دوشان کواچویچ، هنرمند اهل یوگسلاوی دو شخصیت آفریده ذهنش تیا و لوک را در دوران فروپاشی کمونیسم در اروپای شرقی قرار میدهد تا نمایشنامه «حرفهای» را بیافرینند. کواچویچ همچنین از شخصیت مارتا به عنوان عاملی برای فاصلهگذاری بین دیالوگهای بلند تیا و لوک استفاده میکند.
تیا هدایت هاشمی است، لوک رضا کیانیان و مارتا بهاره رهنما. کیانیان تصمیم گرفته است نخستین تجربه کارگردانی تئاتر را با متن دوشان کواچویچ پشت سر بگذارد. آنها این روزها در پلاتویی متعلق به تماشاخانه پالیز واقع در ضلع شرقی پارک خانه هنرمندان مشغول تمرین هستند. آنچه در ادامه میخوانید، حاصل حضور در یکی از جلسات تمرین نخستین تجربه کارگردانی رضا کیانیان است.
نمایش «حرفهای» از 17 بهمن در سالن شماره 1 تماشاخانه تازهتاسیس پالیز واقع در خیابان آبان (شهید عضدی) روی صحنه میرود. «حرفهای» تا 27 اسفند هر روز ساعت 17 اجرا خواهد شد.
کارگردان نمایش «حرفهای»: یک دقیقه دیر میرسیدید، راهتان نمیدادم
برای رسیدن به ضلع شرقی پارک خانه هنرمندان (تماشاخانه ایرانشهر- پشت سالن استاد ناظرزاده کرمانی) خیابان عاصم ترابی، کوچه بیژن، پلاک 17 اسنپ میگیریم.
راس ساعت 14 میرسیم. درِ سفید رنگِ ساختمان شمالیِ کوچه بیژن باز است. با گذشتن از حیاطی که کَفَش را سنگفرش کردهاند و میز و صندلیهایی پلاستیکی در آن چیدهاند پلههایی را میبینیم که به طبقه اول میرساندمان. با رسیدن به این طبقه رضا کیانیان، بهاره رهنما، هدایت هاشمی و سایر عوامل نمایش «حرفهای» را میبینیم که قرار است با حضورشان روی صحنه نخستین تجربه کارگردانی کیانیان را رقم بزنند.
رضا کیانیان به محض دیدنمان میگوید: «منتظر بودم یک دقیقه دیر کنید تا راهتان ندهم. تئاتری باید همیشه یک ربع زودتر از زمانی که قرار میگذارد، بیاید.»
در این طبقه چند اتاق وجود دارد که قرار است پلاتو (محل تمرین) باشند، اما به واسطه آکوستیک نبودنشان (مجهز نبودن به عایق صوتی) بیشتر شبیه اتاقهایی معمولی به نظر میرسند و از یکی از آنها صدای تمرین موسیقی شنیده میشود. پشت سر رضا کیانیان، بهاره رهنما و هدایت هاشمی، وارد یکی از این اتاقها میشویم. اینجا محلی است که سالن پالیز برای تمرین در اختیار گروههای نمایشی قرار میدهد.
دوشان کواچویچ یادآور «زیرزمین» و امیر کاستاریکا
روی صندلیهایی که در یک سمت این اتاق مربعشکل چیدهاند، مینشینیم. پیش رویمان سه بسته مکعب مستطیلشکل کتاب است که تسمهپیچ شدهاند. کتابهایی دست دوم، نازک و حجیم با جلدهایی رنگ به رنگ. هدایت هاشمی در نقش تیا پشت میزی در سمت چپ صحنه در حال کار با ماشین تحریر و بهاره رهنما در نقش مارتا در سمت راست سرگرم بافتنی است. رضا کیانیان روی صندلی پلاستیکی کنار ما نشسته است.
کیانیان به سراغ متنی رفته است که 12 سال پیش در آن بازی کرده بود و اینبار تصمیم گرفته علاوه بر بازی، نخستین تجربه کارگردانی را هم از سر بگذراند. «حرفهای» نمایشنامهای است از دوشان کواچویچ. اگر اهل فیلم دیدن باشید احتمالا با شنیدن این نام به یاد «زیرزمین» و امیر کاستاریکا میافتید و اگر تئاتری باشید اجرای بابک محمدی از «حرفهای» را در سال 83 به یاد میآورید که با بازی رضا کیانیان، احمد ساعتچیان و مریم سعادت روی صحنه رفت.
هدایت هاشمی تمرین را با این دیالوگ شروع میکند: «اسم من تئودور کرایائه. مادرم تیا صدام میکرد، وقتی ھنوز داشتماش. اسم من احتمالا برای شما معنی نداره. من یه نویسندهام...»
