- آیا اصولگرایان جامعتین را قبول دارند یا هر کس قرار است ساز خود را کوک کند؟
به یقین اصولگرایان در نهایت به یک اتحادی خواهند رسید. ولی در حال حاضر روی مصداق مشکل دارند و با توجه به اینکه در سال های قبل جامعتین نظر می داده است این ها دوست دارند که یک شیوه ی نو با نسل نویی را در پیش گیرند. در حال حاضر هنوز نتوانستند فردی که مطلوب آنها باشد، را پیدا کنند. اصولگرایان در ابتدا روی آقای احمدی نژاد متمرکز بودند یعنی بدنه رای اصولگرایی روی ایشان بود ولی بعد از اینکه توسط مقام معظم رهبری از ورود به انتخابات نهی شدند، اصولگرایان هم مقداری دچار سرگشتگی و حیران شدند در حال حاضر تمام امید اصولگرایان این است که در جبهه نیروی مردمی انقلاب قرار بتوانند به یک راهبرد برسند. قرار بر این است که 10نفر توسط جمنا انتخاب و در نهایت بین این ده نفر 5 نفر گزینش و ثبت نام کنند و امید اصولگرایان این است که چون اقای روحانی از نظر اقتصادی و معیشتی موفق عمل نکرده احتمال اینکه بتواند رای اکثریت را بدست بیاورد، خیلی ضعیف است.
ممکن است روحانی 51 درصد رای را نیاورد و انتخابات به دور دوم بکشد و خودبخود از بین 5 اصولگرایی که یکی از آنها مثلا پرفسور زاهدی است با روحانی در رقابت نهایی قرار می گیرد و در این شرایط اصولگرایان به وحدت خواهند رسید. در بین اصولگرایان خیلی ها می گویند؛ انا رجل و اینکه می توانند رئیس جمهور باشند اما هنوز هم سرگشته هستند، تا قبل قصد داشتند که برسر حضور قالیباف متمرکز و اجماع کنند اما قالیباف هم در شکست جمهوری اسلامی شریک است و بعد از حضور دو سه باره، ورود مجدد ایشان ملال آور و خسته کننده است. هواخواهان سعید جلیلی هم که با تمام تلاش صرفا به دو سه میلیون رای رسیدند. بخاطر این موارد تصمیم بر آن شد که فرد جدیدی مثل اقای ترامپ که حالا رجل سیاسی نیست، ولی در برنامه های رفاهی مردم و مشکلات معیشتی مردم مقصر نباشد، در نظر گرفته بشود، اما اگر احمدی نژاد به صحنه می آمد حتما منتخب انتخابات آینده خواهد بود.
-شما گفتید مساله قبول نداشتن جامعتین نیست و صرفا در پیش گرفتن شیوه ی تازه ای است، این حرف شما بمعنای جواب نگرفتن از جامعتین است؟
خیر منظور من این بود که جامعتین در آخر مسیر وارد می شود. به این صورت که بعد از تفاهم جمنا بر روی 5 نفر که امیدوارند بتوانند برنامه های روحانی را مورد انتقاد قرار دهند، در نهایت به یک نفر برسند. نقش جامعتین در اخر، زدن مهر تایید بر روی نفر ائتلاف است و در واقع اتفاقی که می افتد این است که جامعتین دیگر نمی تواند تبعیض امیز عمل کند. این یک شیوه نویی است که طی می شود. البته اصولگرایان چون تکلیفی عمل می کنند، خودشان هم نمی دانند که چه کار می کنند. اما در نهایت اصولگرایان روی فردی که هم از نظر علمی در سطح خوبی باشد و همچنین یکی از وزرای احمدی نژاد باشد، متمرکز خواهند شد. که من هرچه فکر می کنم فردی مناسب تر از پرفسور زاهدی که از نظر ظاهری هم به ریاست جمهوری می خورد، وجود ندارد. البته شاید از نظر تکلم نتواند که در مناظره ها با روحانی خوب عمل کند اما پرفسور است وزیر علوم بوده و اکنون هم رئیس کمیسیون آموزش مجلس است و این ها موارد تاثیر گذاری است. آقای بقایی که رد خواهد شد چون زندان انفرادی داشته و حتما کسی که دستگیر و زندانی می شود پرونده مالی دارد و گرنه بی دلیل که زندان نمی روند، ما بقی افراد مثل آقای حاج بابایی یا رستم قاسمی و بذرپاش که در حد ریاست جمهوری نیستند.
