صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

جمعه ۲۵ آذر ۱۴۰۱ - 2022 December 16
کد خبر: ۴۱۳۸۸
تاریخ انتشار: ۱۱:۰۲ - ۰۳ بهمن ۱۳۹۵

شش نقطه‌ بحرانی تهران پس از پلاسکو

مدیر سابق محور فرهنگی تاریخی تهران، حادثه پلاسکو را یک زنگ هشدار برای آینده می‌داند و می‌گوید: این اتفاق هشدار است برای همه‌ هشدارهایی که دادیم و کسی توجه نکرد و حالا باید منتظرِ بزرگ‌تر بودن فاجعه‌ها در ساختمان‌هایی باشیم که حجم گسترده‌تری دارند.
رویداد۲۴-مدیر سابق محور فرهنگی تاریخی تهران، حادثه پلاسکو را یک زنگ هشدار برای آینده می‌داند و می‌گوید: این اتفاق هشدار است برای همه‌ هشدارهایی که دادیم و کسی توجه نکرد و حالا باید منتظرِ بزرگ‌تر بودن فاجعه‌ها در ساختمان‌هایی باشیم که حجم گسترده‌تری دارند.

 اسکندر مختاری طالقانی، کارشناس ارشد پیشکسوت میراث فرهنگی، و مدرس دانشگاه که در زمان حادثه «پلاسکو» به طور اتفاقی در خیابان جمهوری و نزدیک ساختمانِ در طعمه حریق حضور داشته است، بروز حادثه پلاسکو را یک هشدار می‌داند، هشداری که در هر نقطه از شهر تهران به واسطه داشتن بناهای حجیم و غیراصولی ساخته شده، می‌توانند فاجعه‌ای بزرگ‌تر از پلاسکو را رقم بزنند.

معاون حفظ و احیای سابق میراث فرهنگی استان تهران در گفت‌وگو با ایسنا، با اظهار تاسف و تسلیت نسبت به وقوع حادثه «پلاسکو» و شهادت آتش‌نشانان فداکار اظهار می‌کند: ساختمان «پلاسکو» نخستین مرکز تجاری بزرگ تهران در دوره مدرن است که از ابتدای ساخت مشکلاتی را با خود داشت. گسترده بودن ساختمان آن، به هم ریختن منظر تاریخی بافت مرکزی شهر، هم‌ساز نبودن نما و کاربری‌های بسیار گسترده این مجتمع تجاری باعث شده بود هشدارهای زیادی را به طور مرتب ازسوی کارشناسان دریافت کند.

او با بیان این‌که این هشدارها متوجه ساختمان‌های حجیمِ دیگر که در سطح شهر ساخته شده‌ بودند، در حالی که باید از ساخت آن‌ها در بخش‌های تاریخی شهر جلوگیری می‌شد، نیز بود، ادامه می‌دهد: امروز در خیابان جمهوری تولیدی‌های فراوانی وجود دارند که تولید، فروش و انبار پوشاک یا حتی وسایل الکترونیک را بر عهده دارند. کارگاه‌هایی که در ساختمان‌های قدیمی و جدید ایجاد شده‌اند و بدون رعایت هیچ‌گونه اصول ایمنی فعالیت می‌کنند.
ساختمان‌های قرار گرفته در همجواری پلاسکو

وی به تجمیع پلاک‌ها در بخش‌هایی از مراکز تاریخی و تبدیل آن‌ها به مراکز تجاری اشاره می‌کند و می‌افزاید: هر سال در این زمینه تذکرهای زیادی داده می‌شود که نباید این کارها انجام شوند، چون یک اصل وجود دارد؛ «هر میزان ساختمان بزرگ‌تر باشد، فاجعه نیز به همان میزان بزرگ‌تر است.» اما متاسفانه کسی این هشدارها را جدی نمی‌گیرد.

پلاسکو یک متجاوز به بافت تاریخی و در نهایت به جان آتش نشانان تهران
این مدرس دانشگاه، دوره‌ی تاریخی پهلوی دوم یعنی از آغاز دهه‌ی ۴۰ در ایران را «آغاز ابتذال در معماری مدرن ایران» می‌داند و بیان می‌کند: از آن زمان به بعد بناهای ریز و درشت زیادی در سطح شهر ساخته شدند که می‌توانند وضعیتی مانند آنچه که امروز بر سر پلاسکو آمد، را به وجود آوردند. پلاسکو یک متجاوز در بافت تاریخی بود که در نهایت به جان قهرمانان آتش‌نشان این سرزمین تجاوز کرد.

ساختمان «آلومینیوم»، بعد از «پلاسکو» دومین نقطه بحرانی بافت شهری تهران
وی با بیان این‌که این بنا از ابتدا به عرصه‌ی بافت تاریخی تجاوز کرده بود، ادامه می‌دهد: ساختمان آلومینیوم در نزدیکی پلاسکو نیز که توسط سازنده ساختمان «پلاسکو» ساخته شد راهروهای پر از اجناس الکترونیک و حتی با حجم گسترده‌تر دارد که هیچ محلی برای عبور باقی نگذاشته است، اجناسی مشتعل‌زا که باید هرچه زودتر برای آن کاری کرد.

