صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

دوشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۱ - 2023 January 02
کد خبر: ۴۲۲۰۸
تاریخ انتشار: ۱۰:۲۱ - ۰۹ بهمن ۱۳۹۵

آیا مشعل‌های گازی در عسلویه سبب خشکسالی شده‌اند؟/ قاتلان ابرها

عده ای می گویند فعالیت ۴۵ مشعل روشن گازی در طول ۲۸ سال سبب شده اند که ابرها نتوانند بارور شوند و گرمای تولید شده به وسیله این مشعل ها خسکسالی را نه تنها برای عسلویه بلکه برای بوشهر و فارس نیز به دنبال داشته است. آیا این فرضیه واقعیت دارد؟
رویداد۲۴-ابتکار نوشت: عده ای می گویند فعالیت ۴۵ مشعل روشن گازی در طول ۲۸ سال سبب شده اند که ابرها نتوانند بارور شوند و گرمای تولید شده به وسیله این مشعل ها خسکسالی را نه تنها برای عسلویه بلکه برای بوشهر و فارس نیز به دنبال داشته است. آیا این فرضیه واقعیت دارد؟

بسیاری از جوانان دهه پنجاه و شصت در سال‌های پایانی دهه 80 به امید یافتن کار راهی آنجا می‌شدند، دور بود و گرم و کارش طاقت فرسا اما پول خوبی داشت. برای جوانان بومی جنوب هم فرصت مناسبی برای کار بود، هنوز هم کم و بیش هست اما نه به اندازه آن زمان. گرچه عسلویه و مجتمع گازی پارس جنوبی‌اش از سال 67 فعالیت خود را آغاز کرده بود اما بهره برداری ۱۰ فاز تولیدی در طول دوره دوم دولت اصلاحات (80-84) توانست دست بسیاری از جوانان را در پالایشگاه‌های گازی بند کند. هرچند این پالایشگاه‌ها در طول این سال‌ها توانست مردم بومی عسلویه را به خود وابسته کند اما چهارده پالایشگاه و 45 مشعل روشن گازی تبعات زیست محیطی بسیاری نیز برای این منطقه به وجود آورد. تا جایی که امروز پالایشگاه‌های عسلویه متهم به قتل ابرهای باران‌زاست.

سال‌های سال است که مناقشه بر سر خاموش شدن مشعل‌های گازی پارس جنوبی سبب شده تا این مشعل‌ها به صورت ساعتی و شیفتی فعال شوند اما همین فعالیت چند ساعت در روز در سال‌های اخیر باعث تولید گرما و حرارت، گوگرد و گازهای سمی شده است. به اعتقاد برخی کارشناسان این گرما و موادسمی در ده سال گذشته در فضای منطقه عسلویه رها شده و موجب تشکیل حباب بسیار بزرگ در آسمان منطقه در حوزه‌ای به وسعت کیلومترها و درحدود دویست تا چهار صد کیلومتری آسمان شده است و این هوای گرم و حباب دقیقا در مسیر جبهه‌های هوای باران‌زا و سامانه‌های بارشی که از روی کویت به سمت ایران می‌آیند قرار گرفته و باعث جلوگیری از بارور و تقویت شدن ابرها و توده هوا از روی خلیج فارس شده‌اند و قبل از رطوبت‌گیری از خلیج فارس بواسطه قرار گرفتن این حباب گرم پراکنده شده و ابری باقی نمی‌ماند تا بارور گشته و باران‌زایی رخ دهد. کلیه سامانه سودانی که از طرف دریای سرخ به سمت عربستان همیشه حرکت می‌کنند و از فضای عربستان عبور کرده و از سمت کویت بر روی خلیج فارس قرار می‌گیرند حتما باید از روی خلیج فارس رطوبت جذب کرده و تقویت شود تا در داخل کشور، باران به دنبال داشته باشد. اما وجود گرما در فضای گفته شده فاجعه زیست محیطی را به دنبال داشته که کاهش بارندگی و به دنبال آن فقر آبی در عسلویه، بوشهر و فارس و شهرهای همجوارش نمونه بارز این فاجعه زیست محیطی خواهد بود.