-آیا یکی از دلایلی که در نهایت 5 نفر از اصولگرایان ثبت نام و حضور پیدا می کنند، شکست روحانی در مناظرات انتخاباتی است؟
من فکر نمی کنم اینطور باشد، این استراتژی است که صلاح طلبان در نظر گرفته اند. خود اصولگرایان نمی توانند به وحدت یک نفره برسند و حریف خودشان نیستند. چون همه این 5 نفر شایستگی لازم را دارندريال مجبور می شوند این 5 نفر را وارد کنند به امید دور دوم تا در مرحله بعد مردم یکی را به عنوان کاندید نهایی انتخاب کنند. ورود این 5 نفر از سر اتحاد نیست، خودشان دوست دارند که بیایند و معمولا هم هرکسی که وارد صحنه انتخابات می شود سعی بر نقد عملکرد حریف مقابل و دفاع از خود دارد و به جامعتین اثبات کند من برنامه های بهتری را می توانم ارائه دهم.
من قبول ندارم قرار
است اصولگرایان در مناظرات روحانی را تخریب کنند روحانی در جامعه به اندازه ی کافی
بخاطر شکست طرح های رفاهی و معیشتی مخالف و ناراضی دارد. البته در این بین شاید فردی
بیاید که اصولگرایان با اشاره و ایما بزرگان بر حضورش اجماع کنند. باز هم می گویم؛
اصولگرا ها تاکتیک حمله به روحانی را اتخاذ نکرده اند اضطرار و اضطراب باعث می شود
که 5 نفر را وارد صحنه کنند.
- چطور است که این اضطراب باعث نمی شود تا اصولگرایان بصورت خود خواسته بر کاندید شدن یک نفر اجماع کرده و شکاف همیشگی که در زمان انتخابات داشتند، را تکرار نکنند؟
اصولگرایان کارنامه خوبی از خود به جا نگذاشتند و همه آنها در قدرت هضم شدند. عاشق قدرت هستند و آن را تکلیف بیان می کنند. وضعیت به گونه ای است که اگر بر روی همین 5 نفر به جمعبندی برسند تازه اجماع صورت گرفته است. نگویید اجماع نیست این ها 20 نفرند و بین این بیست نفر به 5 نفر می رسند آن هم در بین کسانی که همه ادعای انا رجلی دارند.
-یعنی به شکستن سبد آراء جناح خود فکر نمی کنند؟
ببینید آنها دو تاکتیک دارند؛ یکی اینکه چون نمی توانند روی یک نفر اجماع کنند حداقل روی 5 نفر اجماع می کنند. دوم اینکه می دانند روحانی در سری قبل 47/50 رای آورده است و بنابراین با توجه به نارضایتی به احتمال قوی این درصد ریزش دارد و انتخابات به دور دوم می رود و در نهایت یک نفر از اصولگرایان به روحانی در رقابت می ماند، و شاید اتفاقی که در رویارویی احمدی نژاد و آقای هاشمی افتاد، تکرار شود.
- راجع به مهندس باهنر نظرتان چیست؟
تنها فکر باهنر پیروزی روحانی در انتخابات است. ولی قصد هم ندارد که جبهه خود را برای آینده از دست بدهد. او علاقه دارد که روحانی برنده شود و در همین جهت حرکت می کند. چون از نظر فکری هم به روحانی نزدیک است اما اینکه روحانی بعدا زحمات با هنر را جبران کند یا خیر را نمی دانم.
-منظورتان از جبران به چه نحوی است یعنی ممکن است حمایت باهنر در این مقطع با پیش شرط باشد؟
البته منظور من پیش شرط نیست. ذات سیاست یک سری بده بستان های را اقتضا می کند. تمام مصاحبه های با هنر در جهت حمایت از روحانی است شاید به این دلیل که نیروی دلخواه خود را در بین اصولگرایان پیدا نکرده است. مگر اینکه همه اصولگراها از وی خواهش کنند که خودش بعنوان کاندید اول اصولگرا ها به صحنه بیاید
اتفاقا صحبت های اخیر با هنر علی رغم حمایت از ادامه حضور روحانی، بر مبنای این هم بود که اصولگرایان یک کاندید قوی برای رقابت با روحانی داشته باشند...
