صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

يکشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۱ - 2023 January 15
کد خبر: ۴۳۱۹۲
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۲ - ۱۶ بهمن ۱۳۹۵
گزارش رویداد۲۴ از پنجمین روز جشنواره فیلم فجر

ولایی‏‎ها؛ یک نگاه متفاوت به جنگ

روز پنجم جشنواره هم دست‌آورد چندانی برای منتقدان نداشت. صرفاً می‌توان به بعضی از وجوه امیدوارکننده ویلایی‌ها در این روز دلخوش بود و منتظر روزهای بعد جشنواره نشست تا شاید آثار بهتری را در جشنواره مشاهده کنیم.
رویداد۲۴مازیار وکیلی: در روز پنجم جشنواره فیلم فجر همانند روزهای گذشته چهار فیلم در پردیس سینمایی چارسو برای منتقدان به نمایش درآمد: ماجان(رحمان سیفی‌آزاد)، ماه‌گرفتگی(سید مسعود اطیابی)، ویلایی‌ها(منیره قیدی) و آزدی به قید شرط(حسین شهابی). 

ماجان فیلمی است که تلاش می‌کند داستان عشق و ایمان یک زن به فرزندش را بازگو کند. ماجان که فرزند معلولی دارد به اصرار شوهرش این فرزند را در آسایشگاه گذاشته اما دلش نمی‌آید او را در آسایشگاه تنها بگذارد و به همین دلیل او را از آسایشگاه به خانه می‌آورد و همین سرآغاز کشمکش‌های او با شوهرش است.

نویسنده و کارگردان ماجان در تلاش هستند تا عشق عمیق یک مادر به فرزند خود را به تصویر بکشند. عشقی که سرچشمه ایمان است و همین عشق است که انقدر ایمان ماجان را تقویت می‌کند تا مطمئن باشد فرزند معلولش خوب می‌شود. نشان دادن مفاهیم دینی و معنوی در سینما اصولاً کار سختی است.

چرا که ایمان و معنویت مسائلی ذهنی و شخصی هستند و از اساس با سینما که محل نمایش و تصویر است در تضاد قرار می‌گیرند. یا باید مثل برگمان داستان‌پرداز بزرگی باشیم که بتوانیم مفاهیم دینی را به خوبی و همراه با قصه به تماشاگر عرضه کنیم یا باید به نمادپردازی روی بیاوریم که آن هم در سینما چندان جواب نمی‌دهد.

 ماجان هم از این آفت در امان نمانده است. ما برای این‌که عشق قوی و ایمان راسخ ماجان را باور کنیم باید در ابتدا شخصیت او را خوب بشناسیم. اتفاقی که متاسفانه نمی‌افتد. برای بروز چنین مفاهیمی باید ماجان زمینه‌هایی از خود نشان دهد، اما متاسفانه شخصیت ماجان چنان حقیر، توسری خور و ضعیف از آب درآمده که پرورش چنین عشق و ایمانی در وجودش اساساً غیرقابل پذیرش است.

از طرف دیگر هیچ‌گاه معلوم نمی‌شود چرا پدر بچه انقدر پست است و از فرزند معلولش نفرت دارد. اگر به خاطر این است که خیال می‌کند گناهکار است پس چرا ما هیچ رد و نشانه‌ای از این گناهکار بودن را در وجودش نمی‌بینیم.

چرا هیچ توضیحی درباره این موضوع به ما داده نمی‌شود و چرا اعمال و رفتار این شخصیت انقدر بی‌منطق است؟ از این دست سوالات بسیار است. سوال‌هایی که متاسفانه پاسخی برای آن‌ها وجود ندارد. از طرف دیگر پیشنهادی که سازندگان برای یک زیست پاک به تماشاگران می‌دهند بسیار توهین‌آمیز است.

آن‌ها همه شخصیت‌شان را پر از اشتباه و اعوجاج نشان می‌دهند تا احسان معلول تنها شخصیت مثبت فیلم باشد. آیا خوب بودن مساوی با معلولیت است؟ پس این‌همه عالم عاقل که در اسلام ظهور کرده‌اند و همگی از پاکان و صالحین عصر خود بودند در چه جایگاهی قرار می‌گیرند؟ این نگاه ارتجاعی باعث شده تا شخصیت‌ها و اصلاً کل فیلم باورپذیر از آب درنیاید.

