آنها گفتند: «مترو مظهر اشرافی گری است و نباید در میان مردم، فرهنگ مصرف گرایی و رفاه طلبی را ترویج کرد!!» چون هاشمی در خطبههای بعدی، منافع عمومی و پیامدههای مثبت مترو را به زبان ساده برای مردم توضیح داد، کوته بینان دوباره گفتند: «بسیار خوب! پس این همه خاکهای زیر زمینی را به کجا میخواهید منتقل کنید؟!»
هاشمی با کمال بزرگ منشی همه این نق زنیها را تحمل کرد و کار
عملیات طرح عظیم مترو را آغاز نمود.امروز به برکت خلوص و تقوای آیتالله
هاشمی توسعه مترو در سایر استانها مانند اصفهان، شیراز، مشهد، تبریز، قم
و... مورد استقبال قرار گرفته و عملیاتی شده و در بعضی از آنها به مرحله
بهرهبرداری هم رسیده است.
اما وقتی افراطیون شاهد این بالندگی شدند، از شدت حسادت آرامش
نداشتند؛ حقیرانه به حرکتهای موذیانه روی آوردند، در یک اقدام ناشیانه
مقابل مترو، منوریل را مطرح ساختند و گفتند که دکترای مهندسی عمران دارند و
شایع کردند که موضوع پایان نامه شان هم منوریل بوده است.
نخست چند ستون در تهران به زمین کوبیدند، ولی چون غیر کارشناسانه و
بدون مطالعه دقیق بود، بعدها بر چیده شد. به سراغ شهرها و استانهای دیگر
مثل مشهد، اصفهان، شیراز، یزد، کرج، تبریز، کرمانشاه و.. رفتند، ولی مورد
استقبال مسئولین عاقل و کارشناسان محلی قرار نگرفت، همه آنها مترو را به
منوریل ترجیح دادند.
در این میان معلوم نشد چرا مردم قم و علمای اعلام و
بزرگان حوزه علمیه ناخواسته گرفتار و قربانی این پدیده نامیمون شدند و چرا
مسئولین وقت، بدون مطالعه و کار شناسی لازم، ساخت منوریل را با هزینههای
گزاف بر این شهر تحمیل کردند؟
در روایت داریم هر کس، مومنی را بدون دلیل
در موردی توبیخ و سرزنش کند، از دنیا نمیرود مگر این که به همان موضوع
واقعا گرفتار میشود. مخالفان هاشمی، وی را در ساخت مترو متهم به ترویج
اشرافی گری میکردند، درحالی که امروز مترو بهترین وسیله برای صرف جویی و
قناعت به شمار میآید و تکیه گاه بزرگ برای قشرمحرومان شده است، اما آنهایی
که شعار زهد و ساده زیستی شان، گوش فلک را کر کرده بود در عمل مروج فرهنگ
غلط مصرف گرایی و اشرافی گری شدند.
آنهایی که تا دیروز به کارهای زیر بنایی و کلانِ هاشمی در بُعد سازندگی، اشکالهای بنی اسرائیلی میگرفتند، امروز همانهای نوعی، شبیه همین نقها و اشکالات را در ارتباط با برجام، خرید هواپیما و امثال آن به حسن روحانی دارند. در طول 38 سال گذشته این افراد نوعی با همین منفی بافیها و سطحی نگریهای خود، همواره مانع رشد و پیشرفت در عرصههای گوناگون کشور و انقلاب شدند، در آن هشت سال هم که به قدرت رسیدند، به غیر تخریب منابع ملی و غارت ثروت عمومی و ایجاد تفرقه و چند دستگی هیچ ارمغانی نداشتند، اگر هم داشتند، ناچیز و هرگزقابل مقایسه با این گونه خرابکاریها نبود.