رویداد۲۴، نیما بخشی- در روزهای پایانی سی و پنجمین جشنواره تئاتر فجر، در بخش «مسابقه مرور تئاتر ایران» به تماشای نمایش آکواریم کانگورو به نویسندگی و کارگردانی مجید کاظمزاده مژدهی در تالار حافظ نشستیم. نمایشی که از آثار کارگاه «گروه تئاتر جهش» از شهر رشت بوده و پس از اجرای عمومی در اردیبهشت سال جاری هماکنون در جشنواره امسال به رقابت با دیگر آثار نمایشی سراسر کشور میپردازد.
مجید کاظمزاده مژدهی سالهاست که در مقام نویسنده، کارگردان و حتی بازیگر، حضور فعال و قابلتوجهی در حوزه هنرهای نمایشی داشته است و بیش از 14 نمایش ازجمله پرواز در منطقه ممنوعه، همین نزدیکیها، راندهشدگان و ... را کارگردانی کرده که مورد استقبال جدی اهالی تئاتر و مخاطبین قرارگرفته است.
آکواریم کانگورو تازهترین اثر کاظمزاده ست که به گفته خودش از مرحله ایده و اتود تا نگارش کامل نمایشنامه حدود 3 سال به طول انجامیده است. این نمایش دارای محتوایی ضد جنگ است که پیرامون کرامت انسانی، ذات بشری و نقشش در جهانی که تاریخی سرشار از جنگ و تنش را با خود یدک میکشد، به کنکاش میپردازد. کارگردان برای روایت نمایشنامه خود جهانی اگزوتیک و به لحاظ فرمال رئالیسم جادویی را برگزیده و ازاینرو شاهد اجرایی غالباً موزیکال در فضایی فانتزی هستیم.
آکواریوم کانگورو روایت خانوادهای است که در جنگی که قبلاً اتفاق افتاده کشتهشدهاند و هرکدام یکی از اعضای بدنشان توسط سربازی گرفتهشده و حالا در فضای موهوم و گنگی پس از مرگ، شاهد خواستگاریهای مکرر همان سرباز از دخترشان هستند.
شاید بزرگترین و البته تنها نقطهضعف این نمایش همین پرداخت و روایت گنگ و بعضاً کشدار نویسنده در تعریف داستانش باشد. شاید بتوان به جرات گفت تماشاگران تا نیمههای نمایش در مورد زمان، مکان و حتی منطقِ اتفاقات و کاراکترها بسیار مرددند. درواقع زمان زیادی طول میکشد تا مؤلف مخاطبان را در جهان تألیفیاش فروببرد تا روایتش ملموس گردد؛ که این ضعف بیشک صرفاً به شیوه قصهگویی نمایشنامه بازمیگردد.
اما از سوی دیگر خلق و پرداخت شخصیتهای نمایشنامه باکیفیت قابلملاحظهای انجامشده است. نمایش دارای چهار پرسوناژ است: پدر خانواده که دامپزشک بوده و یکچشم خود را ازدستداده؛ مادر که به دلیل اصابت گلوله به سرش مغزش را ازدستداده و گلوله به شکل جالب و حیرتآوری سرش را به کابینت آشپزخانه دوخته و نمیتواند از جایش تکان بخورد؛ دختر خانواده که قلبش را ازدستداده و با معضل عشق دستوپنجه نرم میکند؛ و در آخر سربازی که در جنگ چشم و مغز و قلب این سه را ربوده و اکنون در این جهان مردگان عاشق دختر خانواده شده است.
در طول نمایش و با مراجعههای پیدرپی سرباز برای خواستگاری از دختر، خانواده (و مخاطب) بهمرور پی میبرند که این سرباز همان سرباز مهاجم به خانهشان در جنگ بوده؛ درنتیجه سرباز را با ضرب گلوله از پای درآورده و پدر که دامپزشک است به پیشنهاد مادر خانواده اقدام به خارج کردن چشم، مغز و قلب سرباز کرده و آنها را به اعضای ازدسترفته خودشان پیوند میزند. اینجاست که خصوصیات تیپ سرباز نمایشنامه در هرکدام تلفیقشده و شخصیتهای عجیب و تازهای از اعضای خانواده پدید میآید.
کاظمزاده کوشیده با این روایت شباهتهای ذاتی و عمیق تمامی انسانها را عیان کند و با قرار دادن صفات سرباز در دیگر کاراکترها نزدیکی و تشابه کنش و واکنشهای ظالم و مظلوم را در نوع بشر بهعنوان خطرناکترین موجود هستی کنکاش کند. ازاینروست که در نشانهگذاریهای نمایشنامه خود نهایت ظرافت و دقت را بهکاربرده است: از سدی که گفته میشود شکسته و خانهی موهومیِ خانواده روی آب آن قرارگرفته و پر از چشمهای از حدقه درآمده همچون چشم پدر است گرفته ... تا اصرار دختر خانواده که آرزو دارد کانگورو باشد با خرجینی بر شکم.
در مورد وجهتسمیه نام نمایشنامه هم باید به داستان کاشف قاره استرالیا اشاره کرد که گویا اولین بار که این حیوان عجیب را میبیند از بومیان نام آن را میپرسد و آنان که زبان وی را نمیدانستند میگویند «کانگورو»، یعنی نمیدانم یا نمیفهمم!
اما از نمایشنامه که گذر کنیم آکواریوم کانگورو بسیار خوشفرم، تکنیکال و دارای اجرایی قدرتمند است. طراحی صحنه و لباس محمد رسائلی بینقص و چشمگیر است و کاملاً هماهنگ با همان فضای رئالِ جادویی که بدان اشاره شد. طراحی چهرهپردازی مرتضی غلامی نیز بیشک شاهکار، نو و جذاب است.
همانطور که در ابتدا آمد قسمتهای زیادی از نمایش به شکل موزیکال اجرا میشود که گروه موسیقی بهطور زنده درصحنه آن را اجرا میکنند و از کیفیت قابل قبولی نیز بهرهمند بود. بازی بازیگران نیز در سطح خوبی قرار داشت؛ بهویژه که همگی توانایی لازم در اجرای موسیقایی دیالوگها را نیز داشتند.
به تمام اینها اضافه کنید نورپردازی، میزانسنها و درمجموع کارگردانی بسیار خوب مجید کاظمزاده مژدهی را؛ که درمجموع علیرغم وجود ضعفهایی در نمایشنامه، از آکواریوم کانگورو نمایشی خوشساخت و جذاب ساخته که از کلاس کیفی خوب و قابل دفاع در چهارچوب تئاتر ایران برخوردار است.
آکواریوم کانگورو بهخوبی نشان میدهد استعدادهای بیشماری در سرتاسر کشور و در شهرهای کوچک و بزرگ وجود دارند که با کمترین امکانات همچنان میتوانند آثاری درخور، قابلرقابت و مدعی تولید کنند. امیدواریم در آیندهای نزدیک در سایر شهرستانها بتوانیم امکانات و حمایتهایی مشابه پایتخت را برای هنرمندان مختلف فراهم آوریم تا شاهد درخشش و پیشرفت روزافزون تئاتر ایران باشیم.