رویداد۲۴- استفاده از شعارهای دینی برای دستیابی به مقاصد سیاسی، سالها است که در کشور ما به امری شایع تبدیل شده است. افراد مختلفی بودهاند که با لفاظی و ارائه شعارهای دینی، تلاش کردهاند آرای مردم را به سوی خود جلب کرده و از آن، در جهت حصول کرسی ریاست، استفاده ابزاری نمایند.
منظور از شعارهای دینی، عباراتی است که به محض مطرح شدن آنها، اذهان شنوندگان به سمت و سوی اصول و فروع دین سوق مییابد و متوجه میشوند که منظور گوینده، بیان آن لفظ یا عبارت از دیدگاه شارع است و لذا نیازمند توضیح برای تثبیت این موضوع که شعار مذکور، برآمده از نصوص دینی محسوب میشود نیست؛ در صورتی که برخی عبارات و الفاظ، به دلیل وجود مابه ازاء در خارج از الفاظ و عبارات دین، نیازمند توضیح هستند تا شنوندگان، پایگاه اصلی صدور شعار مذکور را بشناسند و سپس، در مورد آن تصمیم بگیرند.
به طور مثال، محمود احمدینژاد با شعار عدالت بر سر کار آمد. عدالت، واژهای مترادف با جامعه علوی است و اذهان را به سوی حکومت علوی متوجه میسازد. وی مرتبا بر این واژه تاکید میکرد و هدف خود را نیز تحقق چنین ایدهای بر میشمرد. اما نتیجه چه شد؟ جامعهای که احمدینژاد پس از هشت سال، تحویل داد جامعهای بود که فاصله فقیر و غنی، بیش از پیش بود، تورم و بیکاری، سر به فلک کشیده بود، رشد اقتصادی جامعه، به سرعتِ منفی رسیده بود و فسادهای کلانی به وقوع پیوسته بود.
نتیجه دوران ریاست جمهوری احمدینژاد، سوء استفاده از شعار عدالت و بدبینی مردم نسبت به این شعار و دیگر شعارهای دینی بود چرا که مردم با تحقق این شعار در دوران عدالتورزی احمدینژاد، وضعیتی به مراتب بدتر از دوران بیعدالتی را تجربه کردند.
سردار قالیباف هم برای عرض اندام در فضای سیاسی کشور، شعاری را انتخاب کرده است که از الفاظ دینی به عاریت گرفته شده است. اگر در محیط شهری، گشتی بزنیم و یا سخنرانیهای آقایان را بشنویم کلیدواژه «جهاد»، نُقل محافل «قالیبافیون» است. آنها با برگزیدن عبارت «جهاد ادامه دارد»، اقدامات شهرداری در دوران قالیباف را «جهاد» نامیده، و مدیریت او را جهادی دانستهاند.
با توجه به اینکه شواهد نشان میدهد شعار سردار قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری نیز همین شعار خواهد بود نکاتی را باید در باب «جهاد»، مدنظر داشت.
1- اولین موضوع و یا بهتر است گفته شود مهمترین موضوع در باب مبحث «جهاد در راه خدا»، اخلاص است. بدین معنی که زمانی به شخص رزمنده، مجاهد گفته میشود که با نیت «قربه الی الله» به عرصه مبارزه ورود پیدا کند و هدفش، انجام فرامین الهی باشد. کسی که هدفش خدایی باشد اعمالش نیز خدایی خواهد بود و به هر وسیلهای برای رسیدن به هدف، چنگ نمیزند.
اما در مورد آقای قالیباف، اگر از کودک ده ساله هم سوال کنید میگوید نیت سردار از اقداماتش، «قربه الی الپاستور» است یعنی برای دستیابی به مقام ریاست جمهوری، از جایگاه شهرداری تهران به عنوان پله ترقی استفاده میکند. جایگاه شهرداری، این فرصت را به شهردار میدهد که هم از فضای رسانهای و سیاسی، فاصله نگیرد و مرتبا در تیترها، جایی برای خود اشغال کند و هم از امکانات شهرداری برای استفاده تبلیغاتی و رزومه سازی، بهره بگیرد و برای دولت مستقر، کُری بخواند.
