از پیچ خیابان حافظ که به سمت جمهوری میگذشتی، تنها برجی که تا انتهای خیابان به چشم میخورد، برج پانزده طبقه بتونی، یادگار دوران نیمهتمام نوسازی دهه چهل ایران بود که حالا دیگر وجود ندارد ... 30 دی ماه 95، تاریخی سیاه در تقویم ... ساختمان نوستالژیک که یادگار دوران کودکی خیلیها بود، در بهت و ناباوری و تنها پس از چند ساعت فرو میریزد.
در غروب اولین روز از غمانگیزترین روز پایتخت آمارها از مفقود بودن حدود 25 آتشنشان در ساختمان جهنمی پایتخت خبر میدهد ... مسوولان و امدادگران همچنان امید دارند ... اما شعلهها در عین ناباوری دوباره زبانه میکشد ... اخبار ضد و نقیض است ... میگویند در حال نزدیک شدن به پیکرها هستیم و تنها یک متر مانده و دقایقی بعد همه ناامید میشدند.
صبح روز بعد ... آفتاب طلوع نکرده، تسبیح به دست آرام خودش را به محل حادثه میرساند ... مادر است دیگر ... چشم انتظار پسر قهرمانش ... اما دیگر او را ندید... دی ماه 95 در تقویم پایتخت، سیاه است... 16 آتشنشان آسمانی شدند و حالا 40 روز گذشت ... روزهایی از جنس چشمهای نگران، بیتابی خانواده، مادر، پدر، همسر و فرزند ... بیقراری برای 16 ققنوس که بر فراز پلاسکو جاودانه شدند.
پلاسکو قبل از فاجعه باید پلمپ میشد، اما چرا نشد؟!
با توجه به فرسودگی ساختمان پلاسکو و همچنین مصوبات شورا مبنی بر رسیدگی به ساختمانهای فرسوده، اما شهرداری اقدام به پلمپ ساختمان نکرد و بعد از آن نیز گفته شد که مقصر حادثه به دلیل کارگاهی بودن پلاسکو، وزارت کار است؛ در حالی که نظر فرمانداری تهران چیز دیگری است؛ معاون فنی و عمرانی فرمانداری تهران در گفتوگویی که با ایلنا داشت، در پاسخ به اینکه آیا رسیدگی به این ساختمان مربوط به مدیریت شهری بوده است؟ گفته بود؛ بله، کل ساختمانهایی که در سطح شهر تهران هستند، طبق بند 14 ماده 55 قانون شهرداریها برای رفع از خطر ریزش و حریق .... شهرداری مکلف است؛ اقدامات قانونی خود را انجام دهد و این تکلیف قانونی برای شهرداری است.
قالیباف شانه خالی میکند
پس از حادثه، شهردار تهران در شورای شهر حاضر شد و گزارشی از این حادثه ارائه داد، اما گزارشی نه چندان در خور مدیری با سابقهای ١٠ ساله در مدیریت شهری! قالیباف با تفسیر حقوقی از چند قانون همه مسئولیت را بر دوش دیگران گذاشت، گویی شهرداری را از هر مسئولیتی در این حادثه مبرا دانست و وظیفه شهرداری بنا بر گفتههای وی فقط به چند اخطار و تذکر به کسبه و هیات مدیره ساختمان ختم شده بود.
در سالگرد فوت پدر، «حامد» آسمانی شد
در چهلمین روز از حادثه پلاسکو و شهادت 16 آتش نشان، به گفتوگو با حبیب هوائی برادر، حامد هوائی از شهدای آتشنشان نشستیم، او میگوید: «نزدیک به 2 سال بود که پدر مریضی سختی داشت و هر روز بدتر میشد. در بستر بیماری بود و خانه جو بدی داشت و همه برای سر زدن میآمدند. بیش از همه حامد به پدرمان خدمت کرد و بعد از فوتش برای او خیلی بیتابی کرد و تنها همدم مادر بود. دقیقا دو هفته بعد از سالگرد پدر، حادثه پلاسکو اتفاق افتاد. پدر جانباز بود و عشق به شهادت داشت و اسم 4 هم رزم خودش را بر روی فرزندانش گذاشت(حبیب، هادی، حامد و حسام). مادر بعد از فوت پدر شرایط خوبی نداشت. روز حادثه وقتی با حسام به خانه رفتیم، قرص قلبش را از قبل آماده کرده بودم که وقتی ماجرا را بفهمد، به او بدهم تا اتفاقی برایش نیفتد.