او در ادامه این پرسش را مطرح می‌کند که «از آتش‌نشانان عزیزتر چه فاجعه‌ای باید ما را متنبه کند که به افرادی اجازه می‌دهیم هر کاری که تمایل دارند، انجام دهند.»

«بازار تهران»، سومین منطقه بحرانی تهران
مختاری «محدوده بازار تهران» را یکی از نقاط بحرانی در تهران می‌داند و بیان می‌کند: این بخش تاریخی، با خطری بسیار خطرناک روبه‌روست. در این مرکز تاریخی و تجاری مغازه‌داران بارهای زیادی به ساختمان‌ها تحمیل کرده‌اند، در بسیاری از نقاط آن طبقاتی به صورت غیرقانونی در زیرزمین‌ها ساخته شده و حتی روی ساختمان‌های فعلی نیز طبقاتی گذاشته شده‌اندف نمونه بارز آن تجاوزِ «چلوکبابی مسلم» است که مدتی پیش نیز به واسطه این اقدامش با آسیبی مواجه شد.
هشدارها به بازار تهران نزدیک می‌شوند

او با بیان اینکه به دنبال استفاده روزانه بیش از ۵۰۰ نفر از چلوکبابی مسلم، رفتار خاک در منطقه تغییر و چاه ریزش کرد، ادامه می‌دهد: بازار تهران یک نقطه بسیار مستعد برای حوادث و فجایعی از قبیل آتش‌سوزی، زلزله و زیان‌های ناشی از گستردگی بازار در خیابان‌ها است.

وی بیان می‌کند: ریزش هفته گذشته در بازار تهران مربوط به آبریزگاهی است که ظرفیت باری بیش از حد خود را نداشت، با ساخت یک طبقه روی بنای اصلی در بازار تهران رستوران ایجاد کرده‌اند و در ۵۰ متر فضا، روزی ۵۰۰ نفر رفت و آمد دارند.

به اعتقاد این مدرس دانشگاه؛ «زمانی که این اقدامات و ضوابط فنی آن به درستی تشخیص داده نمی‌شوند، بنابراین تأثیرگذاری خود را نیز از دست می‌دهند.»

مختاری تاکید می‌کند: «ایمنی بازار تهران، از میراث فرهنگی و حفظ میراث فرهنگی مهم‌تر است.»

«لاله‌زار»، چهارمین منطقه بحرانی تهران
این کارشناس ارشد مرمت بنا و بافت‌های تاریخی، «خیابان لاله‌زار» را چهارمین منطقه در تهران می‌داند که از نظر نوع کابری‌ها می‌تواند به یک بحران تبدیل شود و این پرسش‌ها را مطرح می‌کند: مگر جای لوازم الکتریکی در این خیابان تاریخی آن هم در وسط شهر است؟ لوازمی که اشتعال‌زا هستند. چرا باید در چنین بازاری که در سطحِ مقیاس ملی است، این نوع کالا را توزیع کنیم؟ چرا باید همه وسایل یدکی ماشین کشور در پاساژ کیانی در خیابان امیرکبیر تهران در مرکز شهر توزیع شود؟ این چه نیازی است که تهران را به این اتفاق تشویق می‌کند؟

وی بیان می‌کند: چرا تجمیع کالاهای خاص در یک نقطه‌ی متمرکز در سطح شهر تهران که امکان تردد در آن بسیار کم است را به جایی که امکانات ایمنی وجود داشته باشد و ماشین‌ها بتوانند راحت‌تر رفت و آمد کنند، منتقل نمی‌کنیم. مگر ظرفیت‌های شهر اجازه می‌دهند که این حجم از تبادل و نگهداری کالا در مراکزی که هیچ پتانسیل و ظرفیتی ندارند، انجام شود؟
وقتی برق و الکترونیک جای سالن تئاتر و سینما را در لاله زار پر می‌کند

او منبع مشکل را در این می‌بیند«که به هر کس و به هر تقاضایی که داشته باشد، جواب مثبت داده می‌شود» و ادامه می‌دهد:  در واقع حقوق خصوصی به حقوق عمومی ارجح است. اینکه شهر و آتش‌نشانان شهر باید ایمن باشند و جان خود را بر سرهر چیزی از دست ندهند، یک حقوق عمومی و جزو مطالبات عمومی است. چرا باید واحدهای تجاری تا سقف کالا انبار کنند یا چرا اجازه می‌دهند در جایی مانند پلاسکو تا سقف پارچه انبار شود، جایی که نه اطفاء و نه اعلام حریق دارد و نمی‌تواند یک کپسول را نگهداری کند.

