در نظام بين المللي، راهكارهاي متنوعي براي پايان دادن به بحران ها ديده شده است. اكثر اين راهكارها در منشور سازمان ملل متحد نيز پيش بيني شده است. هر چند ممكن است نتيجه نهايي، آن چيزي كه مطلوب راهكارها است نباشد اما به هر حال مي تواند تا حد زيادي به حل بحران كمك كند.
از جمله اين راهكارها استقرار يك رژيم تحريمي عليه يك كشور و يا يك دولت است تا آن را وادار سازند در عرف پذيرفته شده جهاني حركت كند. نظام سابق افريقاي جنوبي رسما بر نظام آپارتايد شكل گرفته بود اما وقتي با تحريم گسترده بين المللي روبرو شد، چاره اي نداشت تا دست از آپارتايد برداشته و نظامي مطابق راي اكثريت مردم (اعم از سياه و سفيد) در آن شكل گيرد.
كشور سودان نيز سال ها گرفتار جنگ داخلي شمال و جنوب بود، نهايتا دولت مركزي سودان با افزايش فشار سازمان ملل متحد همه پرسي در سودان جنوبي را براي تعيين سرنوشت پذيرفت و نتيجه آن هم تشكيل كشور سودان جنوبي است كه البته اين كشور جديد التاسيس با مشكلات و ناآرامي هاي زيادي روبرو است و مسير طولاني را براي نيل به مطلوبي كه از جدا شدن از سودان بزرگ داشت، بايد بپيمايد.
شبه جزيره كريمه نيز مصداق ديگري است كه از طريق همه پرسي از اكراين جدا شده و به روسيه پيوست. (هر چند هنوز بسياري از كشورهاي جهان اين همه پرسي را به رسميت نمي شناسند.) مردم ايران نيز پس از سرنگوني حاكميت ظالم پهلوي، با آنكه آشكارا در دوران مبارزات انقلاب خود تاسيس يك حكومت اسلامي را در شعارهايشان تاكيد كرده بودند، در 12 فروردين 1358 براي تعيين نوع حكومت خويش رفراندوم برگزار كردند و در نهايت نظام جمهوري اسلامي را برگزيدند.
از ميان همه راهكارهاي پيش بيني شده در منشور سازمان ملل متحد، رفراندوم يا همه پرسي در نظام بين الملل به عنوان يك راهكار مطلوب و بر پايه دموكراسي از مقبوليت بسيار در جوامع برخوردار است. بر همين اساس است كه تمسك به رفراندوم نسبت به ديگر راهكارها در تاريخ جوامع، بيشتر ديده مي شود. حتي برخي دولت ها كه از طرق غير دموكراسي به قدرت مي رسند، با برگزاري همه پرسي سعي در مشروعيت بخشي به دولت خويش دارند. براي نمونه مي توان به دولت فعلي مصر اشاره داشت كه ژنرال السيسي پس از كودتا عليه دولت محمد مرسي، با برگزاري انتخابات رياست جمهوري، كودتاي خويش را ظاهرا رسميت بخشيد.
قضيه فلسطين نيز يك بحران است. بحراني كه قدمتش به يك قرن رسيده است(1917 اشغال فلسطين توسط ارتش بريتانيا). تا كنون همه تلاش ها براي پايان اين بحران بي نتيجه مانده است. از همان آغاز مردم فلسطين عليه اشغالگران اعتراض كردند اما با سركوب شديد ارتش اشغالگر بريتانيا روبرو شدند. پس از تاسيس رژيم صهيونيستي (1948) دولت هاي عربي براي پايان دادن به اشغال فلسطين به صهيونيست ها حمله كردند اما آنان نيز موفق نشدند.
از آن زمان تاكنون چندين جنگ بزرگ و كوچك در منطقه رخ داده است كه آسيب ها و خسارات زيادي را به دنبال داشته است. منطقه از ناامني مضاعف متاثر از بحران فلسطين در رنج است. گزارش بيكر – هاميلتون هم تاكيد دارد ريشه بحران و ناامني در غرب آسيا كه تهديدي براي امنيت بين الملل است، بحران فلسطين است و به همين دليل در گزارش خود بر ضرورت حل اين بحران تاكيد كرده اند. راهكار دودولتي نيز ( با همه ايراداتي كه بر آن گرفته مي شود) در واقع با هدف حل اين بحران در چارچوب حقوق بين الملل مطرح شده است. اما اين راهكار هم به دلايل متعدد از جمله اقدامات رژيم صهيونيستي راه به جايي نبرده است. راهكارهاي ديگري مثل كنفدراسيون فلسطين و اردن هم مطرح شده است كه البته اقبالي به آنها نشده است.
