گردوغبار مختلکننده در شهرهاي جنوبغربي که نفس مردم چند شهر بهويژه اهواز را بند آورده، کولاک و برف در استانهاي غربي که کولبرها نماد قربانيان آن شدند و حالا کولاک و بهمن در محورهاي شمالي کشور بهحدي جدي شده که خبر جاندادن عدهاي در جادهها ميرسد. روزهاست که مردم، صبح خود را با خبرهاي بد شروع ميکنند؛ آنهم درحاليکه نه آتشسوزي اتفاق غريبي است، نه بارندگي و کولاک، آنهم در زمستان که ميتواند غافلگيرکننده باشد. آيا از زمستان انتظاري غير از بارش برف و باران ميرود؟ قطعا جواب منفي است؛ پس چرا هر بار مسئولان رفتارهاي حاکي از غافلگيري ميکنند، چرا بارش برف در ميانههاي زمستان ميتواند چنان بحراني درست کند که خيليها گرسنه و سرمازده ساعتها در جاده سرگردان باشند و حتي بيم ازدستدادن جانشان هم باشد؟ اين ماجرا آنقدر تکراري است که به خيليها ثابت شده، بروز کوچکترين اتفافي در کشور ميتواند بهسادگي تبديل به بحراني مختلکننده يا حتي کشنده شود.
تجهيزات نداريم
وقتي سيل سيستان را گرفت،
تهران و حتي کل کشور هنوز در شوک حادثه پلاسکو بودند. کمکم تعداد
آوارههاي سيل و خسارتهايي که به بار آورد، باعث شد توجهها به آن سمت
معطوف شود. وقتي بررسيها درباره عملکرد مسئولان مختلف شروع شد، همين
غافلگيري در آنها ديده ميشد؛ انگار باران اتفاق عجيبي و سيل چيزي است که
اين مملکت تابهحال بهخودش نديده؛ نشانههاي غافلگيري را در گلايههايي
که مسئولان از کمبود امکانات ميکردند، ميشد ديد. اصولا براي مسئولان
ايراني، هنگام بحران به ياد کمبودها و نواقص افتادن، عادتي ديرينه بهنظر
ميرسد؛ مثلا فرماندار نيکشهر در جنوب سيستانوبلوچستان گفت: «کمبود
ماشينآلات راهسازي براي بازگشايي راههاي روستايي و تأمين سوخت آنها،
مشکل جدي شهرهاي سيستانوبلوچستان است. بههميندليل، اختصاص اعتبار براي
تعمير و نگهداري راههاي روستايي و بيش از 40 دستگاه ماشينآلات راهسازي
جديد، کمترين چيزي است که در موقع بروز چنين بحرانهايي به آنها نياز
داريم.»
او ادامه داد: «با کمترين بارندگي و جاريشدن روانآب راههاي
روستايي نيکشهر به مرکز شهرستان و شهرهاي همجوار بهدليل نداشتن پل و ابنيه
فني مطمئن، قطع ميشود. ماشينآلات فعلي راهسازي در شهرستان نيکشهر،
فرسوده و با عمر بالاي 40 سال
از کار افتاده هستند و هزينههاي زيادي
براي نگهداري آنها صرف ميشود بهطوريکه هماينک براي نگهداري و تعمير
آنها سالانه بيش از 40 تا 50 ميليارد ريال اعتبار نياز است.»
هشدارهاي بيفايده
مشابه اتفاقي که براي
سيستانوبلوچستان افتاد، حالا با برف و کولاک در شهرهاي شمالي کشور افتاده
است و واکنشها هم بههمان ميزان عجيبوغريب هستند. با وجود اينکه چند روز
پيش، سازمان هواشناسي بهطور جدي درباره بروز کولاک در شهرها و محورهاي
مواصلاتي شمال کشور هشدار داده بود، بازهم با رفتاري مواجه هستيم که انگار
کولاک در زمستان، يکي از عجيبترين و غافلگيرکنندهترين اتفاقات ممکن است.
