برنامه این شبها در شبکه اول سیما، برنامه امشب خود را به بازپخش مصاحبه کوروش علیانی و علی درستکار با آیت الله هاشمی رفسنجانی در سال 87 اختصاص داد. آیت الله هاشمی رفسنجانی در ادامه این این مصاحبه در پاسخ به این سوال که پاسخگوی تلاش های انجام نشده یا اشتباه انجام شده کیست؟، اظهار کرد: این موضوع در مقررات ما حکم دارد و روشن است که کیست. ما باید بازخواهی، سوال و در موقع خود انتقاد کنیم. هر کس حق سوال دارد باید هر انحرافی که می بیند از مسئولان بپرسد و هیچ ملاحظه نکند.
هاشمی رفسنجانی در ادامه درباره اینکه چرا گرفتار ملاحظات هستیم؟ نیز گفت: باید معیاری داشته باشیم. اگر کسی سوال نکند، وظیفه اش را انجام نداده است و پیش خدا و هم پیش خلق او مقصر است. یک وزیر، یک مدیر، یک روحانی و هر کسی که مسئولیتی برعهده گرفت، باید عدالت را مراعات کند و مردم هر گاه انحرافی دیدند باید مراجعه کنند و قوه قضائیه باید قاضی عادل داشته باشد. می خواهم بگویم سیستم می تواند جواب دهد اما عمل مشکل دارد.
مجری برنامه سپس از رواج دروغ در جامعه گفت. به تعبیر او «دروغ کردن» فراتر از دروغ گفتن است و معنای این فعل را ریا، تزویر، چاپلوسی و حق دیگران را ضایع کردن عنوان کرد. درستکار پرسید چرا پس از چند سال حکومت اسلامی، دروغ کردن رایج شده و متملقین در سازمان های اداری و جامعه برنده باشند و راستگوها ببازند؟ هاشمی پاسخ داد: بخشی از این حرف ها را قبول دارم. من در پاسخ به سول قبلی نیز گفتم که اگر مردم به مسئولیت خود عمل کنند، این اتفاق ها نمی افتد اما افتاده است؛ مسئولیت ساده ای هم ست. البته به نظر می آید طبع بشر نیز هست. زمانی که پیغمبر 23 سال زحمت کشیدند و همان روز که پیامبر چشم از دنیا فروبستند چه کردند؟ همان کسانی که شاگرد پیغمبر بودند و رکاب پیغمبر جنگیده بودند. اما این اتفاقات می افتد، ما معصوم نیستیم. اما انتظار ما این بود که در جمهوری اسلامی کمتر باشد. اما حالا تظاهر، دروغ و تملق می بینیم.
وی درباره الگوی زندگی اش نیز اظهار کرد: در جوانی که در دوره طلبگی بودم از وقتی امام را شناختم برایمان الگو بود. ایشان روحانی عالم، شجاع، مخلص و مبرای از ریاکاری بود. خانه من روبه روی خانه ایشان بود. وقتی امام می خواستند به مدرسه فیضیه بیایند از خیابان نمی آمدند برای اینکه پشت سر ایشان آدم جمع می شد و از کوچه های باریک می آمدند.
وی ادامه داد: یک بار تابستان بود. گفتم بروید خمین، آنجا مردم دور شما جمع می شوند. در آن زمان هنوز مرجع نشده بودند. امام گفتند مگر می خواهم سینه بزنیم که آنجا برویم. ما این روحیه امام را خیلی می پسندیدیم.
هاشمی رفسنجانی در پاسخ به این سوال که ایراد امام چه بود؟ نیز گفت: ما امام را معصوم نمی دانستیم و در مسائلی که برای ما سوال بود پیش ایشان می رفتیم و می پرسیدم و گاهی محاجه می کردیم. روحیه امام این بود که خیلی قاطع بودند اما وقتی استدلال می کردیم و می پذیرفت، برمی گشت. تعبیر ایشان این بود که می گفتند مرد آن است که بتواند از قول خود برگردد. این کار آسانی نیست. از اخلاقیات خوب امام بود البته قاطع با مسائل برخورد می کرد.
وی درباره الگوی قابل لمس برای جوانان بیان کرد: نمی شود یک الگوی برای همه بخش های جامعه در نظر گرفت. من طلبه بودم می خواستم روحانی خوبی شوم امام می توانست برای من الگو شود. برای دانشجو، دانش آموز، کاسب، کارگر و... هم شخصیت های خوبی هستند، باید آنها را پیدا کرد. معیارهای متعددی دارد مثلا عالم باشد، باسواد باشد، صادق باشد، ریاکار نباشد، به خوبی به وظایفش عمل کند. ما برای مجتهد جامع الشرایط معیارهایی را تعیین کردیم، همین ها را می شود برای هر طبقه ای نیز پیدا کرد. بین اساتید، مهندسان، هنرمندان، خبرنگاران از انسان های شناخته شده می توان الگوهایی را پیدا کرد.