در حال حاضر مردم فلسطين شرايط سختي را سپري مي كنند. نيمي از جمعيت 13 ميليوني فلسطين در شرايط سخت و تحقير آميز آوارگي در كشورهاي مختلف زندگي مي كنند. نيم ديگر آن هم در سرزمين فلسطين و در جزيره هاي مجزايی كه اشغالگران صهيونيست بر آنان تحميل كرده اند به سر مي برند. بخشي در مناطق اشغالي 1948 سكونت دارند. بخشي هم در باريكه غزه در شرايط محاصره شديد زنداني شده اند. بخشي هم در منطقه بيت المقدس هستند كه هويت آنان كارت هاي شناسايي آبي است كه اشغالگران برايشان صادر كرده اند.
مابقي هم در كرانه باختري كه به وسيله ديوار نژادپرستانه و بزرگراه ها و ايست هاي بازرسي و شهرك هاي يهودي نشين خود به صورت مجمع الجزاير درآمده اسكان يافته اند. اين درحالي است كه دولت صهيونيستي نهايت تبعيض را در باره مردم فلسطين به كار گرفته است.
شرايط تحميلي صهيونيست ها عليه ملت فلسطين مصداق نقض آشكار ماده 55 منشور است كه بر احترام جهاني و موثر حقوق بشر و آزادي هاي اساسي براي همه بدون تبعيض از حيث نژاد، جنسيت، زبان و يا مذهب تاكيد دارد و اعضايي مانند رژيم صهيونيستي كه اصرار بر تخطي از منشور سازمان داشته باشند بر اساس بند 6 ماده 3 مي تواند از سازمان اخراج شوند. ماده يك منشور هم تاكيد دارد كه سازمان ملل متحد بايد بر طبق اصول عدالت و حقوق بين الملل عمل كرده و به اصول حقوق مساوي و خود مختاري مردم توجه كند. بر اين اساس مردم فلسطين سزاوار آن هستند كه بر هويت ملي خود تاكيد كرده و تماميت ارضي سرزمين خويش را حفظ كنند.
بنابراين سازمان ملل متحد بر اساس منشور تاسيسي خود و قطعنامه هاي صادره در باره فلسطين پذيرفته است كه ملت فلسطين در سرزمين فلسطين، حقوقي را دارند و رژيم صهيونيستي هم دست كم در مواردي اين حقوق را نقض كرده است. ترديدي نيست كه خارج ساختن اين ملت از اين شرايط بغرنج، آن هم بر مدار حق و عدالت، يك تكليف انساني، ديني و اخلاقي است و همه جوامع بشري به عنوان شهروندان جامعه جهاني موظف هستند كه در اين جهت اقدام كنند.
اما جامعه جهاني تاكنون علي رغم اذعان به حقوق فلسطيني ها در فلسطين، اقدامي درخور و مبتني بر عدالت انجام نداده است و تقريبا همه راهكارها به دليل دور بودن از عدالت بي نتيجه مانده است و در سوي ديگر با توجه به تسلطي كه رژيم صهيونيستي بر رسانه ها و لابي هاي صهيونيستي خصوصا در دولت هاي غربي دارند، موجب شده كه نه تنها هويت فلسطينيان به مخاطره جدي افتاده بلكه به صورت هويتي مهاجم و تروريست نيز معرفي شوند.
از آنجا كه همه راهكارها براي پايان بحران فلسطين آزموده شده اما نتيجه حاصل نشده است، جمهوري اسلامي ايران دموكراتيك ترين راه حل را براي حل اين بحران يكصد ساله پيشنهاد داده است. رهبر معظم انقلاب اسلامي در سال 1379 پيشنهاد همه پرسي تعيين سرنوشت فلسطين به عنوان يك پيشنهاد عادلانه، حقوقي، انساني كه مبتني بر اصول پذيرفته شده بين المللي خصوصا منشور سازمان ملل متحد است را ارائه كردند. بر اساس اين پيشنهاد از آنجا كه اختلافات در فلسطين در باره نوع حكومت بر فلسطين است، بايد از همه فلسطينيان به عنوان ساكنان اصلي سرزمين فلسطين، هم آن فلسطينياني كه فعلا در سرزمين فلسطين زندگي مي كنند و هم آن فلسطينياني كه در كشورهاي مختلف در آوارگي به سر مي برند، دعوت شود تا در يك همه پرسي كه با نظارت سازمان هاي بين المللي برگزار مي شود شركت كرده و نوع حكومتي كه مطلوب آنان است را مشخص سازند. پس از تعيين نوع حكومت از طريق همه پرسي، اين دولت برآمده از اراده دموكراتيك مردم فلسطين، در خصوص سياست ها و برنامه هاي آتي سرزمين فلسطين مانند تركيب جمعيتي، اقتصاد، روابط با همسايگان وغيره تصميم خواهد گرفت.