آمارها چه می‌گویند؟

اما آیا این تئوری واقعیت دارد؟ برای یافتن پاسخ این سوال شواهد و اطلاعات دقیق آماری در دسترس وجود ندارد. شواهدی که بتواند اثبات کند که از زمان ساخت اولین فاز پارس جنوبی میزان بارندگی در طول 28 سال چه تغییراتی نسبت به سال‌های قبل از ساخت آن کرده است. با این حال اطلاعات بارشی که از سال 2000 تا 2014 در دسترس است نشان می‌دهد که بیشترین بارش در عسلویه مربوط به ماه دسامبر (دی) سال 2004 با بارشی برابر با 137.8 میلی متر بوده است. بعد از آن 114.2 میلی متر بارش مربوط به ماه نوامبر (آذر) سال 2013 بوده است. ماه ژانویه (بهمن) سال 2002 نیز با میزان بارندگی 105.9میلی متر ماه‌ها و سال‌های پر بارش در عسلویه بوده‌اند.
اما به طور کلی آب و هوا در عسلویه کویری است ومتوسط دما در آن 25.9 سانتی گراد است. اطلاعات مندرج در سایت سازمان هواشناسی کشور نشان می‌دهد که در بسیاری از ماه‌های سال هیچ بارندگی در عسلویه رخ نمی‌دهد. بیش از 7 ماه در سال در عسلویه بارندگی صفر است و در سال میانگین میزان بارش به 135 میلی متر می‌رسد. براساس همین آمار، ماه می با بارش صفر میلی‌متر خشک ترین ماه سال را عسلویه به خود اختصاص می‌دهد و بیشترین میزان بارش با میانگین 35 میلی‌متر در ژانویه در عسلویه اتفاق می‌افتد.

گرچه بارندگی در عسلویه به خاطر شرایط آب و هوایی و مختصات جغرافیا بسیار اندک است اما آیا تشکیل جزیره گرمایی به خاطر فعالیت مجتمع‌های پتروشیمی در عسلویه صحت دارد؟

احد وظیفه، مدیرکل پیش‌بینی و هشدار سازمان هواشناسی در گفت‌وگو با «ابتکار» به این سوال پاسخ داده است. او می‌گوید: اصولا جزیره گرمایی به شهرهای بزرگی مثل تهران اطلاق می‌شود که وسعت زیاد و جمعیت زیادی دارند که در طول شبانه روز مقدار زیادی انرژی به عنوان سوخت منازل و سوخت خودرو تولید می‌کنند اما مجتمع‌های پتروشیمی هم ابعاد کوچک‌تری دارند و هم میزان مصرف سوختشان کمتر از شهرهایی چون تبریز، تهران یا مشهد است، مولد انرژی هستند و سوخت تولید می‌کنند اما مفهومش این نیست که مصرفی مشابه کلانشهرها را داشته باشند. بنابراین به این مناطق کوچک نمی‌توان جزیره گرمایی اطلاق کرد.

مزایای جزیره گرمایی

گرچه احد وظیفه معتقد است که به پالایشگاه‌های پتروشیمی و تولید گاز در عسلویه نمی‌توان جزیره گرمایی گفت اما او می‌گوید که بر فرض بودن آن می‌تواند مزایایی از جمله باروری ابرها داشته باشد. او در تشریح آن می‌گوید: گرما و افزایش دما باعث انبساط در سطوح زیرین جو در سطح زمین می‌شود. انبساط نیز باعث کاهش چگالی می‌شود. همیشه یک ماده سبک یا کم چگالی مایل است به ترازهای بالاتر صعود کند. لاجرم مطابق قوانین فیزیکی مجبور است جای خود را به جرم سنگین‌تر دهد و به سطح ‌آید. بنابراین هوایی که به سبب گرمایش و آزاد شدن گرما از سطوح زیرین جو انبساط پیدا کرده و با کاهش چگالی مواجه شده، متمایل است که به ترازهای بالاتر جو صعود کند. هر فرآیندی در هواشناسی با صعود هوا معنی پیدا می‌کند. به عبارت دیگر اگر هوا نتواند صعود پیدا کند برف و بارانی شکل نمی‌گیرد. پدیده‌هایی که مولد برف و باران هستند پدیده‌هایی هستند که بتوانند جریان هوا را به ترازهای بالاتر ببرند. بنابراین جزیره گرمایی فی نفسه چیز بدی نیست و می‌تواند حتی باعث تقویت ناپایداری شود.