ویدر رابطه با «اشتراکات امام خمینی(ره) و رهبر انقلاب»، گفت: اشتراکات زیاد است به هر حال آقای خامنهای از شاگرادان خوب امام راحل بودند، نمونه ایشان را زیاد نداشتیم. ایشان بعد سال ها رهبر هستند، من که حقیقتا من علما را میشناسم، الان هیچ فکر نمیکنم که اگر فلانی را جای آقای خامنه ای میگذاشتیم، بهتر بود فکر میکنم که خوب انتخاب کردیم البته تفاوت این است که امام استاد ما بودند و خب ویژگی هایشان منحصر به فرد خودشان بود. ولی آیت الله خامنه ای هم مشخصات یک رهبر مناسبت انقلاب اسلامی دارند.
علی درستکار در ادامه گفتگو به این نکته اشاره کرد که دلیل پرسیدن این سئوالش این بود که « در این ایام احساس میکنم که چون یاد امام اوج میگیرد حق ایشان به مقداری در سایه قرار بگیرد به همین دلیل از چهر های همچون شما در مورد رهبر انقلاب میپرسم.»
نکتهای که آیت الله هاشمی اینگونه پاسخش را داد: ایشان خودشان هم بدشان نمی اید که در سایه امام باشند. شاگرد متواضعی هستند. امام خودشان وقتی بحث آیت الله منتظری بود گفتیم که کسی را نداریم و مشکل درست میشود، گفتند چرا نداریم، آقای خامنه ای هم بوند و گفتند همین ایشان. البته بعدش آقای خامنهای از امام خواستند که تحریم کنیم که در زمان شما این را تعریف کنند. امام هم قبول کردند و گفتند که این را نگویید و ما هم در زمان حیات امام(ره) این خاطره را نگفتیم.
رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام در رابطه با اولین سفر حجش و دعایی که کرد، گفت: من خیلی جوان بودم، سال 29 بود که به حج رفتم، در آن جوانی آروزهای زیادی داشتم یکی از آروزهایی که خیلی برایم مهم بود و زیر ناودان طلا از خدا خواستم گفتم که به من توفیق دهند خادم قرآن باشم، خدا دعای من را مستجاب کرد.
وی در برابر این سئوال که« به نظر شما به عنوان امیرکبیر پژوه، امیر کبیر را که و چه چیزی کشت؟»، اظهار کرد: علاقه من به امیر کبیر از این جا پیدا شد که من در آن موقع رنج کشور را معلول استبداد و استعمار می دانستم و فکر می کردم وقتی دو عنصر خبیث دست به دست هم میدهند، مانع پیشرفت میشوند، امیر کبیری فردی بود که در برابر این دو عامل ایستاد و البته همین دو عامل نتوانستند امیرکبیر را تحمل کنند.
در این هنگام مجری شعری خواند و آن را منتسب به امیرکبیر دانست که آیت الله هاشمی رفسنجانی با نکته سنجی خودش تذکر داد که این شعر قائم مقام فراهانی است، نکته ای که موجب خنده مجری شد.
او ادامه در بخشی دیگری از گفتگویش گفت: من چیزی که فکر میکنم مهم است، این است که در ساختار نظام همه حقوق را به مردم اختصاص دادیم و انتظارم این است که مردم آگاهانه و متحدانه سرنوشت خود را تعیین کنند و انقلابی که مال خودشان است را نگه دارند، ما ساله های در زندان بودیم و اگر مردم نمی آمددند ما هم از زندان بیرون نمی آمدیم، این انقالب مال خودشان است ، پدران این نسل جوان بودند و این نسل جوان هم وارثان آن ها هستند.
آیت الله در توضیح انتظارت مردم از مسئولان، اظهار کرد: مردم اگر وعده ای داده شده است، انتظار دارند که این انتظارات عمل شود.
او در پاسخ به این پرسش که «در پرسش هیچ خط قرمزی وجود ندارد و دهان مردم در پرسش نباید بسته شود. از نظر شما حد و مرز پرسشش چیست؟»، گفت: انسان چیزی را که نمی داند حقش است بپرسد. حقی هم از او کسی که می پرسد آن است که آن طرف هم اگر نمی داند بگوید اگر هم می داند صریح بگوید. من دلیلی که آوردم که خط قرمزی نیست گفتم ملائک وقتی پرسش انتقاد آمیز می کنند چرا آدم را خلق می کنید که خون ریزی کند، در آن زمان ما که نبودیم.(خنده) خداوند برای ما نقل کرده است پس معلوم است که میخواهد بگوید اجازه میدهند که بپرسیم.
آیت الله هاشمی رفسنجانی در بخش پایانی صحبتهایش به خلاهای اول انقلاب اشاره کرد و گفت: از خلاء هایی که گفتید اول فکر می کردیم همان روزهای انقلاب که خیلی ناامنی بود من خودم با ماشین خودم قصابی و نانوایی می رفتم عضو شورای انقلاب بودم من را می شناختند و می گفتند شما برای خودت نیستی. تا زمانی که شهید مطهری را به شهادت رساندند. من پاسدار نداشتیم شاید هم افراط شد. ما دیدار با مردم داریم جلوی سئوال را نمی بندیم اما این کافی نیست.