اين راهكار از آن سال به بعد بارها از سوي جمهوري اسلامي ايران مطرح شده است و دولت جمهوري اسلامي ايران مُصر است كه جامعه جهاني اين راهكار را نيز تجربه كند. بي ترديد به دليل دموكراتيك بودن همه پرسي، طرح اين ايده در جوامع علمي و خواص و انديشمندان و توده هاي مردم جوامع مختلف با استقبال مناسبي روبرو خواهد شد كه خود اين مساله مي تواند به شكل گيري و عملياتي شدن آن كمك بسياري كند.
همانطور كه گفته شد در منشور سازمان ملل متحد موادي كه مويد اين پيشنهاد باشد را مي توان ملاحظه كرد. ماده 2 منشور سازمان ملل متحد تاكيد دارد كه بر اساس اصل تساوي كليه اعضاء ، اعضا اختلافات بين المللي خود را از طريق مسالمت آميز و به طريقي كه صلح و امنيت بين المللي و عدالت به خطر نيفتد، حل خواهند كرد. ترديدي نيست كه همه پرسي فلسطين روشي مسالمت آميز و مبتني بر عدالت است و براي استقرار امنيت و صلح جهاني است. بنابر اين همانطور كه بند 5 ماده 2 منشور تاكيد دارد؛ اعضاء براي عملياتي شدن اين راهكار بايد مساعدت كنند.
حق تعيين سرنوشت جزء حقوق پذيرفته شده در عرصه بين المللي است كه منشور حقوق بشر سازمان ملل متحد نيز بر آن تاكيد دارد. سوابق تاريخي هم بر برگزاري رفراندوم براي پايان دادن به بحران ها وجود دارد (سودان جنوبي، شبه جزيره كريمه و...) جامعه جهاني موضوع همه پرسي در باره سرنوشت فلسطين ( دست كم در باره بيت المقدس) را پيشتر خود در قطعنامه 181 مجمع عمومي اين سازمان پذيرفته است.
در قطعنامه 181 كه به قطعنامه تقسيم مشهور است (كارشناسان حقوقي ايرادات فراواني بر آن وارد كرده اند و از منظر حقوق بين الملل مورد نقضش قرار داده اند) اداره منطقه بيت المقدس به جامعه بين الملل واگذار شده است كه پس از 10 سال مردم بيت المقدس مي توانند در باره سرنوشت خود با برگزاري رفراندم تصميم گيري كنند. بنابر اين بديهي ترين انتظار آن است كه با توجه به مطول شدن بحران فلسطين و تبعات خطرناك آن براي صلح و امنيت جهاني، رفراندومي كه پيشتر براي بخشي از سرزمين فلسطين پذيرفته است، براي حل نهايي بحران قلسطين تعميم داده و روند اجراي آن را پيگيري كند.
هر چند موانع و مشكلات فراواني در مسير اين راه حل دموكراتيك وجود دارد. مشكلاتي مانند دو قطبي شدن جامعه فلسطين، قدرت مسلط بودن رژيم صهيونيستي كه همه راهكارهاي حل بحران را تا كنون رد كرده است. حمايت قدرت هاي غربي و خصوصا امريكا از رژيم صهيونيستي و... كه همه موانع بزرگي هستند اما رد كردن اين موانع غير ممكن نيست. از سوم اسفند حدود هزار نفر از نخبگان جامعه جهاني كه از كشورهاي مختلف اسلامي و غير اسلامي و حتي جريان هاي مختلف فلسطيني در تهران ششمين كنفرانس بين المللي حمايت از انتفاضه فلسطين را برگزار خواهند كرد. همانطور كه از اسم اين كنفرانس دريافت مي شود اين افراد آمده اند كه از مطالبات بر حق مردم فلسطين حمايت كنند و راهكارهاي مختلف براي حمايت از انتفاضه رهايي از اشغال فلسطينيان را مورد بررسي قرار دهند.
سزوار آن است كه دموكراتيك ترين راهكار حل بحران فلسطين، يعني رفراندوم يا همه پرسي سرنوشت فلسطين هم در ميان همه راهكارهاي حمايتي، مورد توجه ويژه قرار گيرد و البته كميته اي دائمي هم براي تبديل اين ايده به يك مطالبه بين المللي شكل بگيرد. زيرا با تبديل شدن ايده همه پرسي براي سرنوشت فلسطين، به يك مطالبه جهاني بسياري از موانع و مشكلات تحقق آن مرتفع خواهد شد؛ ان شاء الله.
* دبیر کمیسیون سیاسی جمعیت دفاع از ملت فلسطین