صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

دوشنبه ۰۱ بهمن ۱۴۰۳ - 2025 January 20
کد خبر: ۳۹۸۴۰۰
تاریخ انتشار: ۱۱:۵۰ - ۰۱ بهمن ۱۴۰۳
تعداد نظرات: ۶ نظر

روایت فرزند قاضی مقیسه از تلاش پدرش برای افزایش حقوق آبدارچی

فرزند قاضی مقیسه گفت: ایشان هیچگاه از محافظ خود برای خرید مایحتاج شخصی استفاده نمی‌کردند و خودشان به تره‌بار می‌رفتند و خریدهایشان را انجام می‌دادند.

رویداد۲۴| فرزند قاضی مقیسه، در جریان تشییع شهید محمد مقیسه در بیان ویژگی‌های پدرش گفت: ایشان تا آخرین لحظه عمرشان، ساده زیست بودند. به طور مداوم در روستا‌ها به کشاورزی و بیل زدن مشغول می‌شدند و با این کار، به دیگران نشان می‌دادند که یک قاضی در حال کار کردن است.

بنابر روایت تسنیم، او افزود: ایشان هیچگاه از محافظ خود برای خرید مایحتاج شخصی استفاده نمی‌کردند و خودشان به تره‌بار می‌رفتند و خریدهایشان را انجام می‌دادند. در پاسخ به اعتراض دیگران در مورد این رفتارشان، می‌گفتند که باید مانند مردم عادی زندگی کنند. ایشان حتی تا روز‌های آخر عمر، خودشان در صف نانوایی نان می‌گرفتند.

مقیسه ادامه داد: پدرم همواره پیگیر حل مشکلات کارکنان زیردست خود بودند و برای ارتقای وضعیت شغلی آنها تلاش می‌کردند. همین آقایی که ایشان را ترور کرد، به مدت ۶ ماه حاج آقا در پی این بود که حقوقش را افزایش دهند. او دائماً پیگیری می‌کرد تا برایش کار‌های بهتری پیدا کند و می‌گفت حیف است که او این‌گونه زندگی کند. باید مقامش بالا برود و مملکتمان به گونه‌ای باشد که تحصیل‌کرده‌ها بتوانند در جایگاه‌های بالاتری فعالیت کنند.

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۶
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۲
ناشناس
۱۵:۱۱ - ۱۴۰۳/۱۱/۰۱
پس خودشون میدونن که حقوق شرافتمندانه به کارکنان عادی دولت .و کارگران کارخانه ها نمیدهند که حتی قوه قضایی که باید مدافع حق و حقوق مردم و کارگران باشد قادر به اخقاق حق مردم و دادن خقوقی که خق کارگر است نبوده که تلاش برای افزایش ان را داشته .
ناشناس
۱۵:۱۰ - ۱۴۰۳/۱۱/۰۱
من فهمیدم خیلی کارها که برای ما عادی است برای بعضی ها فضیلت است.

(ایشان هیچگاه از محافظ خود برای خرید مایحتاج شخصی استفاده نمی‌کردند و خودشان به تره‌بار می‌رفتند و خریدهایشان را انجام می‌دادند) عجب !!!!!!
ناشناس
۱۴:۲۷ - ۱۴۰۳/۱۱/۰۱
از احکام صادرشده از طرف پدر هم خاطره ای بگو
ناشناس
۱۴:۱۲ - ۱۴۰۳/۱۱/۰۱
بدبخت رو سر دونده اعصابش خورد شده وبه سیم آخر زده
ناشناس
۱۲:۴۵ - ۱۴۰۳/۱۱/۰۱
واااای ، متحول شدم از این همه ساده زیستی !
ناشناس
۱۲:۳۷ - ۱۴۰۳/۱۱/۰۱
آفرین انشاالله شما هن یک اندیشکده بنام ایشان تاسیس کنید و اندیشه های ایشان را تبیین کنید
نظرات شما