رویداد۲۴- یکی از واجبات خطبه ها در احکام نماز جمعه، دعوت نمازگزاران به تقوای الهی است. بدین معنی که امام جمعه در هر دو خطبه، پس از حمد و ثنای الهی و درود بر نبی مکرم اسلام(ص)، مردم را به پرهیزکاری و تقواپیشگی سفارش می کند.
در کلام علمای دین، معنای تقوا به صورت عام، در دو عبارت خلاصه شده است و آن دو از این قرارند: «انجام واجبات» و «ترک محرمات.»
انجام واجبات یعنی عمل به دستورات اسلامی از قبیل نماز، روزه، خمس، حج، جهاد و بسیاری دیگر از این موارد. ترک محرمات هم یعنی خودداری از ارتکاب اعمالی همچون غیبت، تهمت، پرده دری، نفاق افکنی، دو رویی و کارهایی از این قبیل.
اگر مومنی بخواهد به سعادت وعده داده شده در متون دینی دست یابد باید تقوای الهی پیشه سازد و به توصیه امام جمعه مبنی بر رعایت تقوا، توجه کافی مبذول دارد. اما سوالی که مطرح می شود اینست که چه کسی باید ائمه جمعه را به تقوا دعوت کند؟
شاید در جواب،گفته شود که ائمه جمعه، از میان افراد صاحب صلاحیت و متقی برگزیده می شوند و نیازی نیست که آنان را به تقوا دعوت کرد اما این استدلال، قانع کننده نیست چراکه همه انسانها در معرض فراموشی و ارتکاب خطا هستند و نیازمند نصیحت و ارشاد. علاوه بر این، هنگامی که یک شخص آشنا به مسائل دین- و نه متخصص- به عملکرد و اقدامات ائمه جمعه می نگرد به این نتیجه می رسد که برخی از آنان، فرسنگ ها با رعایت تقوا فاصله دارند و به شدت نیازمند دعوت به تقوا هستند.
به عنوان مثال، یکی از وظایف خطیب نماز جمعه بر اساس کلام علمای دین، تلاش برای تحکیم وحدت و الفت در میان مسلمانان و پرهیز از بیان مسائل تفرقه انگیز است. امام جمعه وظیفه دارد بر مولفه های وحدت آفرین تاکید کند و از طرح موضوعات اختلافی و تفرقه ساز خودداری کند. لذا اگر امام جمعه، خودش «آتش بیار معرکه تفرقه و چند دستگی» باشد قطعا از تقوا و پرهیزکاری، فاصله گرفته است.
متاسفانه در سالهای اخیر، بی تقوایی های فراوانی از تریبون نماز جمعه مشاهده گردیده که موجب شده است استقبال مردم برای حضور در این نماز، به نحو چشمگیری کاهش پیدا کند، به گونه ای که بر اساس برخی نظرات، کمتر از پنج درصد مردم ایران در نماز جمعه شرکت می کنند.
نماز جمعه که باید جایگاه وحدت و یکپارچگی مسلمانان باشد در برخی از شهرها، تبدیل به جایگاه حمله به شخصیت های نظام و تهمت پراکنی و ترویج افکار افراطی شده است.
متاسفانه در نماز جمعه برخی از شهرها، به شخصیت های نظام، هتاکی می شود، بر علیه مسئولین نظام، شعار داده می شود، نشریات و بولتن های خبری کذب، توزیع می شود، برخی اوقات به مسئولین و یا سیاسیون حاضر در نماز، حمله فیزیکی می شود و بسیاری اتفاقات ناگوار دیگر که مقصر اصلی را باید امام جمعه فرض کرد که فضا را برای چنین اقداماتی فراهم نموده است؛ چراکه او می تواند مدیریت کند و نمی خواهد که چنین کند.
اگر به عنوان مثال، دو موضوعی که در هفته های اخیر اتفاق افتاده است را مورد توجه قرار دهیم مشاهده می نماییم که رفتار برخی از ائمه جمعه، در یک موضوع واحد، تا به چه اندازه دارای نوسان می شود و برخی اهداف سیاسی و جناحی را پوشش می دهد.