آلاینده‌های مشعل‌ها قاتل ابرها هستند

اگرچه وظیفه می‌گوید تولید گرما به وسیله پالایشگاه می‌تواند برای تولید گرما موثر باشد اما بیان می‌کند که آلاینده‌هایی که از طریق مشعل‌ها به هوا منتقل می‌شود می‌تواند بر بارور نشدن ابرها موثر باشد. موضوعی که می‌تواند بخشی از فرضیه مطرح شده را تایید کند. او می‌گوید: در هر قطره باران هستک‌های به نام نوکلئوتید وجود دارد. درون این هستک‌ها ذره نمک یا گرد و خاک یا ذراتی از جو که اصطلاحا به آنها آئروسل‌ها یا هواویزها گفته می‌شود، وجود دارد. بنابراین ما برای اینکه فرآیند میعان یا مایع شدن بخار آب در جو و تبدیل شدن آن به باران را داشته باشیم باید نوکلئوتیدها یا هستک‌ها نیز در جو به طور طبیعی وجود داشته باشند. برای همین است که از روش‌های مصنوعی برای افزایش هستک‌ها و باروری ابرها استفاده می‌کنند. اگر ما بتوانیم ذراتی را در جو تولید کنیم که مجتمع‌های پتروشیمی و یا آلاینده‌های شهری به نوعی نقش نوکلئوتید یا هستک‌های باران را ایفا کنند می‌توانیم به فرایند بارش کمک کنیم ولی اگر مقدار این ذراتی که در واحد حجم هوا تولید می‌کنیم بیش از نیاز هوا باشد، می‌تواند اثر منفی بگذارد. چون قطره‌های بخار آب به اندازه کافی وجود ندارد که دور آنها جمع شوند و تبدیل به قطره باران شوند. اگر هم به قطره تبدیل می‌شوند قطرات کوچکی هستند که در فرآیند نزول یا سقوط تبخیر می‌شوند و ما اصلا آنها را به صورت باران در سطح زمین مشاهده نمی‌کنیم. وظیفه ادامه می‌دهد: با این حال اگر یک یا دو مجتمع پتروشیمی در منطقه فعال باشد، اثر زیادی را بر فرآیند بارشی که از حجم زیادی برخوردار است، نمی‌گذارد.

با این حال براساس آنچه وظیفه می‌گوید از یک چیز نباید گذشت و آن این است که مجتمع‌ها در مقیاس کوچک محلی حداقل آلودگی هوا را تشدید می‌کنند. مثلا پالایشگاه پارس جنوبی به صورت ناخواسته موادی را می‌سوزاند و از کوره‌های بلندش که گازهای سوخته از آنها خارج می‌شود می‌توانند ذراتی را تولید و به جو وارد کنند که باعث تعدیل بارندگی شوند.

او ادامه می‌دهد: مطالعاتی که در یکی از شهرهای چین انجام شده نشان داده است که در طول ۵۰ -۶۰ سال همبستگی مثبتی بین افزایش آلاینده‌ها و کاهش بارش وجود دارد. آنها از ۵۰ تا ۶۰ سال پیش مقدار آلاینده‌ها را با دید افقی مورد سنجش قرار داده‌اند و دریافتند که هر چه قدر شهر آلوده‌تر بوده و دید افقی منطقه کاهش پیدا کرده میزان بارش از حد مورد انتظار پایین‌ تر آمده است.

چه عسلویه باشد چه نباشد باران نمی‌آید

او در رابطه با از بین رفتن توده‌های سودانی به وسیله گرمای پالایشگاه نیز می‌گوید: بعید می بینم که این صحت داشته باشد. رطوبت سطوح زیرین جو همواره رطوبت خود را از عرضهای جنوبی می‌گیرد و وقتی به خلیج فارس می‌رسد به خاطر عمق کم آن و در زمستان هوا را زودتر سرد می‌کند در نتیجه سهم زیادی در تولید رطوبت ندارد. در نتیجه نمی توان بر روی خلیج فارس زیاد حساب کرد. ولی دریای سرخ، شرق دریای عمان و شمال شرق آفریقا مناطقی هستند که رطوبت ایجاد می‌کنند. همواره توده‌هایی که در عرض‌های میانی قرار دارد از غرب وارد کشور می‌شوند به هر حال مدیترانه بخشی از رطوبت شمال و غرب را تامین می‌کند. اما توده کم فشار سودانی بر روی دریای سرخ و جنوب عربستان شکل می‌گیرد و رطوبت را در سطوح زیرین جو در ایران ایجاد می‌کند. با توجه به اینکه سطوح بالای جو، انرژی لازم برای برهم زدن و تلاطم را ایجاد می‌کند و وقتی که هوای گرم در زیر و هوای سرد در بالا قرار گیرند این ناپایداری تشدید می‌شود، شرایط صعود مهیا می‌شود و می‌تواند فرایند بارش اتفاق افتد. با این تفاسیر اگر موجی که از غرب و در سطوح میانی جو وجود دارد توده‌های سودان را فعال کند این رطوبت به توده سودانی منتقل شده و بارش نیز صوررت می‌گیرد خواه عسلویه‌ای باشد یا نباشد. اما اگر نتواند این فرایند ایجاد شود هیچ بارشی رخ نمی‌دهد و هیچ ارتباطی با عسلویه ندارد.

نظرات شما