زمان میگذرد. دیالوگهای تیا ادامه دارد تا وقتی که بهاره رهنما در نقش مارتا بافتنی به دست وارد صحنه میشود و رو به تیا میگوید: «یه نفر اینجاست که میخواد تو رو ببینه...»
رضا کیانیان از بهاره رهنما میخواهد پشت سر هدایت هاشمی نایستد و تذکر میدهد که یک سمت صحنه شلوغ و سمت دیگر آن به شدت خالی است. بهاره رهنما میگوید نگران نباشید، موقع اجرا درست میشود و کیانیان پاسخ میدهد عادت میکنید و وقتی عادت کردید، نمیشود کاری کرد.
صحنهای در تسخیر رضا کیانیان و هدایت هاشمی
با خروج بهاره رهنما از صحنه، رضا کیانیان در نقش لوک، بارانی به تن و چمدان به دست وارد میشود. نخستین دیالوگهایی که بین او و هدایت هاشمی رد و بدل میشوند، این است: «تیا: عصر بخیر. چه کمکی از دستم برمیآد؟/ لوک: منو نمیشناسید؟/ تیا: نه، نمیشناسم./ لوک: منو نمیشناسید؟!/ تیا:نه، خیلی متاسفم ولی.../ لوک: اجازه دارم چمدونم رو بذارم زمین؟/ تیا: البته که اجازه دارید...»
هر چه جلوتر میرویم به واسطه آنچه در متن میگذرد، نوع رابطه تیا و لوک تغییر میکند و موقعیتشان نسبت به هم عوض میشود. دیالوگها هم برای تماشاگر و هم برای بازیگر نفسگیرند و هدایت هاشمی و رضا کیانیان رفتهرفته شروع به کم کردن لباسهایشان میکنند. هاشمی پولیورش را از تن درمیآورد و کیانیان بارانیاش را. دیدن دو بازیگر حرفهای، یکی جوانتر و دیگری قدیمیتر در متن استخوانداری از کواچویچ آنقدر جذاب هست که متوجه گذشت زمان نشویم.
قاب پایانی این نمایش تکپردهای همان است که در ابتدا دیدهایم و هدایت هاشمی با نشستن پشت میز و شروع به کار با ماشین تحریر، دور اول تمرین را تمام میکند.
پیش از شروع دور دوم به سراغ رضا کیانیان، هدایت هاشمی و بهاره رهنما میرویم تا با آنها گپی بزنیم.
رضا کیانیان: مردم به این نتیجه رسیدهاند که باید عوض شوند
رضا کیانیان، کارگردان و بازیگر نمایش «حرفهای» صحبت را با اشاره به تفاوتهای این اجرا با اجرای بابک محمدی که در سال 83 روی صحنه رفت، شروع میکند و میگوید: «طراح صحنه نمایش «حرفهای» خودم هستم. صحنه از آنتروپوز (داربست) تشکیل شده است و هیچ دیواری وجود ندارد. در واقع تماشاگر همه آن چیزی را که به صورت همزمان روی صحنه رخ میدهد، میبیند. این طراحی با دکور اجرای سال 83 کاملا متفاوت است.»
این نویسنده و بازیگر ادامه میدهد: «آن اجرا با توجه به ترجمه آلمانی «حرفهای» بود اما من از ترجمه انگلیسی که در آف برادوی روی صحنه رفت، استفاده کردهام و حتی یک کلمه از متن را تغییر ندادهام.»
نویسنده کتاب «این مردم نازنین» در مورد تلاش برخی کارگردانان برای ایرانی کردن متنهای فرنگی تصریح میکند: «به نظرم این که شما برای ایرانی کردن متنی فرنگی تکیهکلام های فارسی و از جمله عبارات سیاسی مد روز مثل «بگم بگم» یا «کلید» را وارد اثر کنید، کاری بسیار سبک است. حرکتی که بسیاری از هنرمندان ما برای همراه کردن تماشاگر با اثرشان انجام میدهند و من آن را لوندی میدانم و به هیچ عنوان دوست ندارم برای جذب تماشاگر لوندی کنم. شرطم برای بازیگرانم هم این است که به هیچ وجه لوندیهای باب روز را روی صحنه اجرا نکنند. به نظرم نمایشهایی که با این قبیل تکیهکلام ها اجرا میشوند، تماشاگر را در سطح نگه میدارند.»