آیتالله هاشمی رفسنجانی
اگر یک بررسی کوتاه شود مشخص می شود که در طول سالیان اخیر، یکی از اصلی ترین پایگاه های هتاکی به آیت الله هاشمی رفسنجانی، همین تریبون های نماز جمعه بوده است که تهمت های فراوانی را نثار این شخصیت والامقام کرده است و اینک، پس از وفات ایشان و با فرض فراموش کاری مردم، به تجلیل از اقدامات و خدماتش می پردازد. مردم چگونه باور کنند آن همه تهمت پراکنی را و این همه قدیس سازی را؟ به نظر شما آیا نباید ائمه جمعه را به تقوا دعوت کرد؟
تا چندی قبل، بر خلاف شرع و بر خلاف قانون و بر خلاف اخلاق، آیت الله هاشمی رفسنجانی را هدف انواع هجمه ها قرار داده بودند و او را پدرخوانده فتنه می نامیدند و از نقش او در فتنه 96 سخن می راندند و اینک و پس از وفاتش، در خطبه های نماز جمعه، او را «ذوب در ولایت» معرفی کرده و از رفاقت دیرینه اش با رهبری دم می زنند. کدامیک را باید پذیرفت؟ دروغ های گذشته را و یا تمجیدهای حال حاضر را؟
عباس رمضانی پور امام جمعه رفسنجان در زمان حیات آیت الله هاشمی رفسنجانی گفته بود: « آقای هاشمی رفسنجانی، مایه ننگ ماست و نه مایه افتخار ما.» اما همین شخص بلافاصله پس از ارتحال ایشان بیان کرد: «خبرغم انگیز ارتحال عالم مجاهد یار دیرین امام خمینی (ره) و رفیق قدیمی رهبر حکیم انقلاب حضرت آیتالله هاشمی رفسنجانی موجب تالم و تاثرگردید. آن سفر کرده، در دوران رژیم طاغوتی و وابسته پهلوی، رنج و محنت بسیاری را متحمل شد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز با قبول مسئولیت های مهم در راه خدمت به انقلاب اسلامی کوشا بود.»
مگر تقوا این نیست که دروغ نگوییم، تهمت نزنیم، پرده دری نکنیم و آبروی مسلمانی را نریزیم؟ پس چرا در مورد آیت الله هاشمی رفسنجانی، دروغ گفته شد، تهمت زده شد، پرده دری شد و آبرو ریزی اتفاق افتاد؟
در نظر آنان، شخصیت آیت الله هاشمی رفسنجانی دارای چه تعریفی است؟ آنچه در سالهای اخیر تا قبل از ارتحال گفته شد و یا آنچه پس از وفات بیان گردید؟ کدامیک واقعیت دارد؟ کدامیک دروغ است؟ آیا اجازه هتاکی از تریبون نماز جمعه وجود داشت؟
حوادث «ساختمان پلاسکو» و «برخورد قطار»
در طی ماه های اخیر، دو حادثه تلخ اتفاق افتاد که مردمان سرزمینمان را متاثر نمود. یکی حادثه برخورد دو قطار مسافربری با یکدیگر در مسیر مشهد مقدس و دیگری هم فرو ریختن ساختمان پلاسکو در تهران که در جریان هر دو واقعه تلخ، تعدادی از هموطنانمان از دست رفتند و تعداد فراوانی نیز مصدوم گردیدند.
اما نوع واکنش برخی از ائمه جمعه نسبت به دو حادثه مذکور، جالب توجه می باشد. برخی از ائمه جمعه نسبت به حادثه برخورد قطار، به عاملان وقوع حادثه حمله کرده و دولت را مقصر چنین رخدادی معرفی نمودند اما در حادثه پلاسکو، به تقصیر مقصر یا مقصران نپرداختند و در عوض، به افرادی که در این موقعیت؛ به زعم آنان، مشغول مقصر سازی هستند حمله نمودند.
پس از واقعه برخورد دو قطار، آیت الله موحدی کرمانی در خطبه های نماز جمعه به این موضوع اشاره کرد و گفت: « قصور و بی تدبیری دست اندرکاران، خانوادههایی را در حادثه تصادف دو قطار عزادار کرده است. مسئولان باید دغدغه مسائلی همچون حادثه تصادف دو قطار را در راس اولویتهای خود قرار دهند.
آنها باید همه تلاش خود را در کاهش مسائل و مشکلات داغداران این حادثه به کار ببرند و مسببین و مقصرین آن نیز باید محاکمه شوند.» اما آقای موحدی کرمانی در خطبه های نماز جمعه خود؛ پس از حادثه پلاسکو می گوید: «تلاشهای شبانههای روزی مسئولان شایسته تقدیر است. از مسئولان مربوطه انتظار میرود تا دقت بیشتری به کار گیرند تا دیگر چنین حوادثی اتفاق نیفتد.»
از این قسم سخنان، موارد متعددی را می توان اشاره نمود که ائمه جمعه، به دلیل «هم خطی» سیاسی، از حادثه ای به سادگی عبور کرده اند و در مورد مشابهی، به دلیل عدم تجانس سیاسی با مسئول مربوطه، خواستار محاکمه او شده اند. همین تضادهای عملکردی و تفاوتها که ناشی از عملکرد خارج از تقوای برخی ائمه جمعه می باشد موجب چنین وضعیتی شده است که نماز جمعه دارای عظمت سابق در میان مردم نیست.
به راستی دلیل حضور کمرنگ مردم در نماز جمعه چیست؟ تقوای امامان جمعه تا چه حد بر این موضوع تاثیر دارد؟