رویداد۲۴-
مازیار وکیلی: شیر یک فیلم هندی تمام عیار است. از آن فیلمهایی که صرفاً به خاطر مضمونشان مورد توجه اعضای آکادمی اُسکار قرار میگیرند.
چند سال پیش میلیونر زاغه نشین با تکیه بر همین مسئله توانست بر درام رمانتیک و باشکوه دیوید فینچر غلبه کند. شیر داستان سارو پسر خردسالی که در یکی از محلههای فقیر نشین هندوستان همراه مادر، برادر و خواهرش زندگی میکند. در یکی از روزهایی که سارو همراه برادرش گودو برای کار به جایی دور از خانهشان میروند سارو در ایستگاه قطاری گم میشود و دست سرنوشت او را به خانوادهای در اُسترالیا میرساند. سالها بعد سارو که حالا جوان برومندی شده، دچار بحران هویت میشود و سعی میکند خانواده هندی خود را پیدا کند.
شیر دقیقاً ساختار یک فیلم هندی را پشت ظاهری غلط انداز پنهان میکند. مثل میلیونر زاغه نشین نیمه اول فیلمش را به نشان دادن فقر مفرط سارو و خانوادهاش اختصاص میدهد تا با استفاده از این حربه احساسات تماشاگران را درگیر کند. نیمه اول فیلم به راحتی میتوانست از اینی که هست کوتاهتر باشد. شاید نصف این زمان کافی بود تا ما با رنجها و مصائب ساروی خردسال پس از گمشدنش آشنا شویم و با او احساس نزدیکی نماییم. اما فیلمساز و نویسنده با هر چه طولانیتر کردن این بخش فیلم قصد دارند تا وجوه سانتیمانتال بیشتری به فیلم تزریق نمایند تا تماشاگران به طور کامل خلع سلاح شوند و صرفاً با احساسشان ادامه فیلم را تماشا کنند.
این درگیر کردن احساس و خروج از دایره منطق یکی از اصلیترین وجوه سینمای هندوستان است. در هنگام تماشای فیلم هندی ما به عنوان تماشاگر زیاد کاری به بخش منطقی ماجراهای فیلم نداریم و صرفاً به دنبال تماشای یک داستان احساسی با روایتی اُپراگونه هستیم. کاری که سازندگان فیلم شیر انجام میدهند این است که آن ساختار اُپرایی را از فیلمشان میگیرند، وگرنه داستان فیلم به همان بیمنطقی فیلمهای هندی است. اینکه کلی وقت تلف میشود تا سارو به خانواده اُسترالیایی برسد مسئله سازندگان اثر نیست. حتی اینکه کلی وقت تلف میشود تا سارو بیست و چند ساله شود هم مسئله سازندگان اثر نیست.حضور شخصیت فرعی و زائد مانتوش هم که به عنوان فرزندخوانده دوم خانواده بیریرلی پایش به زندگی مانتوش باز میشود هم برای سازندگان فیلم شیر موضوعیت ندارد.
مسئله اصلی سازندگان فیلم شیر این است که آن وجوه سانتیمانتال و احساساتگرایانه را در بالاترین حد خودش نگه دارند تا تماشاگر فکر نگاه منطقی به فیلم به سرش نزند. وگرنه با یک نگاه منطقی ماجرای علاقهمند شدن سارو جوان به کشف گذشتهاش صرفاً با دیدن شیرینیهای هندی در خانه دوستش به هیچ وجه منطقی نیست. حتی علاقهمند شدنش به لوسی هم با نگاهی منطقی زیادی الکن و بیپشتوانه است. سازندگان شیر در تمام لحظاتی که این فیلم را میساختند به این مسائل واقف بودند، اما حواسشان هم بوده این حفرههای روایی را میتوان با ظاهری مستند پوشاند و پشت یک ژست مصلحانه پنهان شد تا فیلم از آن چیزی که هست مهمتر به نظر برسد. شیر نمره پایینی از مجموعه نقدهای نوشته شده به آن کسب کرده.
مشخص است منتقدان که نگاه حرفهای و دقیقتری به سینما دارند این کلک فیلم و عواملش را به خوبی درک کردهاند و به اصطلاح سرشان کلاه نرفته است. اما ممکن است مخاطبان این فیلم و خوانندگان این نوشته از خود سوال کنند چرا فیلمی مثل شیر میتواند به جمع کاندیداهای بهترین فیلم سال راه پیدا کند و در پنج رشته دیگر هم کاندیدا شود؟ جواب این سوال مقداری پیچیده است.
اُسکار با اینکه میتواند تا حدی متر و معیار تعیین کیفیت آثار سینمایی تلقی شود، اما در طول سالهای زیادی که از برگزاری این مراسم میگذرد اشتباهات فاحشی هم داشته که غیرقابل چشمپوشی است. استنلی کوبریک کبیر و آلفرد هیچکاک فقید هیچگاه جایزه اُسکار نبردهاند و بازیگران بزرگی مثل پل نیومن و آل پاچینو پس از سالها و برای فیلمهایی غیر از شاهکارهایشان برنده این جایزه شدهاند.مسئله اصلی این است که اعضای آکادمی اُسکار در برخی موارد اسیر مضامین فیلمها میشوند و به نفع این مضامین از کیفیت یک فیلم چشمپوشی میکنند.
شیر هم که اُستادانه مضمون عاطفی و جهانشمولش را فریاد میزند، پس کاملاً طبیعی است که اعضای آکادمی اُسکار شیفته مضمون فیلم شوند و با چشمپوشی از ضعفهای ساختاری فیلم آن را در شش رشته کاندیدای دریافت جایزه نمایند. سکانسی که سارو پس از سالها مادر هندی خودش را پیدا میکند و نحوه پایانبندی فیلم که با استفاده از تصاویر آرشیوی سعی میکند حقیقی بودن داستانش را فریاد بزند به طور مشخص برای تاثیرگذاری روی اعضای آکادمی و سایر جشنوارهها ساخته شده.
تهیه کننده اصلی فیلم یعنی کمپانی واینشتاین هم که غولی در صنعت سینما و تبلیغات محسوب میشود با تکیه بر همین مضامین فیلم را تبلیغ میکند و همین امر سبب میشود که تمام نگاهها متوجه فیلم شود. شیر شایسته جایگاهی که به آن دست پیدا کرده را ندارد. شایسته این همه توجه و تبلیغ و دیدهشدن نیست. یک فیلم هندی معمولی است که خودش را پشت ظاهر غلط اندازش پنهان میکند. اینکه جوایزی را میبرد یا خیر معلوم نیست، چندان هم مهم نیست. کیفیت فیلمها را جوایزشان مشخص نمیکند. این فرم یک فیلم است که خوب یا بد بودن یک فیلم را برای ما معلوم میکند. شیر فرم غلطی دارد و ساختار ریاکارانهای. اینکه در جمع شانسهای نهایی اُسکار قرار دارد چندان به کیفیتش مربوط نیست. این حضور جنبهای فرامتنی دارد که چندان به سینما مربوط نمیشود. میتوان این حضور را یکی دیگر از تصمیمهای غلط اُسکار دانست و آن را به سیاهه تصمیمات اشتباه آکادمی افزود.