اگر سري به فهرست هشدارهاي سازمان هواشناسي بزنيد، ميبينيد که سهشنبه صبح
در اين بخش پيشبيني شده بود: «شايان ذکر است از اواخر وقت چهارشنبه تا
پايان هفته در برخي مناطق کرمان (بهويژه مناطق شرقي و جنوبي استان)،
سيستانوبلوچستان و هرمزگان، وزش باد شديد پيشبيني ميشود که در برخي
مناطق، منجر به توفان و خيزش گردوخاک نيز خواهد شد. با توجه به پيشبيني
وزش باد شديد در اين منطقه در روزهاي يادشده، توصيه ميشود تمهيدات لازم
براي جلوگيري از آسيبهاي احتمالي، بهويژه هموطنان عزيزي که با توجه به
رخداد سيلهاي اخير منطقه در چادر اسکان داده شدهاند، بهکار گرفته شود؛
همچنين بارش برف در مناطق يادشده منجر به اختلال در تردد جادهاي بهويژه
در محورها و گردنههاي کوهستاني خواهد شد که در محورهاي مواصلاتي شمال و
شمالغرب کشور با کولاک نيز همراه خواهد بود. ازاينرو، به هموطنان عزيزي
که قصد تردد در اين محورها را دارند، توصيه ميشود به تجهيزات زمستانه
بهويژه لباس گرم و زنجير چرخ مجهز باشند. با توجه به پيشبيني شرايط جوي
فوق، توصيه ميشود بهمنظور پيشگيري از بروز خسارتهاي احتمالي، تمهيدات
لازم بهکار گرفته شود.» به نظر ميرسد، مخاطب اين هشدارها، فقط مردم
بودهاند چون حاضران در برف و کولاک راهها که ديشب را بهسختي صبح
کردهاند، از ديررسيدن نيروهاي امدادي به مردم در برفمانده خبر ميدهند.
مردمي که خيلي از آنها ميگويند، براي گرمماندن و پيداکردن چيزي که صداي
گرسنگيشان را قطع کند از ماشينهاي ديگر کمک گرفتهاند. اين بار هم مثل هر
بار، ارتش و سپاه براي نجات مردم بسيج شدهاند و بهنظر ميرسيد بدون آنها
نيروهاي امدادي نميتوانستند بحران را رد کنند؛ آنهم با حداقل سه کشته
زير بهمن که يکي از آنها جزء نيروهاي مديريت بحران بوده است. وقتي در نيمه
دوم زمستان، تازه شاهد شروع طرح زمستانه پليس در جادهها هستيم و قبل از
جانگرفتن اين طرح، کولاک بهسراغ جادهها ميآيد، ديدن چنين اتفاقاتي
غيرطبيعي نيست.
نوشدارو بعد از مرگ سهراب
گفته ميشد، شهرداري
بعد از بروز حادثه پلاسکو، بخشي از معوقات سازمان آتشنشاني را واريز کرده
است؛ معوقاتي که اگر بهموقع بهدست اين سازمان ميرسيد و هزينه تجهيز
نيروها ميشد، شايد تعداد نفسهاي بريده زير آوار پلاسکو کاهش پيدا ميکرد؛
البته رسيدن نوشداروي بعد از بحران، چيز تازهاي نيست و هيچ بعيد بهنظر
نميرسد که بعد از مشکلات مختلفي که هلالاحمر در اين روزها از سر گذرانده،
بالاخره براي تأمين بودجه آن فکري بشود؛ درحاليکه مدتهاست رئيس اين
سازمان نسبت به کاهش بودجه نزديک به 50 درصدي اين سازمان شکايت ميکند. او
اخيرا گفته بود: «بلا، زماني رخ ميدهد که ما خوب عمل نکرده، آمادگي،
پيشگيري و کاهش ريسک نداشته و آسيبپذيري بالايي داريم و همه اين موارد در
کنار شدت انرژي زلزله، ما را با بلا روبهرو ميکند. يکي از مهمترين
عواملي که به ما براي آمادگي و حضور مؤثر کمک ميکند، مجهزبودن و
بهموقعرسيدن اعتبارات است.»
ضيائي در واکنش به کاهش صد ميليارد تومان
از بودجه 500ميليارد توماني مصوب مجلس براي سال 95 هلالاحمر گفت:
«متأسفانه اين اقدام درحالي صورت گرفت که نيروها و امدادگران هلالاحمر در
حال عمليات بودند و براي خدمت و نجات جان مردم تا سينه در سيل قرار داشتند.
جمعيت هلالاحمر بهعنوان بزرگترين دستگاه امدادي بايد بسياري از
کارهايش را قبل از بروز اتفاقات انجام دهد و همين امر نيازمند اعتبارات
مستمر است و متأسفانه از همين مسير در تنگنا هستيم. سال گذشته را با سختي
گذرانديم و ادامه اين روند در سال جاري، بسيار سختتر خواهد بود. ايران،
کشور حادثهخيزي بوده و اين مسئله براي جمعيت هلالاحمر بسيار سخت است.»