*برجام متعلق به روحاني و تجربهاي موفق است اما مدل برجام بايد در همه مسائل كشور ارايه شود. همانطور كه گفتم رييسجمهور بايد بتواند ظرفيت نيروي انساني كشور را با اراده محكم خود همسو كند و حمايت رهبري را نيز در اين باره به دست آورد.
*آقاي روحاني در حال حاضر تجربه كافي دارد و ميتواند در دوره دوم دولت قويتري هم داشته باشد و برنامههاي خود را به نتيجه برساند. چرا كه هنوز برنامههاي ايشان نيمه تمام است و به نتيجه رساندن آن، چهار سال ديگر زمان ميخواهد.
*روحاني وضعيت مناسبي بين مردم دارد و ميتواند آراي لازم را كسب كند اما حضور مجدد وي در حاكميت با چالشهايي مواجه است. روحاني بايد يا خود رييسجمهور شود يا شخصي را به قدرت برساند كه برنامههاي ناتمام دولت يازدهم را به ثمر برساند. در اين صورت روحاني تبديل به يك سرمايه اجتماعي مهم در نظام جمهوري اسلامي خواهد شد. اينكه چه فردي بايد پس از روحاني رييسجمهور شود را تنها خود ايشان ميتواند معين و مشخص كند.
*هاشمي راجع به تبليغات دولت نظري انتقادي داشت و آن را كافي نميدانست. در اين باره چند بار تذكر هم داد. دو ماه قبل از فوت آيتالله رفسنجاني، آقاي نهاونديان رييس دفتر آقاي روحاني هم خدمت ايشان آمد و گزارشهايي از فعاليت تبليغاتي دولت ارايه داد اما آقاي هاشمي قانع نشد و معتقد بود اقدامات دولت، خوب براي مردم بيان نشده است.
*آقاي هاشمي هيچوقت در مورد صلاحيت روحاني صحبتي با رهبري نداشت. تصميمگيري در اين مورد در حيطه قدرت هيچ كدام از دستگاههاي حاكميت نيست و تنها رهبري ميتواند درباره آن نظر دهد.
*حرفهايي اين روزها درباره رفتن پسران ايشان به كاخهاي سفيد و صدام ميشود كه كاملا دروغ است. اگر صدام عقلش ميرسيد و قبل از هجمه به كويت با ايشان مشورت ميكرد، قطعا هاشمي وي را از اين ماجراجويي برحذر ميداشت.
*هاشمي تا آخر هم ميگفت در بين روحانيون موجود ايران هيچ گزينهاي براي رهبري، بهتر از آقاي خامنهاي وجود نداشت.
*آقاي ميرسليم اهل ديكته كردن نظرات خود به ديگران است.
*آقاي هاشمي معتقد بود دولت بايد اهتمام بيشتري به امر توليد كند و آن را راه بيندازد اما با اقداماتي كه امسال از سوي دولت براي فعالسازي صنايع راكد آغاز شد. نظرش مثبت شد. ايشان اقدامات امسال دولت در توجه به توليد را بسيار مفيد ارزيابي ميكرد. هر چند معتقد بود كه دولت بايد زودتر اين كارها را ميكرد.
*ايشان در هر جمعي كه قرار ميگرفت برتري استعداد و هوشش را ميتوانست به رخ بكشد. كمتر اتفاق افتاده است كه ايشان در جمعي قرار گيرد و نفردوم باشد، بلكه برتري خود را ميتوانست نشان دهد و خود به خود به لحاظ شخصيتي و استعداد اين برتري را به رسميت ميشناختند. بعد از انقلاب و در مسائل مملكتداري هم كه هر كسي با آقاي هاشمي ملاقات كرده و مطلبي را منتقل كرده متوجه شده است كه سرعت انتقال و درك آقاي هاشمي چقدر فوقالعاده است.