رویداد۲۴، جواد رحیمپور- ساختمان پلاسکو به عنوان نمادی از تهران مدرن قدیم و مرکز تجاری فرو ریخت تا نشانهای از بحران در مدیریت شهری را به رخ بکشد.
مدیریت شهری غیرمشارکتگرا و مبتنی بر رسیدگیهای غیر شفاف و اصولی بالاخره ضعفهای خود را آشکار میکنند و بحران میآفرینند.
یکی از اعضای شوای شهر در یک نشست پیرامون تشریح عملکرد کمیته نظارت اعلام کرد که نظارت چراغ راه است و اهداف مدیریت شهری بدون نظارت محقق نمیشود، ایشان ضمن توصیه به رعایت جانب انصاف در هنگام نقد، خودشان برهمین اساس نمره 15 به عملکرد شهرداری دادند.
آنچه در این گفتگو گذشت نمونهای از شوخیهای تلخ با مقوله نظارت و بیمبالاتی در ارزیابی دقیق عملکرد نهاد متولی مدیریت شهری است که از منظری خوشبختانه ثبت شد تا امروز با فرو ریختن ساختمان پلاسکو بتوان بهتر به قضاوت نشست و فارغ از نگاههای سیاسی ریشه مشکلات را ارزیابی کرد.
تخصیص نادرست منابع و تبدیل نهادهای متولی مدیریت شهری به ابزاری برای کسب رانت و یا نفوذ سیاسی در مجاری قدرت نمیتواند تبعاتی جز فروپاشی نظام مدیریت شهری در پی داشته باشد.
به راستی کدام یک از مقررات حمل و نقلی و یا ضوابط ساختوساز علاوه بر رعایت با رضایت شهروندان روبرو شده است؟ شهر خالی از مشارکت شهروندان دلیلی بر رضایتمندی هم ندارد و به همین دلیل متاسفانه تمام مکانیسمهای دور زدن قانون در آن شکل میگیرد و البته نهاد مدیریت شهر را نیز آلوده میکند.
اداره شهر زیر سایه بحران، مدیریت بحران نیاز ندارد و تشکیل چنین سازمانهای عریض و طویلی جز شوخی معنایی ندارد.
حل بحران نیازمند بوروکراسی نیست. در شهر هیچ امری بدون مشارکت شهروندان امکانپذیر نیست و نهادهای ذینفع نیز در سایه مشارکت شهروندان ملزم به رعایت منافع آنان خواهند بود.
ساختمان پلاسکو تحت مالکیت بنیاد مستضعفان بوده است. در این شرایط اخطارهای صادره که هنوز معلوم نیست دلیل و شدت هشدار آن در چه وضعیتی بوده است نمونهای از مماشات در مدیریت شهری و مدیریت بحران شهری است.
اگر درشهر نهادهای مدنی فعال باشند و شورای شهر نیز نماینده شهروندان باشد، هیچ نوع سازش غیر اصولی در میانه خطرات شکل نخواهد گرفت.
مدیریت غیرمشارکتی در مقابل اعتراض احتمالی فعالان اقتصادی ساختمان و یا ساکنان آن عقبنشینی میکند تا آنگاه که رویداد و خطر به بحران تبدیل شود.
در صورتی که نهادهای مدنی فعال باشند و شورای شهر نیز در مسیر سرپوش گذاشتن بر مشکلات مانند آنچه در ارزیابی عملکرد با نمره پانزده مورد اشاره قرار گرفت، نباشند قطعا شاهد مشکلات کمتری خواهیم بود.
بنابراین انتقاد از مدیریت شهری نه تنها لاشخوری سیاسی نیست بلکه عین حقوق شهروندی است.
برای شکستن حلقه بحرانهای پیشرو در تمام عرصههای مدیریت و از جمله مدیریت شهری، باید عرصه عمومی را به شهروندان سپرد.
حضور آنان را باید برتافت و مقررات دست و پاگیر را از پیش پای آنان برداشت. تا زمانی که برای دریافت یک مجوز تاسیس سازمان مردم نهاد، استعلامهای امنیتی بر استعلامهای مدنی میچربد طبیعتا هر روز شهر از حس مسئولیتپذیری خالیتر می شود.
تا زمانی که ملاک کاندیداتوری شوراهای شهر تطبیق با ضوابط سیاسی و امنیتی برآمده از نیازهای سیاسی گروهی خاص است طبیعتا شوراها کارکرد خود را از دست میدهند و ارزیابی عملکردشان به سود نهادهای ناکارآمد در مدیریت شهری خواهد بود.
سخت پایانی اینکه مدیریت شهری، مدیریت بوروکراتیک و یک جانبه نیست و نهاد شهر نهاد شهروندان است و بیحضور آنان زیست شهری، زیست بحرانی وتوام با مدیریت بحران ساز خواهد بود.