روز پنجشنبه سیام دیماه 95 ساختمان پلاسکو واقع در خیابان جمهوری اسلامی شهر تهران در یک آتشسوزی مهیب سوخت و فرو ریخت!
خبر بسیار کوتاه است ولی بسیار هولناک و تاسف برانگیز!
این حادثه تلخ و وحشتناک نه اولین و نه آخرین حادثه خواهد بود.
به محض وقوع چنین حوادثی همه ناگهان هیجانزده شده و تا چند روز مردم و دولتمردان بصورت احساسی به تکاپو میافتند و در گفتار و رفتار هیجانی اعمالی از خود نشان داده و یا حرفهایی به زبان و قلم میآورند و تجزیه و تحلیلها مینمایند و احیاناً گناه را به گردن یکدیگر میاندازند و خود را مبرا از تقصیر نشان میدهند. آنگاه پس از چند روز همه چیز فراموش میشود و دوباره روز از نو و روزی از نو و دوباره و چندباره تکرار و تکرار چنین حوادث دردناک و تاثرباری و باز دوباره فیلمهای تکراری گذشته!.
در یک کشور قانونمند و مترقی مثل روز روشن است که در مورد حادثهای مثل آتشسوزی ساختمان پلاسکو با آن قدمت و فرسودگی و نوع کاربری غیراستاندارد آن، کمترین کار ممکن براساس چک لیست، شناسنامه و مقررات ملی ساختمان عبارت است از: پلمپ و تعطیلی ساختمان و مجبور کردن صاحبان آن برای بهسازی، بازسازی و یا نوسازی براساس اصول و مقررات ملی ساختمان و این حداقل وظیفه بطور مسلم بر عهده پلیس ساختمان و ناظرین فنی شهرداری است که وقتی به خوبی انجام نمیشود، حاصل آن فاجعهای بزرگ است که پس از وقوع آن، همه کارهای بعدی حالت نمایشی به خود میگیرد و حتی دولتمردان ذوقزده از همه زودتر خود را به سر صحنه میرسانند تا از چشم دوربین رسانهها جا نمانند و غایب به حساب نیایند!
*نماینده مجلس ششم