او که در سال جاری با ایجاد پویشی تحت عنوان «#من_دریاچه_ارومیه_هستم» توجهها را به سمت بیآبی در ایران و خشک شدن دریاچه ارومیه جلب کرد، ادامه میدهد: «من نمایش «حرفهای» را به هیچ عنوان اثری سیاسی نمیدانم. این متن به نظرم متنی کاملا اجتماعی است که در طول آن، دو نفر در مورد سیاستی که در گذشته اعمال میشده است، حرف میزنند. تیا با بازی هدایت هاشمی در صحنهای میگوید: «همه چیز باید از بنیاد عوض شود» و لوک با بازی من پاسخ میدهد: «هیچ چیز در این جهان از بنیاد عوض نمیشود و اگر میخواهی چیزی عوض شود، خودت را عوض کن». الان در کشور ما هم مردم به این نتیجه رسیدهاند که خودشان باید کاری انجام دهند و این خودشانند که باید عوض شوند. این نحوه برخورد، جنبشی فکری و گفتمانی جدید به شمار می آید.»
رضا کیانیان در پاسخ به اینکه آیا نمیتوان گفت نحوه زیست و جایگاه اجتماعی لوک، تیا و هر انسان دیگری تحت تاثیر موقعیت سیاسی محل زندگیاش است، توضیح میدهد: «بله، اما در مورد لوک و تیا آنچه تحت تاثیر قرارشان داده، سیاستی است که قبلا حاکم بوده است. پیش از این سیاستی حاکم بوده و زندگی آدمها را به این شکل درآورده ولی این که الان اینگونه هستند، تقصیر آن سیاست نیست و بخشی از آن به خودشان برمیگردد.»
بازیگر سریال «شهرزاد» در مورد این که انتخاب بهاره رهنما و هدایت هاشمی بر چه اساسی صورت گرفته است، توضیح میدهد: «در سینما و همچنین در صحنه تئاتر باید یک ترکیببندی وجود داشته باشد و اگه همه بازیگرها شکل هم باشند، هیچ کدام دیده نمیشوند.»
کیانیان در پاسخ به این سوال که آیا تا به حال دغدغه کارگردانی نداشته است یا گمان کرده است بازیگری برایش کفایت میکند، تصریح میکند: «هیچ چیز برای من کفایت نمیکند. من کتابهایی در حوزه بازیگری و عکاسی دارم و هر وقت فرصتی داشته باشم، عکاسی میکنم. تصمیم برای کارگردانی را هم به سرعت گرفتم، چیزی حدود دو ماه پیش. هیچ توضیح خاصی ندارم که چرا تصمیم گرفتم کارگردانی کنم و همواره معتقدم ذهن آدم حامله میشود و وقتی حامله شد باید زایمان کند.»
بهاره رهنما: طبق معمول «حرفهای» تنها کاری نیست که اکنون در دست دارم
رضا کیانیان که حسابی سرش شلوغ است، میگوید وقت کمی دارد و باید توضیحاتی به طراح لباس نمایش «حرفهای» بدهد. با دور شدن او از ما، از بهاره رهنما خواهش میکنیم کنارمان بنشیند و پاسخگوی پرسشهایمان باشد.
بهاره رهنما در تایید این صحبت ما که دیدن تمرین نمایش «حرفهای» لذتبخش بوده است و متوجه گذر زمان نشدهایم، میگوید: «من از خیلی از کسانی که در عرصه هنر صاحبنظرند شنیدهام که دیدن تمرین تئاتر، دارای لطفی جدا از تماشای اجرای آن روی صحنه است. به نظرم روح تئاتر به قدری قدرتمند است که تمرینش هم میتواند گونهای پرفورمنس باشد.»
این
بازیگر در مورد آنچه به حضور در نمایش «حرفهای» ترغیبش کرد، توضیح میدهد: «من
کلیت نمایشنامه، حرفی که میزند و فضایی که خلق میکند را بسیار دوست دارم. جدا از
متن، از دوران جوانی رضا کیانیان را تحسین و آثارش را دنبال میکردم و حضور در
نمایشی به کارگردانی او برایم جذاب بوده و هست.»
این کارگردان تئاتر ادامه میدهد: «شاید اگر کارگردان دیگری پیشنهاد بازی در «حرفهای» را به من میداد، نمیپذیرفتم و ترجیح میدادم زمانم را صرف بازی در اثری کنم در آن هم مدت زمان بیشتری روی صحنه باشم و هم نقشم از لحاظ شخصیتپردازی عمق بیشتری داشته باشد. همانطور که دیدهاید در چند وقت اخیر تمام تمرکزم را بر تئاتر گذاشتهام و کمی از سینما و تلویزیون فاصله گرفتهام، در نتیجه به گونهای برنامهریزی میکنم که در نمایشهایی با تاثیرگذاری بیشتر حضور داشته باشم و اگر غیر از رضا کیانیان، هنرمند دیگری این پیشنهاد را داده بود، نمیپذیرفتم.»