اصولگرایان کاندید قوی داشتند، آقای احمدی نژاد که از حضور در انتخابات منع شد. بببینید اصولگراها دو دسته هستند؛ یکی اصولگراهای فربه که از قدیم حاکمیت داشتند، یک دسته هم اصولگراهای عدالت گرا مثل آقای احمدی نژاد که هنوز هم سازمان رای دست اوست و طرفدارانش ناراحت هستند که فردی مثل او را پیدا نمی کنند و افرادی چون باهنر، لاریجانی و ناطق یا توکلی را که اصلا جزو اصولگرا نمی دانند.
-با این استدلالی که در صحبت قبلی خود بیان کردید، هوادارن و احمدی نژادی ها باید بقایی را برای رقابت همراهی کنند از طرف دیگر وقتی کاندید معرفی می کنند یعنی جبهه نیروی مردمی را قبول ندارند. از یک سو هم امثال لاریجانی و باهنر را قبول ندارند آیا اینها خودشان را یک طیف جداگانه می دانند؟
این ها در اصولگرایی لوکوموتیو پیشران بودند. در جبهه اصولگرا و اصلاح طلب ما یک لوکوموتیو پیشران داریم و افرادی هستند که جبهه را با خود می برند و کل جبهه بعدا جزئی از این لوکوموتیو می شود. در اصولگراها هم سازمان رای آوری احمدی نژاد که اسمشان عدالت گرا است اصولگراها را با خود پیش می برند. مثل دور قبل که اصولگراهای فربه ای چون لاریجانی و توکلی از ناراحتی به احمدی نژاد رای دادند و دیدند اگر رای ندهند شاید نتوانند در جبهه اصولگرایی هم بمانند الان هم بخش اصولگرای عدالت طلب علاقمند به حضور احمدی نزاد هستند. بنابراین اینها الان بی پناه شدند و نمی دانند به کجا پناه ببرند از طرفی احمدی نژاد هم چشم به انتخابات بعدی دوخته است و لذا بیانیه می دهد من از هیچکس حمایت نمی کنم و کسی مرا مصادره به مطلوب نکند. شاید احمدی نژاد هم بدش نیاید وقتی خودش نیست مجددا روحانی رئیس جمهور شود.
-شما باور دارید که اگر احمدی نژاد می امد پیروز می شد، این نظر کمی بی دقتی به سطح عمومی جامعه نیست؟ آنچه در واقعیت مشاهده می شود عدم مقبولیت و محبوبیت ایشان است و خیلی از عقب ماندگی های داخلی و خارجی را ناشی از مدیریت وی می دانند؟
این مباحث را بگذارید کنار، ما اگر جامعه ایران را به سه قسمت تقسیم کنیم یک قسمت آن متوسط شهری به بالا هستند، احمدی نژاد در دور قبل 23 میلیون رای آورد، اگر به بازار و املاک و ساختمان اگر سر بزنید همه چیز در دوره ایشان فعال بود اما در این 4سال اخیر همه چیز فروکش کرده است.
-برخی این باصطلاح فروکش را پیامد دولت احمدی نژاد می دانند، شما رد می کنید؟
بله این پیامد مدیریت احمدی نژاد نیست، پیامد پیرمرد بودن دولت است. شما فکر می کنید سیاست خارجه ما را این دولت درست کرده است؟ خیر. جبهه مقاومت است که باعث تحول سیاست خارجه ما شده است وقتی در بحرین و یمن و سوریه نیرو مستقر و هزینه کردیم باعث آبروی ما در سیاست خارجه شد. افسوس که بخش صنعت و خودروی ما در دولت به اندازه بخش دفاعی ما حرکت نمی کند.
-اما این آبرویی که شما می گویید در دوره احمدی نژاد بوجود نیامد و شاید برجام را بتوانیم..
نگویید برجام دستاورد است، زمانی که امریکائیها نا امید شدند همان موقع ایران یک جایزه به انها داد و این کلاهی بود که امریکا بر سر ایران گذاشت. الان هم سفت برجام را چسبدند بخاطر اینکه برجام به نفع امریکاست.
