او بهتازگی در سخنانی تکاندهنده که بخشهایی از آن قابل نشر نیست، گفته است:
«سیاست اصلاحطلبان پدربزرگی داشت که قسمت است دیگر، ... گفتهاند خدایا زیر تریلی بروم در این مسیر در این جادهها صاف بشوم؛ اما اینجور نشود که ٢٠٠ تا بادیگارد داشته باشم، یک ماشین آمبولانس با چهارتا، پنجتا دکتر ویژه که ضربان قلبم رفت بالا، آمد پایین، بدوند. یک بیمارستان حضرت امامی که چهارتا خانه با خانه من فاصله داشته باشد و آن کادر بیمارستان ناراحتاند؛ میگویند هر هفته که این خانواده میآیند آنجا چکاپ نهایی میشوند، آمرانه برخورد میکنند؛ مثل ارباب رعیت. این را هم داشته باشید. یکدفعه آخر کاری...».
همانطور که میبینید، مشتی واژههای هضمنشده! گوینده اما، چندان که مسبوق به سابقه است، هیچ خط قرمز شرعی و اخلاقیای در برابر دشمنانش ندارد، چنان از ماجرای فوت آیتالله هاشمی سخن بر زبان میآورد که بعید است مشابهش در تاریخ معاصر و حتی پیش از آن، سابقه داشته باشد و چه شیرین که انسانی مانند او، چنان در خیال خامش خود را مقید به شرع و دین میپندارد که آرزو میکند در هیئت اباعبدالله بمیرد!
دراینباره کوتاه عرض کنم:
اول آنکه او روایت را سراسر دغلکارانه
نقل میکند. کسانی که پیکر بیجان آیتالله را لحظاتی پس از مرگ دیدهاند،
همه آنان به اتفاق، از چهره خندان و نورانیترشده آیتالله سخن میگویند.
گویی هاشمی نیز از رفتنش رضایت تام و تمام داشته است... . اما جای سؤال از
این فرد باقی است که تا چه حد دچار باد دماغ و کیش شخصیت شده که خود را
فراتر از شرع و آداب اسلامی - ایرانی و اصول اخلاقی مورد تأکید رهبری معظم
انقلاب پنداشته که به سادگی آبخوردن، دستبهکار ساخت و پرداخت «تسلسل»
دروغ و «دور» باطل، خبر دروغ و تحلیل بر پایه دروغ شود؟ بحق گفت آیتالله
جوادیآملی که «هاشمی چه در حیات و چه در ممات، مظلوم است».
ثانیا شرع مقدس و همینطور اخلاق ایرانی از دیرباز، احترامی ویژه برای مردگان قائل است. «حرمة المیت کحرمة الحی». حتی اسلام در برابر غیرمسلمانان نیز توصیه به آداب اسلامی - انسانی میکند و دایره احترام به آنها نیز همه انسانها را دربر میگیرد. از جای برخاستن و احترام پیامبر اسلام (ص) هنگام عبوردادن جنازه یک فرد یهودی دلیل این سخن است. سخت و شاید محال است توقع رعایت آداب ناب اسلامی از چنین فردی که به واسطه حرفهای نامربوط به افراد و برخی نیروهای انقلاب و طرح ادعاهای ناپسند و غیرمستند، نامی برای خود دستوپا کرده است. بیشک هواهای نفسانی باعث شده فراموش کنند یا تمایلی ندارند به یاد آورند که پیامبر، مظهر اخلاق و ادب بود.
قرآن در برخی آیات، تعدیکنندگان را ستمگر میخواند و میفرماید: فَمَنِ اعْتَدَی بَعْدَ ذَلِکَ فَلَهُ عَذَابٌ الیم: پس از این، هر که تعدی کند، عذابی دردناک در پیش خواهد داشت. اما نکته اساسی این است که این هجمه و هتاکیهای بیسابقه (که حتی پس از شهادت بهشتی متوقف شد)، اینک حکایت از آن دارد که هاشمی، این یار امام و رهبر معظم انقلاب، زندهتر از سابق، جاوید است و تاریخساز. کمتر از ٢٠ روز از فوت هاشمی میگذرد و او مانند دوران حیات، آماج حمله و تیرهای غیبی است. آیا جز این است که حیات هاشمی تداوم دارد و همچنان خار چشم بدخواهان است؟