اگر بتوان اين الگو را تدوين و مورد اجماع مجموعه اصلاحطلبان و معتدلين قرار داد و بر اساس آن عمل كرد ميتوان آسيب را به حداقل رساند. نميتوان گفت كه به اصلاحطلبها و اعتداليون آسيب وارد نشده است. تعبير ديني آن هم اين است كه هيچ چيزي جايگزين او نميشود؛ ولي ميتوان به اين نحو جبران كرد.
ميتوان گفت كه آقاي هاشمي يك شخصيت ارزنده براي مجموعه نيروهاي فعال سياسي بود. اما در حال حاضر ايشان از دنيا رفتهاند و پيشبيني نميشد كه او و ديگر شخصيتهاي سياسي تا ابد زنده بمانند.
مجموعه نيروهاي معتدل و اصلاحطلب بايد به اين فكر كنند كه چه ويژگياي هاشمي را هاشمي كرده است و در طول اين ٣٧ سال فعال و منشأ اثر نگه داشته است. اگر اين تبيين، مورد اجماع قرار گرفته و به آن عمل شود به نظر من آينده اصلاحات و اعتدال جايگاه خودش را در جامعه ايران ميتواند حفظ كند. همين نكتهاي كه آقاي هاشمي هميشه روي آن تاكيد داشت و ميگفت «معدل افكار عمومي گرايش به افراط و تفريط نيست» خودش مصداق خوبي است. افكار عمومي اگر در صحنه حضور داشته و رفتاري مثل ايشان را در پيش گيرند آينده ميتواند با افق روشن باشد و ضربهاي از نظر سياسي به اصلاحطلبها وارد نشود.