رویداد۲۴| احمد زیدآبادی نوشت: «ما که خسته شدیم. درمانده شدیم. انگار راستی راستی آخرالزمان نزدیک شده. گرونی داره بیداد میکنه. بیداد هم دیگه لفظ مناسبی براش نیست. داره همه چیز را رو سرمون آوار میکنه. یه بار هم شده بنویس و از این آقای پزشکیان بپرس، معطل چیست؟ چرا اینقدر تعلل میکنه؟ چرا دست رو دست گذاشته؟ بالاخره میخواد چه کار کنه؟ تا حالا میگفتیم میخواد کابینهاش را تشکیل بده، استانداردهاش را انتخاب کنه، از وضع مملکت سر در بیاره، وفاق راه بیندازه، خب حالا چی؟ شترسواری که دولا دولا نمیشه. بهمون بگه واقعا میخواد شر این تحریمها را از سر ما کم کنه یا نه؟ اگر نمیخواد که من لااقل تکلیف خودم را بدونم و اینقدر بیخود انتظار نکشم. اگر هم میخواد پس چرا کاسه چه کنم چه کنم برداشته؟ اینکه راهش معلومه. چاهش معلومه. استخاره نداره. دیدم گفته میتونیم به کمک روسیه و چین، امریکا را تحریم کنیم. اینکه همون شعار و برنامه جلیلی شد. اینکه همون حرف تندروها شد. شنیدم کیهان هم از این حرفش خیلی خوشحالی کرده. خب جای خوشحالی هم داره. کسی که قرار بود تحریمها را از سر ما بر داره حالا میگه میخواد امریکا را به کمک چین و روسیه تحریم کنه. حالا واقعا این حرف را از سر اعتقاد گفته یا همینطوری چیزی پرانده؟ اگه از سر اعتقاد گفته چرا قبلا نگفت که لااقل من بهش رای ندم. راستش من محض گل روی شما رفتم بهش رای دادم. سالها بود اصلا رای نمیدادم. اگه چین و روسیه توانایی داشتند که امریکا را تحریم کنند منتظر توصیه آقای پزشکیان میماندند؟ آخه این حرفا چیه؟ اگه هم از سر اعتقاد نگفته و همینطور از دهنش پریده که خب باید مراقب باشه. باید مراقبت کنه. نباید بذاره هر حرفی از دهنش بپره. هر حرفش رو نرخ دلار اثر داره. دلار هم که چند تومن بالاتر بره، فوری رو همه اجناس تاثیر میذاره. اونایی که پول دارن غمشون نیست، غمشون هم باشه فشاری بهشون نمیآد. ولی حقوقبگیرا، بازنشستهها، بدبخت بیچارهها، هر وقت پا به مغازه میذاریم تنمون به لرزه میافته. جنسی که همین هفته پیش ۱۵۰ تومن بوده میگن ۱۷۰ تومن شده. خدا به درددل مستاجرا برسه. خدا به داد دلِ بچهدارا برسه. همین هفته پیش صدهزار تومن رفت رو پوشک بچه. دیگه از ما که گذشت. سوختیم و رفت پی کارش. این باقیمانده عمرمون هم به هر بدبختی باشه سر میکنیم. ولی این جوونا خدا میدونه دل آدم براشون کباب میشه. آخه این رسم مملکتداریه؟ نه تو خودت بگو این رسمشه؟ سر چی دعوا دارن؟ خب اونایی که با هم دعوا دارن برن یه گوشهای با هم بجنگن. چی از جون ما بدبختا میخوان؟ چرا ما را وسط انداختن؟ چرا زندگی ما را سیاه کردن؟ چرا ما را محتاج این و اون کردن؟ چرا ما را شرمنده در و همسایه کردن؟ نه اینکه خیال کنی من عاشق چشم و ابروی امریکا هستم. نه. اصلا از این رییسجمهورش خوشم نمیآد. وزانت و شأنیت نداره. جلف و سر به هواست. ولی مگه به خوش اومدن و خوش نیومدن ماست؟ خیلیها تو این دنیا از امریکا و ترامپ خوششون نمیآد. ولی به همین راحتی که نمیآن کشورشون را دم تیغ تحریم اون بدن. ببین همین یک ماهه چه حرفای بدی علیه کانادا گفت. علیه مکزیک گفت. علیه پاناما گفت. علیه گرینلند گفت. در مقابل اونها چه کار کردن؟ هیچی. محلش ندادن. انگار نه انگار. نیومدن زبون به زبونش بذارن و کشورشون را با شاخ گاو در بندازن و بعد تحریم بشن. والله این تحریم بد کوفتیه. مثل نمدمال کردنه. یهُو آدم را نمیکشه ولی جان به لبت میکنه. رسّ آدم را میکشه. زیر پای اقتصاد را خالی میکنه. حالا تو را خدا اگه صلاح دونستی این حرفا را از طرف من بنویس. شاید به گوشش برسه. اگه هم جوابی داد من را بیخبر نذار!» آنچه نقل شد درددل ماهطلعت نبود. او به قدری لحن و گفتارش تند شده که دیگر قابل بازتاب در روزنامه نیست. اینها را یک کارمند بازنشسته در میدان آرژانتین تهران مطرح کرد.