رویداد۲۴-سیدمحمدامین قانعیراد (جامعهشناس) درباره نوع واکنش جامعه ایران به درگذشت آیتالله هاشمیرفسنجانی و تاثیر رسانهها بر نحوه این واکنش گفت: در مسئله واکنش به فوت آیتالله هاشمیرفسنجانی میتوان گفت جامعه پیشگامتر از رسانهها بود و واکنش جامعه به این فقدان ارتباطی به کارکرد رسانهها و پوشش این اتفاق ندارد. در حقیقیت هم در سطح خرد که مناسبات رو در روی آدمها را شامل میشود و هم در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی بلافاصله بعد از اطلاع جامعه و مردم از رخداد فقدان آقای هاشمی واکنشها آغاز شد و تازه بعد کمکم رسانههای به صورت کلانتر و گستردهتری از قوت آقای هاشمی سخن گفتند و این اتفاق را تحلیل کردند. اینطور نبود که رسانهها بر واکنش مردم نسبت به فوت آیتالله هاشمی تاثیر گذاشته باشند و حتی برعکس به نظر میرسد نحوه واکنش مردم بر نوع پوشش خبری این رخداد سایه انداخت.
او سپس پرداخت صداوسیما به فوت آقای هاشمی را با تاخیر و همراه نوعی سردی دانست و بیان کرد: رسانهها عموما دو دسته هستند. صداوسیما که کاملا با تاخیر و نوعی سردی با مسئله فوت آقای هاشمیرفسنجانی برخورد کرد و دیر هم واکنش نشان داد و تازه آن هم در سطح یک زیرنویس ساده و عملا روال عادی برنامههای خود را تغییر نداد. روزنامهها و رسانههای مکتوب هم تاره صبح روز بعد امکان بروز واکنش داشتند. تقریبا هم تمامی روزنامهها اعم از روزنامههای اصلاحطلب و اصولگرا و با مشی اعتدالی فوت آقای هاشمی را با عکس کاملی از ایشان در صفحه اول خود منعکس کرده بودند. حتی روزنامههایی مثل وطن امروز و روزنامههای وابسته به نهادهای خاص که به نوعی اصولگرا هستند هم با تمامی اختلاف نظرها این رویداد را پوشش جدی و با لحنی محترمانه دادند. اساسا فقدان آقای هاشمی هم مسئلهای نیست که به راحتی بتوان بیتفاوت از کنار آن گذشت یا در مقابل آن سکوت کرد و به آن نپرداخت.
این جامعهشناس همچنین با اشاره به ترس و نگرانی جامعه از آینده بعد از آیتالله هاشمی اظهار داشت: تقریبا بیشتر واکنشهای جامعه نشان از تالم و تاثر و نگرانی داشت. بخش اصلی این تاثر و تالم هم برای خود شخص آقای هاشمی نبود بلکه مردم برای آینده خود بعد از آقای هاشمی متاثر و نگران شدند. درواقع جامعه از فوت آقای هاشمی احساس یک خلاء کرد و اینکه یک وزنه برای برقراری تعادل و حفظ میانهروی در جامعه از دست رفته است چراکه با فقدان وزنه تعادلی در سیاست کشور روبرو شدهاند. اینکه نهادهای سیاسی و قدرت یا تصمیمگیرنده چگونه میخواهند با این فقدان کنار بیایند بسیار برای جامعه نگرانکننده است. روشنفکران، رجال سیاسی و احزاب و روحانیون خوشفکر باید به این پرسش جامعه هرچه سریعتر پاسخ بدهند که چگونه میتوان خلاء فقدان آقای هاشمی را برای جامعه و سیاست ایران پر کرد؟
قانعیراد در پایان تاکید کرد: البته واقعا گمان نمیکنم در کوتاهمدت بتوان فردی را معرفی کرد که به نوعی جایگزین آقای هاشمی در سیاست ایران شود و کس دیگری نمیتواند نقشی را که او در این چهار دهه اخیر برای کشور بازی کرده به این زودیها در دست بگیرد. برای همین هم است که جامعه احساس نگرانی کرده است و باید رجال سیاسی و حوزههای تصمیمگیرنده به یافتن پاسخی برای این مقوله مهم به صورت جدی بیندیشند تا جایگزین این وزنه تعادلی به جامعه معرفی شود.
وی افزود: شکی نیست که آیتالله هاشمیرفسنجانی فارغ از اینکه با مشی او موافق باشیم یا مخالف نماینده اعتدالگرایی و خردورزی در جامعه و سیاست ایران بوده است و با مشی خود اجاره نداد جامعه ایران دستخوش تندرویها شود و اعتدال جامعه را پا برجا نگاه میداشت. این مسئله در کنار حضور چهلساله او در سیاست ایران و نزدیکیاش با امام خمنینی (ره) فقدان او را سنگینتر هم میکند. او مخرنالاسرار نظام بود و هیچکس نمیتواند تاثیر و نقش تعادلبخش او را در جامعه ایران نادیده بگیرد. این نقش تعادلی او بسیار برای مردم مهم بود برای همین با شنیدن فوت او خیلیها میگفتند «خدا هاشمی را رحمت کند و به ما رحم کند».
حالا که اینگونه است بنده هم مدعی هستم مردم کوچکترین شک و تردیدی برای آینده ایران پس از آقای هاشمی ندارند