ماجان فیلم تلف شده‌ای است. فیلمی که حتی ارزش یکبار تماشا را هم ندارد.دومین فیلم امروز ماه‌گرفتگی بود. فیلمی درباره حوادث سال هشتاد و هشت. فیلمی که به خوبی و با تعلیق آغاز می‌شود ولی در ادامه چنان در دام شعار دادن و بیانیه صادرکردن می‌اُفتد که عملاً فیلم از دست می‌رود.

اما نکته مهم‌تری که باید به آن توجه داشت این است که برای درست نشان دادن پیچیدگی‌های چنین مقطع مهمی از تاریخ باید اجازه داد تا کمی زمان بگذرد و تحلیل‌های مختلف ارائه شود تا ما بتوانیم بر اساس آن تحلیل‌ها فیلم‌های بهتری بسازیم. وگرنه اسیر یک شتاب‌زدگی غیرقابل قبول می‌شویم که فیلم‌هایمان را سطحی و شعاری می‌کند. 

آفتی که گریبان ماه‌گرفتگی را هم گرفته و آن را در دام شعار و نمادپردازی‌های سطحی انداخته است.

سومین فیلم امروز ویلایی‌ها ساخته منیره قیدی بود. فیلمی متفاوت از سینما دفاع مقدس که نکات مثبت قابل توجهی داشت. قیدی توانسته بود گوشه متفاوتی از سال‌های دفاع مقدس را به تماشاگران نشان دهد و از تلاش و رنج زنانی حرف بزند که هم‌پای مردانشان در دفاع از سرزمین‌شان کوشیده‌اند.

فیلم فضاسازی به شدت قابل قبولی دارد و به خوبی محیط ویلاها و آدم‌های ساکن در آن را به تصویر می‌کشد.

زنانی که در کنار خوف و رجا می‌توانند به شادی‌های کوچک دلخوش باشند و هم‌زمان منتظر پیک مرگ هم بمانند تا خبر شهادت مردانشان را بیاورد. اما فیلم مشکلات متعددی هم دارد که قابل پذیرش نیست.

از عدم پردازش شخصیت پری‌ناز ایزدیار در فیلم که ما فقط با یکی از  وجوهش آشنا می‌شویم تا دیر راه اُفتادن قصه و ریتم کند آن. علاوه بر این فیلم خطوط فرعی نالازمی هم دارد که به یکدستی داستان لطمه زده‌اند. مثل ماجرای عشقی آن نوجوان رزمنده و دختر ساکن در ویلاها. فیلم سر و شکل بصری خوبی هم ندارد و این فقر بصری را می‌توانیم در سکانس حمله هوایی به طور کامل ملاحظه کنیم. اما فیلم در تحول دیگر شخصیت اصلی فیلم انقدر موفق عمل می‌کند که این تحول گل‌درشت از آب درنیاید.

از طرف دیگر به خاطر عدم نمایش وجوه مختلف شخصیت پری‌ناز ایزدیار در فیلم لحظه اطلاع خبر شهادت شوهرش تاثیرگذاری لازم را ندارد و همین امر باعث می‌شود تا این شخصیت ابتر باقی بماند. با تمام این توضیحات ویلایی‌ها دورخیز بسیار خوبی است برای کارگردان فیلم. کارگردانی که نشان می‌دهد ظرفیت ساخت آثار متفاوت و بهتر را دارد. اما آخرین فیلم به نمایش درآمده پنجمین روز جشنواره فیلم فجر آزادی به قید شرط بود. فیلمی که ماهیت ساخت آن نامعلوم است و مشخص نبود چرا کارگردان چنین بلایی سر خط قصه نسبتاً جذابش آورده.

کنش و واکنش و به طور کل روابط شخصیت‌ها و روند اتفاقات فیلم انقدر غیرقابل باور و دور از انتظار است که تماشاگر را به خنده می‌اندازد. برای کارگردانی که شروع کارش را با فیلم خوب روز روشن آغاز کرده ساخت چنین فیلمی واقعاً نااُمیدکننده است.

 روز پنجم جشنواره هم دست‌آورد چندانی برای منتقدان نداشت. صرفاً می‌توان به بعضی از وجوه امیدوارکننده ویلایی‌ها در این روز دلخوش بود و منتظر روزهای بعد جشنواره نشست تا شاید آثار بهتری را در جشنواره مشاهده کنیم. 

نظرات شما