رهنما در مورد نقشی که در «حرفهای» بر عهده دارد، میگوید: «مارتا نقشی کمرنگ است و کارکردش بیشتر ایجاد کردن فاصلهای بین دیالوگهای طولانی تیا با بازی هدایت هاشمی و لوک با بازی رضا کیانیان است.»
او با بازگشت به دلایلش برای پذیرش نقش مارتا تصریح میکند: «به غیر از حضور رضا کیانیان، مسئله دومی که مرا به ایفای نقش مارتا ترغیب کرد، حضور هدایت هاشمی بود که جزو بازیگران مورد علاقهام است و شیوه بازیاش با شیوهای که من بلدم، متفاوت است. در نتیجه احساس کردم قرار گرفتن کنار بازیگری که به شیوه دیگری کار میکند، میتواند برایم آموزنده باشد.»
این بازیگر تلویزیون ادامه میدهد: «سومین مسئله جذاب این بود که به واسطه آنکه در عرصه کارگردانی تئاتر هم فعالیتهایی داشتهام، دیدن شیوه کارگردانی رضا کیانیان میتوانست چیزهای زیادی به من یاد دهد. همانطور که در فیلم سینمایی «طبقه حساس» هم آنچه به قبول نقش ترغیبم کرد، مشاهده نحوه کارگردانی کمال تبریزی بود. این روزها مشغول تمرین نمایش «سونات پاییزی» به کارگردانی جلال تهرانی هم هستم و جدا از دلبستگی قدیمیام به آن متن، تمرکزم بر این است که جلال تهرانی چطور کارگردانی میکند. بخشی از کارگردانی به دانش فرد و تکنیکهایی برمیگردد که میداند اما بخش مهمترش مربوط به شیوه مدیریت گروه است که من تلاش میکنم از این بزرگان بیاموزم.»
بهاره رهنما در مورد این که رضا کیانیان با «حرفهای» نخستین تجربه کارگردانی را از سر میگذراند، میگوید: «پیش از شروع تمرین «حرفهای» نمیدانستم که این نخستین تجربه کارگردانی رضا کیانیان است و به تازگی متوجه این موضوع شدهام. (با خنده) چند روز پیش بود که حین صحبت با کیانیان گفتم کار کردن با کارگردانهای کار اولی به شدت سخت است و او در جواب گفت من هم کار اولم است. البته ما فراموش نمیکنیم که کیانیان اگرچه برای نخستینبار در مقام کارگردان تئاتر قرار گرفته است اما تئاتری به حساب میآید چون روند رشدش، نوع تربیتش و تحصیلاتش در این فضاست و با آن غریبه نیست.»
او ادامه میدهد: «تنها مشکل من این است که این روزها فشار زیادی را تحمل میکنم. طبق معمول «حرفهای» تنها کاری نیست که اکنون در دست دارم و همزمان در نمایش «ریش فیدل، غبغب مرکل» به کارگردانی امیرعلی نبویان هم بازی میکنم. در آن نمایش یکی از همبازیهایم هدایت هاشمی است و خوششانس بودهایم که هر دو کار در تماشاخانه تازهتاسیس پالیز اجرا میشود و مشکلی از لحاظ رفت و آمد نخواهیم داشت.»
هدایت هاشمی: نگاه جامعه ما سیاستزده است
نان، پنیر، گوجه و خیار پای ثابت همه تمرینهای تئاتری است و نمایش «حرفهای» هم از آن مستثنی نیست. در میان عصرانه خوردن بازیگران و عوامل نمایش، به سراغ هدایت هاشمی میرویم.
با توجه به اجرای نمایش «حرفهای» در تماشاخانه خصوصی و تازهتاسیس پالیز، هدایت هاشمی صحبتهای خود را با اشاره به سالنهای خصوصی شروع میکند و میگوید: «در سالهای قبل یکی از بزرگترین معضلات ما، ماندن در صف گرفتن نوبت اجرای عمومی از سالنهای دولتی بود که تماشاخانههای خصوصی تا حدودی آن را برطرف کردند.»
او ادامه میدهد: «اکنون این فضاهای فرهنگی خصوصی نیاز به قانونگذاری دقیق دارند. طبق قراردادهایی که در سالنهای خصوصی با گروههای نمایشی بسته میشود، درصدی از مبلغ حاصل از فروش بلیت به سالن و درصدی به گروه تعلق میگیرد. این درصدبندی بین عددهایی مانند 70 درصد سهم گروه، 30 درصد سهم سالن است. معتقدم این شیوه ابدا صحیح نیست و در همه جای دنیا غیرمنصفانهترین مبلغ 20 و 80 است. یعنی 80 درصد از فروش را گروه برمیدارد و 20 درصد را سالن.»