راهکار تدوین قانون و عمل به آن راهکار است
مختاری مهمترین راهکار در این زمینه را تدوین قوانینی می‌داند که بتواند مانع از به خطر انداختن جان شهروندان باشد و ایمنی ایجاد کند و ادامه می‌دهد: همین قوانین و ضوابط آتش‌نشانی باید به مرحله‌ای برسند که ضابط قضایی داشته باشند و آتش‌نشانان و شهرداری براساس قوانین بتواند چنین مکان‌هایی را پلمپ کند، در ادامه اگر شهرداری قوانین را رعایت نکرد، به او بگوییم چرا از قانون پیروی نمی‌کند؟

پنجمین محل بحرانی تهران ساختمان «فردوسی» در ضلع شمالی «پلاسکو»
به گفته مختاری، «ساختمان دیگری که در ضلع شمالی پلاسکو قرار دارد و به ساختمان فردوسی مشهور است نیز وضعیتی مانند پلاسکو دارد.»

او با تاکید بر این‌که باید وضعیت غیرمجاز و ناامن‌کننده را در این بناها متوقف کنیم، می‌گوید: ظرف و ظروف باید تابع یکدیگر باشند. زمانی که قوانین را رعایت نمی‌کنیم مظروف در این ظرف نمی‌گنجد و اتفاقاتی مشابه پلاسکو رخ می‌دهد. کارگاه‌های تولیدی زیادی در بخش‌های مسکونی کوچک فعالیت می‌کنند، اما هیچ کس جلوی آن‌ها را نمی‌گیرد. نبود پله‌های فرار در مجتمع‌های تجاری و مسکونی و نبود اعلام و اطفای حریق مهمترین مشکلاتی است که واحدهای تجاری و مسکونی با آن مواجه‌اند، اما هیچ کس پیگیر آن‌ها نیست.

ششمین نقطه بحرانی تهران، «چارسو» در تقاطع جمهوری و حافظ
مختاری با اشاره به تخریب یک بنای تاریخی ثبت ملی شده، در تقاطع خیابان حافظ و جمهوری و ساخت مجتمعی تجاری – فرهنگی جای آن، تأکید می‌کند: مجتمع فرهنگی تجاری «چارسو» را با تخریب یک بنای ارزشمند قاجاری ساختند، ساختمانی حجیم که باعث تحقیر بافت تاریخی شد. کاری که پلاسکو نیز در زمان ساخت انجام داد و منظر خیابان را نابود کرد، اما برای آن‌ها هیچ ایمنی به وجود نیاورند.

مجتمعی تجاری - فرهنگی چارسو که جای یک  خانه‌ی قاجاری ارزشمند نشست

او ادامه می‌دهد: در شرایطِ مشابه «پلاسکو» نمی‌توان هیچ سرویسی به این مجتمع داد. در حالی که اگر ساختمانی را به بلندی «چارسو» یا «پلاسکو» می‌سازند، باید دورش خالی از هر نوع بنایی باشد.

وی درباره‌ی آن‌چه در زمان آتش‌سوزی و تخریب پلاسکو نیز با چشم خود مشاهده کرده، به ایسنا می‌گوید: اتفاقی که شاهد آن بودم، بسیار بد بود. از ضلع جنوبی آب را روی طبقات بالایی ساختمان می‌گرفتند و به طور مرتب نردبان‌های زیادی اضافه می‌شد، چون آتش در بالاترین نقطه بود.

وی با اشاره به اقدام یک اتوبوس در آن لحظه برای سبقت از اتوبوس دیگری که در شلوغی گیر کرده بود، اظهار می‌کند: در ضلع شمالی و همجوار پلاسکو بافت تاریخی، در ضلع شرقی آن یک مجموعه و در ضلع غربی آن یک پاساژ قرار دارد، نردبان به آن منطقه نمی‌رسید. اگر نردبان زودتر به ضلع شمالی رسیده بود، آتش زودتر خاموش می‌شد.

او اضافه می‌کند: جایی نبود که ماشین‌های آتش‌نشانی بتواند مانور دهد. این وضعیت متأسفانه برای ساختمان بزرگی مانند «چارسو» نیز صدق می‌کند، که اگر در شرایط مشابهی گرفتار شود یک فاجعه ملی دیگر رخ می‌دهد.

وی با بیان این‌که غربی‌ها با رجوع به عقل‌شان، دورِ ساختمان‌های بلند خود را خالی می‌گذارند تا در مواقع بحران، بتوان از بروز مشکلات جدی‌تر جلوگیری کرد، می‌گوید: برای هر نقطه‌ای در کشور می‌تواند این اتفاق پیش بیاید، در حالی که روش‌های اطفای حریق امروزی نمی‌تواند پاسخگوی بروز چنین فجایعی باشد و باید هر چه زودتر از این اتفاقات درس عبرت بگیریم.
منبع: ایسنا
نظرات شما