در بخش دیگری از منشور المپیک آمده است: «نقش کمیتهی جهانی المپیک، تشویق و پشتیبانی از تعهد مسوولانه نسبت به مسایل محیط زیستی، برکشیدن توسعهی پایدار در ورزش، و لزوم برگزاری مسابقهها متناسب با این تعهد است...».
با وجود آن که این منشور را کشورهای اروپایی و آمریکایی تنظیم کرده اند، اما سیاستمداران همین کشورها بوده اند که بدترین نمونههای آلودن ورزش به سیاست را در کارنامه دارند! رفتار احمقانهی هیتلر و عصبانیت او از پیروزی جسی اونز، دوندهی سیاهپوست آمریکایی در المپیک 1936 برلین، تحریم المپیک 1980 مسکو از سوی آمریکا، و تحریم المپیک 1984 لسآنجلس از سوی شوروی و متحدانش، و این روزها، ندادن روادید ورود به آمریکا برای کمانداران ایرانی، فقط دو سه تایی از این گونه رفتارها است که مغایرت کامل با روح ورزش و منشور المپیک دارد.
موضوع تعهد به محیط زیست که بهزبان ساده عبارت است از تلاش برای آلوده نکردن جهان، همچون نیالودن ورزش به سیاست (که نزد قدرتمندان جهان، وسیلهای است برای زورگویی و ثروتاندوزی) از ارزشهای ورزش، بهویژه ورزشِ غیرحرفهای است که آن هم شوربختانه از سوی مدیران کشورها، غالبا نادیده گرفته میشود. «اوج» اینگونه بیاعتنایی به مهمترین نیازهای امروز بشریت: صلح و جلوگیری از تخریب زمین، را میتوان در رفتار دولت جدید آمریکا دید.
به نظر میرسد که قرار گرفتن فرد ماجراجو و سبکرفتاری مانند ترامپ در راس قویترین دولتِ امروز جهان و کل تاریخ، فرارسیدن روزهای سیاهی را برای ورزش و محیط زیست و صلح جهانی محتمل ساخته است. شخصی که با دهنکجی به اجماع جهانی دانشمندان و برخلاف شواهد عینی و روشن، منکر گرم شدن زمین است و به شکل گستاخانهای بر آدمکشی گسترده در یمن و حمایت سازمانیافته و ثابتشدهی بعضی از دولتهای منطقه از تروریسم (ترور به معنای واقعیِ آن، و نه تفسیر دلبخواهِ آن)، و شهرکسازی در زمینهای اشغالشدهی فلسطینیان چشم میبندد، قطعا از هرجهت خطرناک است.
در برابر این رفتار خطرناک، ما نباید دست به اقدامهای متقابل و تلافیجویانه بزنیم، چرا که توانِ ما در صلحجویی، خردورزی، مهماننوازی، و پذیرا بودن افکار و انسانهای متفاوت است. به استناد کوهنوردیها و مراودههایی که در آمریکا و ایران با کوهنوردان آمریکایی و شهروندان عادی آنجا داشته ام، با توجه به گفتههای کشتیگیران آمریکایی، و با ملاحظهی نوشتههای اهالی رسانههای آمریکا و روشنفکران آن کشور در مورد سیاستهای ترامپ، میتوانم حدس بزنم که اگر وزارت خارجهی ما بهجای منع ورود کشتیگیران آمریکایی، میگذاشت که آنان به ایران بیایند و سپس به جهانیان اعلام میکرد که ما مخالف متاثر کردن ورزش از سیاست هستیم، موج بزرگی در حمایت از ایران در داخل آمریکا و در سطح جهان شکل میگرفت. زمینههای قدرتِ خود را بشناسیم، تهدیدها را به فرصت بدل سازیم، و در جهتی حرکت نکنیم که افراطیهای جهان میخواهند... .