هدایت هاشمی صحبت خود در مورد تماشاخانههای خصوصی را این گونه تمام می کند: «تمام این سالنها نیازمند قانونگذاری هستند. باید قانونی وجود داشته باشد که تمام سالنهای خصوصی از آن پیروی کنند و برای کمک به ادامه حیات صحیحشان، مدون و لازمالاجرا شود.»
این بازیگر سینما و تلویزیون با بازگشت به بحث نمایش «حرفهای» توضیح میدهد: «من و رضا کیانیان پیش از این تجربه بازی در کنار یکدیگر را در نمایش «مردی برای تمام فصول» به کارگردانی بهمن فرمانآرا از سر گذراندهایم. البته سابقه آشناییمان به قبل از آن مربوط است. نخستین همبازی شدن من و کیانیان به فیلم سینمایی «یک بوس کوچولو» باز هم کار فرمانآرا مربوط است و بعد از آن این اتفاق در فیلمهای دیگری مثل «آزمایشگاه»، «یک حبه قند»، «میگرن» و غیره ادامه پیدا کرد.»
بازیگر مجموعه تلویزیونی «پایتخت» ادامه میدهد: «از سوی دیگر رضا کیانیان جزو نسلبالاییهای من است که سلیقه شخصیاش را به شدت میپسندم و پیگیر آثار هنریاش هستم. زمانی که او تصمیم گرفت «حرفهای » را روی صحنه ببرد با من تماس گرفت. آن زمان قرار بود در پروژه «پایتخت 5» که فیلمبرداریاش از اول اسفند شروع و رمضان 96 پخش خواهد شد، جلوی دوربین بروم و به همین دلیل ناچارا پیشنهاد کیانیان را رد کردم اما زمانی که برای صحبتهای اولیه رفتیم، متوجه شدم قسمتهای مربوط به نقش من تا پیش از عید فیلمبرداری نخواهد شد و لازم نیست از ابتدا حضور داشته باشم. بلافاصله بعد از این اتفاق با رضا کیانیان تماس گرفتم و برای حضور در «حرفهای» اعلام آمادگی کردم و پس از آن تمریناتمان آغاز شد.»
برنده دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد از بیستوهشتمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم «لطفا مزاحم نشوید» میافزاید: «همانطور که میدانید این نمایش با نام «حرفهایها، یک کمدی غمگین» سال 83 به کارگردانی بابک محمدی اجرا شد. بازیگران آن اجرا رضا کیانیان، احمد ساعتچیان و مریم سعادت بودند. من آن اجرا را ندیدم چون همان زمان با نمایش دیگری روی صحنه بودم. از سوی دیگر اجرای بابک محمدی از روی ترجمه آلمانی بود و اجرای کنونی از روی ترجمه انگلیسی در اجرای آف برادوی است و همچنین تنها اثری که از نویسنده «حرفهای» دوشان کواچوویچ دیده بودم، فیلم «زیرزمین» به کارگردانی امیر کاستاریکا بود.»
او میگوید: «من به هیچعنوان «حرفهای» را متنی سیاسی نمیدانم. این نگاه جامعه ماست که تلاش میکند هر پدیدهای را سیاسی ببیند، چون دچار سیاستزدگی است. «حرفهای» متنی کاملا اجتماعی است که از اقلیم و جغرافیایی صحبت میکند که مشابهتهایی با جغرافیای ما دارد. ما اگر نمایشی را روی صحنه ببریم که مخاطبمان هیچگونه احساس آشنایی با آن نداشته باشد، کاری بیهوده انجام دادهایم و این مهم است که نمایش شما، هم اثرگذار باشد و هم از طرف تماشاگر مورد پذیرش قرار بگیرد.»
هدایت هاشمی در پایان میگوید: «هنر کواچوویچ در این است که در عین سادگی کلام با مفاهیم عمیق و پیچیدهای کلنجار میرود و لایه زیرین روابط انسانها را به نمایش میگذارد، چیزی مانند «قلعه حیوانات» اثر جورج اورول.»
در اواخر گفتوگو با هدایت هاشمی، رضا کیانیان از ما میخواهد مصاحبهها را به صورت مفصل انجام ندهیم و در ضمن داستان را هم لو ندهیم. قبل از آنکه دور دوم تمرین نمایش آغاز شود، ما با اعضای گروه خداحافظی و پلاتو را ترک میکنیم