقی بر تکامل فرهنگ اسلامی باقی گذاشتند. همانطور که هگل، فیلسوف بزرگ آلمانی، استدلال میکند: «تاریخ با ایرانیان آغاز میشود». البته هگل این نکته را نیز اضافه میکند که «تاریخ آنها را پشت سر خود گذاشته است».
دین زرتشتی که اغلب ایرانیان پیش از یورش اعراب پیرو آن بودند، تاثیر قابلتوجهی بر تفکر غربی داشته است تاثیراتی مانند ایده باور به آخرت.
هنگامی که کوروش بزرگ در ۵۳۹ پیش از میلاد بابل را فتح کرد، یهودیان را از اسارت آزاد کرد و به آنها امکان داد تا عناصر زرتشتی را در کتابهایی مانند اشعیا و دانیال وارد کنند.
حیوان وحشی کتاب مکاشفه در کتاب مقدس، با ده شاخ و هفت سر، شباهت زیادی به شاهاژدهای زرتشتی، با سه دهان و شش چشم دارد؛ هر دو نمادی از پایان جهان هستند.
اما شاید مهمتر از این، ایرانیان بودند که اسلام را از یک دین اساسا عربی به یک آیین جهانی تبدیل کردند. هرچند ایران به ظاهر توسط اعراب فتح شد، نقشی محوری در شکلگیری تمدن تازهتشکیلیافته اسلامی ایفا کرد. به تعبیر پروفسور انصاری «ایران فاتحانش را به اسارت گرفت!»
شاهان پارسی باغبانان بزرگی بودند، هرچند نمیدانیم مانند چارلز سوم با گیاهانشان صحبت میکردند یا نه!
گزنفون، فیلسوف یونانی قرن چهارم پیش از میلاد، داستانی زیبا تعریف میکند: «فرماندهی اسپارتی از کاخ فرمانداری کوروش کوچک در سارد بازدید میکرد. شاه اسپارتی گفت: «چه باغ زیبایی! باید به بردگانتان تبریک بگویم.» کوروش با تعجب او پاسخ داد: «نه، همه این کارها را خودم انجام دادهام.»
چند دهه پیش از آن، خشایارشا به خاطر درختان و گیاهان زیبای یونان ترغیب شده بود تا به این سرزمین حمله کند_گویی او برای حمله به یک مرکز باغبانی آماده میشد. (هرچند شکست خورد.)
این فقط حاکمان نبودند که از طبیعت لذت میبردند. ایرانیان شبکههای گسترده آبیاری ایجاد کردند و همچنین باغهای محصوری ساختند که پناهگاهی برای فرار از هیاهوی جهان بود. واژه «بهشت» (Paradise) از واژه پارسی باستان pairidēza به معنای «باغ محصور» گرفته شده است. این واژه از طریق یونانیان به انگلیسی منتقل شده است.
تمدنهای بسیاری، از جمله فرانکها و کارولنژیها در تمدن اروپایی، مدعی اختراع رکاب هستند. ایرانیان نیز دلیل قانعکنندهای دارند: نقشبرجستههای دوران ساسانی که در نقش رستم در جنوب ایران یافت شدهاند، شوالیههایی با زرههای سنگین را نشان میدهند که در حالت ایستاده بر روی اسب قرار گرفتهاند. متاسفانه ایرانیان این فناوری را خیلی دیر توسعه دادند و نتوانستند از شکست خوردن دربرابر اسکندر مقدونی جلوگیری کنند.
علاوه بر این، ایرانیان ادعای معتبری برای اختراع شوالیهگری و «عشق شهسوارانه» دارند. هرچند این مفاهیم به قرون یازدهم و دوازدهم میلادی و تمدن اروپایی بازمیگردند، اما ریشههای قدیمیتری در اشعار حماسی ایرانیان دوران ساسانی دارند.
طبق افسانهای مشهور، مارکو پولو، بازرگان ایتالیایی قرن سیزدهم، پاستا را از طریق رشتههایی که در چین میخورد، به ایتالیا آورد. اما برخی استدلال میکنند که پولو هرگز به چین نرفته است. در عوض، این ایرانیان بودند که رشتههایی که خوراک مغولان بود را تکمیل کردند و مارکو پولو آنها را از ایران به ایتالیا برد.
همچنین برخی از ایرانیان ادعا میکنند که حمص را اختراع کردهاند، اما این موضوع باعث ناراحتی لبنانیها میشود.
در قرن هفدهم میلادی تعداد زیادی از اروپاییها به ایران سفر کردند و در این سفرها کفشهای پاشنهبلندی را که ایرانیان_ احتمالا برای رکابهایی که برای سوارکاری_ به پا میکردند دیدند و مورد تحسین قرار دادند. از جملهی پوشاک ایرانی که در قرن هفدهم از طریق فرانسه به اروپا رسید، «کت پارسی» بود؛ نوعی کتوشلوار با یقههای برگردان که توسط دربار لویی چهاردهم پذیرفته شد.
خوشبختانه ایرانیان شلوار را نیز اختراع کردند که بعدها با کت همراه شد. یونانیان باستان اهالی ایران را به دلیل امتناع از پوشیدن دامن، که پیش از اختراع شلوار لباس اصلی نیم تنه تحتانی بود، دارای لباس زنانه میپنداشتند!
امپراتوری مغول، که بریتانیا بهتدریج آن را تصاحب کرد و به راج هند تبدیل نمود، بر اساس مدل ایرانی ساخته شده بود و به زبان فارسی اداره میشد. خدمات مدنی مدرن بریتانیا تا حدی تحت تأثیر فرهنگ ایرانی خدمات مدنی هند بوده است. برای مثال، واژه purdah (پرده)، که به دوره قبل از انتخابات عمومی بریتانیا اشاره دارد و در آن فعالیتهای دولتی محدود میشود، از واژه فارسی pardah به معنای پرده یا حجاب گرفته شده است.
میتوان گفت که ایرانیان شطرنج را قانونمند کردند، تختهنرد و چوگان را اختراع کردند و در زمینههای جبر و نجوم نقش چشمگیری داشتند. این موضوع شاید رئیسجمهورهای آمریکا را که کتوشلوار میپوشند، اسپاگتی میخورند و به کتاب مقدس سوگند میخورند به فکر فرو ببرد تا در تعامل با ایران امروزی تامل بیشتری داشته باشند.