2- هنگامی که به مبحث انواع جهاد در دین میرسیم متوجه میشویم بزرگترین جهاد، «جهاد با نفس» است. یعنی فردی میتواند به درجات عالیه جهاد، دست یابد که با امیال نفسانی و هرآنچه که از خواهشهای دنیوی در او وجود دارد و میخواهد او را به نافرمانی معبود، متمایل سازد مقابله کند. این جهاد، جهادی سخت و مداوم است و هیچگاه تا واپسین لحظات عمر، به پایان نمیرسد و ادامه دارد.
لازمه جهاد با نفس، هدف قرار دادن جایگاه اخروی است و نه جایگاه دنیوی، هدف قرار دادن درجات بهشتی است و نه مقامات دنیوی، و هدف قرار دادن بهشت است نه پاستور. اگر جهاد با نفس، هدف است پس هزینه کردن بیت المال برای تخریب دولت، چه معنایی دارد؟ تخلف از بودجه چه معنایی دارد؟ واگذاری املاک نجومی چه معنایی دارد؟ و زدوبند با «راستگوها» چه معنایی می تواند داشته باشد؟
3- در هنگامه جهاد، وظیفه یکایک افراد، مشخص است یعنی با توجه به تجربه و توانایی، هر شخصی دارای مسئولیتی است و باید آن را به نحو احسن، انجام دهد. جایگاه پشتیبانی همانقدر مهم است که جایگاه فرماندهی، و چون هدف تمام رزمندگان، رضایت معبود است پس هیچکس، برای دستیابی به جایگاهی به ظاهر بالاتر، دست به تقلا نمیزند چرا که هم هدفش خدایی است و هم اینکه، توانش بیش از آن جایگاه نیست.
سردار قالیباف با وجود تمام زحماتی که برای شهر تهران کشیده است اما نشان داده است که توانایی برعهده گرفتن پُست ریاست جمهوری را ندارد چراکه مشکلات فراوان کلانشهر تهران، روز به روز در حال افزایش است و وقایع حادث شده و آمارهای منتشره نیز گویای ضعف مدیریت او است.
معضلات متعدد شهری، وقایع ناگواری که شهرداری در حدوث آنها، مقصر است، آمارهای مرتبط با تخلفات بودجهای، افشای لیست افراد نجومی بگیر در قضیه املاک، و موارد متعدد دیگر، نمایانگر ضعف مدیریت قالیباف در قریب به دوازده سال مدیریت در شهرداری تهران است.
مدیری که به دلیل سوابق نظامی و انتظامی و دارا بودن روحیات مختص به چنین مسئولیتهایی، فضایی را در شورای شهر تهران ایجاد میکند که کار به سوال و جواب و پاسخگویی مستقیم نینجامد تا از معرکه به سلامت، عبور کند و ماجرای اتفاقات «گاز انبری» پیش نیاید.
شاید با اغماض بتوان گفت که حد نهایت قالیباف، برعهده گرفتن مسئولیت شهرداری یا وزارتخانه باشد و بیش از این موارد، موجب نتایجی میشود که دود آن بر چشم مردم فرو خواهد رفت. قالیباف اگر بخواهد «جهاد همچنان ادامه یابد» باید مولفههای جهاد حقیقی را رعایت کند و به حد متناسب با خود، بسنده نماید.
دوبار شکست در انتخابات ریاست جمهوری، باید قالیباف را به این نتیجه برساند که مردم ایران، نمیخواهند او را در جایگاه ریاست جمهوری، مشغول خدمت ببینند. لذا باید تلاش کند در چندماه پایانی دوران شهرداری، به انجام امور اصلی مرتبط با وظایف خود بپردازد تا با ضمیری آرام، این مسئولیت را ترک بگوید.