-پس چرا برخی در داخل از پاره کردن برجام و یا نقض آن توسط ترامپ هراس داریم؟
شما از لحاظ روانی هراس دارید و فکر می کنید اگر برجام نبود سایه جنگ بود. جنگ را ما در 8 سال جنگ ایران و عراق پشت سر گذاشته بودیم و الان در دفاع مقتدریم. لذا خارجی ها در زمینه معیشت ما جهت گیری می کنند، در سیاست خارجی ظریف کاری برای ما نکرده است. ما در زمان شاه ابرقدرت منطقه بودیم و این بخاطر ما و عربستان سعودی بود. یک دکترین داشت آقای نیکسون از امریکا و می گفت سیاست دو ستونی اجرا کنید به چه معنی؟ به این معنی که ایران ژاندارم منطقه باشد و عربستان سعودی سیاست اقتصادی و پمپاژ دهند پول باشد. بعد انقلاب عرب ها و امریکا نمی خواستند ما را ابرقدرت منطقه بدانند و برای این موضع سه کار انجام دادند. یک دهه می خواستند ما را از بین ببرند، یک دهه جنگ 8 ساله را بر ما تحمیل کردند یک دهه ما قصد داشتند، منفعل کنند، بحث هسته ای و حقوق بشر و تروریسم و دموکراسی را مطرح کردند یک دهه هم انزوای ایران را مطرح می کنند. ما هم برای اینکه ابرقدرت منطقه بمانیم دست به ابتکار زدیم و جبهه مقاومت را فعال کردیم، در لبنان، عراق و سوریه جنگندگی و امنیت آنجا را تامین کردیم. حالا شاید شما بخواهید بپرسید چرا پول های ایران را بردیم خارج از ایران خرج کردیم.
بله
یادم هست که زمانی من در بوسنی بودم و سپاه قدس امنیت آنجا را تامین کرده بود ولی بعد شرکت های امریکایی را دیدم که آنجا امدند و می خواستند کار کنند و پول درو کنند. ما در بخش صنعت و خودرو مشکل داریم، مسئولان این بخش ها در کشور ما پاسپورتشان در جیبشان هست و علاقه دارند فقط به فرانسه و اینجور جاها بروند و گردش کنند حاضر نیستند در کنار جبهه مقاومت کار و همزمان با سیاست های دفاعی ما حرکت کنند. اینکه ما توانستیم در سیاست خارجه بدرخشیم و کشورهایی مثل عربستان و ترکیه و بقیه در کنفرانس مونیخ از ما ناراحت باشند نه به خاطر دو سخنرانی ظریف است بلکه بخاطر جبهه مقاومت است.
-این صحبت شما یعنی اینکه سیاست خارجه ما هیچ ارتباطی به دیپلماسی دولت روحانی نداشته است؟
چرا اینطور برداشت می کنید. من می گویم عکس العمل جبهه مقاومت در سیاست خارجه ما بوده است، یک و صفر بحث نکنیم. منظور من این است که ؛ اگر من دستاورد دارم و پز می دهم که برجام دارم بگویم چرا امریکا پای مذاکره با ما حاضر می شود، بخاطر اینکه امریکا در سوریه و یمن گرفتار است. و لفاظی های ظریف خیلی کارگر نبود. به روحانی گفتند از بحث اقتصاد بیرون بیا و بزن به برجام و سیاست اقتصادی، مردم هم در این دوره بود که با فضای مجازی آشنا شدند و توجه انها به سیاست خارجی جلب شد.
- در زمان احمدی نژاد گرفتاری ها که خارجی ها حاضر شوند تن به مذاکره دهند؛ وجود نداشت؟
ببینید زمان عامل مهم و حرکت دهنده ای است، احمدی نژاد 8 سال پیش بود، در آن زمان مثلا عراق وضعیت خوبی نداشت و در زمان روحانی وضعیت مناسبی پیدا کردند. در دروه روحانی امریکایی ها احساس کردند داعش دارد از بین می رود و حاضر به مذاکره شدند و داستان های بعدی پیش امد، و این ماجرا ربطی به لفاظی ها ظریف نداشت.