از سربازی که نگهبانی میدهد
میپرسم: «میدانی از دو شب پیش چند نفر را برای تشخیص هویت به اینجا
آورده اند؟ میگوید: نمیدونم خانوم. دیشب که آوردنشون اینجا حتی به ما هم
اجازه ندادن پیکرها رو ببینیم. همه مون رو از محوطه دور کردن، ندیدم چی شد و
کجا بردنشون.»
چنددقیقهای
نمیگذرد که ٢ مرد جوان از ماشین پیاده میشوند. سرتا پا سیاهپوشند.
دامادشان چند روزی است به خانه نیامده. عضو خانواده یکی از آنهایی است که
زیر هزارتن آوار پلاسکو مدفون شده بود. شاید دامادشان جزو آن ٤ نفری باشد
که دو شب پیش پیکرهایشان در زیرزمین پلاسکو که فرو ریخته پیدا شده است.
«محمد
پهلوانی» کارگر سادهای که در ساختمان پلاسکو کار میکرد اتاقش زیرزمین
منفی ٢ پاساژ بود. بستگانش میگویند: «روز حادثه ساعت 7 صبح به پلاسکو رفت.
ساعت 9 یک ساعت بعد از آتشسوزی به همسرش زنگ زد و گفت که ساختمان آتش
گرفته، اما همه چیز خوب است، آتش تقریباً خاموش شده، میروم وسایلم را جمع
کنم و زود برمیگردم ولی بعدش دیگر خبری از او نشد. آخرین تماسش همان ساعت 9
صبح بوده است. بعد از اینکه تلفنش از دسترس خارج شد رفتیم کلانتری
بهارستان اعلام مفقودی کردیم اما هنوز خبری نشده.»
برادر زنش دستش را جلوی صورتش میگیرد. میشود خودم را جایشان بگذارم؟ بلاتکلیفی و هزاران فکر. همسر و دو بچه کوچکش هنوز نمیدانند «محمد» دیگر نیست. هنوز منتظر آمدنش هستند. هر روز و هر ساعت و هر دقیقه دعا و نذر میکنند که برگردد ولی....
برادر زن پهلوانی میگوید: «هنوز پیدا نشده. جزو مفقودیهاست. اومدیم ببینیم جزو جنازههایی که آورده اند هست یا نه. جنازهها رو به ما نشون ندادن. عکسشون رو دیدیم. چهرههاشون مشخصه. پیکرهاشون سالمه. دیروز 4 نفرشون رو آوردن پزشکی قانونی اینجا. اتاق «محمد» طبقه 2- بود احتمال میدیم اونجا گیر افتاده باشه و هنوز زنده باشه.»
برادر زن دیگر محمد میگوید: «ما هم مثل بقیه خانوادههای آتشنشانها. اونا چکار میکنند الان. زندگیمون چند روزه جهنمی شده که از اون خلاصی نداریم، خواهرم بیتابی میکنه. یک چشمش گریه است و چشم دیگرش به تلویزیون. بچههاش بیتابی میکنن. بهانه پدرشون رو میگیرن. هر روز ناامیدتر میشیم. دیروز زنگ زدند و گفتند برای شناسایی بیاییم. ترسیدم به خواهرم و خانواده شوهرش چیزی بگم.»
اشکهایش را با سر آستین اورکتش پاک میکند و ادامه میدهد: «اومدیم برای شناسایی، خدا کنه جزو جانباختگان نباشه، خدا کنه زنده باشه.دلشوره و فکر و خیال از دیروز نذاشته پلک روی پلک بذارم. اگر جزو اونا باشه چطور میتونم به خواهرم بگم. میدونم تاب نمیاره. دیشب بهخدا شکایت کردم، گفتم ای خدا، محمد با نان کارگری شکم بچههاش رو سیر میکنه. دیروز زنگ زدن و گفتن برای شناسایی پیکرها بیاییم. ترسیدم به خواهرم بگم.»
مرد دیگر که به خاطرعلت فوت برادرش به آزمایشگاه تشخیص هویت پزشکی قانونی مراجعه کرده ادامه حرفهای برادر زن محمد را میگیرد: «یه ربع پیش دایی یکی از کسبه پلاسکو را اینجا دیدم. ادعا میکرد خواهرزادهاش جزو آنهایی است که توی موتورخانه بوده، همانهایی که پیامک داده بودند. بنده خدا تنها کاری که میتونسته انجام بده همین بوده؛ پیامک داده و گفته چند نفرشون رفتن موتورخونه و هنوز سقف موتور خانه آوار نشده است.»
بنده خداها امیدوارند زنده باشد. آمده بودند عکسها را ببینند. امیدوارم جزو آنها نباشد.»
حادثه ساختمان پلاسکو امروز به روز هفتم رسید و نیروهای آتشنشان و عوامل امداد در حال آواربرداری هستند و جست و جو برای یافتن پیکرهای قربانیان و افراد زنده احتمالی همچنان ادامه دارد. در ادامه آخرین اخبار خارج کردن اجساد آتشنشانان و دیگر افراد از زیر آوار پلاسکو بامداد روز دوشنبه چهار پیکر در طبقه 1- ساختمان پلاسکو پیدا شد تا مجموع کشته شدگان این حادثه به 6 نفر برسد. روز گذشته مدیر کل پزشکی قانونی استان تهران اعلام کرد که با تلاش شبانه روزی کارکنان پزشکی قانونی احراز هویت جانباختگان تا امروز مشخص میشود.