برای نجات جان و مال مردم رفت، اما برنگشت
حامد اواخر سال 94 وارد سازمان آتشنشانی شد. بعد از دوره آموزشی، اواخر شهریور ماه 95 به ایستگاه 28 رفت و مشغول به کار شد. مجتبی کوهی همشیفتی بردارم بود که او هم به شهادت رسید. حامد بردار دو قلویی دارد که در روز حادثه، هر دوی آنها امتحان داشتند، حسام سر جلسه رفت، اما حامد به پلاسکو. من در روابط عمومی سازمان کار میکنم و روز حادثه خودمان اخبار را میزدیم که ابتدا خبر زدیم که آتش خاموش شد، اما به یکباره طبقات 11 و 12 آتش گرفت و شعلهور شد و پس از آن ساختمان ریخت. حامد از ایستگاه قلعه مرغی به پلاسکو رفت و جای تعجب داشت که از این ایستگاه برای جمهوری نیرو بخواهند، اما گستردگی حادثه آنقدر زیاد بود که نیروی کمکی از ایستگاههای دور نیز درخواست شد. حسام بعد از حدود 1 ساعت زنگ زد و گفت حامد در پلاسکو بود.
از بچهها آمار گرفتم، گفتن که حامد را دیدند. حسام مدام گریه میکرد. میگفت موبایل حامد جواب نمیدهد. از هم شیفیتیهاش سراغش را گرفتیم، بیمارستانها را گشتیم و در نهایت مطمئن شدیم که زیر آوار مانده است. یک هفته گذشت و چهارشنبه و پنجشنبه هفته بعد پیکرها پیدا شدند. حسام تمام طول یک هفته را مقابل آوار پلاسکو نشسته بود و در انتظار پیدا شدن قول دیگرش. از روزهای اول خیلیها برای تسلیت به خانه ما میآمدند، اما زیاد اجازه نمیدادم، زیرا با شلوغ شدن منزل جو بدی در خانه حاکم میشد که برای مادرم خوب نبود. از طرفی هنوز پیکر حامد پیدا نشده بود؛ البته بعد از گذشت 2 روز دیگر بعید میدانستیم که حامد و دیگر آتشنشانها زنده از زیر آوار خارج شوند.
خوابی که تعبیر شد
حامد حدود 15 روز قبل از حادثه پلاسکو در شب اولین سالگرد فوت پدر خوابی میبیند که در بهشت زهرا، شهدا به حالت خبردار مقابل او ایستادهاند و او شرایط بدنی مناسبی ندارد و سعی میکند که به سمت پدر برود و الان خواب او تعبیر شده و قطعه 50 نزدیک به محل دفن پدر است.
آتشنشانان، شهید ایثارگر محسوب شوند
معلوم نیست آتشنشانان پلاسکو، شهید خدمت محسوب میشوند یا شهید ایثارگر. خواسته ما این است که این آتشنشانان و همچنین شهدای گذشته سازمان آتشنشانی شهید ایثارگر شناخته شوند. شهرداری مزایایی برای خانواده شهدا دارد، اما برخلاف مزایای بنیاد شهید به پدر یا مادر به دلیل خلا قانونی، حقوق و یا مستمری تعلق نمیگیرد. در زمان مریضی پدر و پس از فوت ایشان تمام هزینههای خانه بر دوش حامد بود.»
محسن سرخو، عضو شورای شهر تهران، به بیان ابعاد دیگری از حادثه پلاسکو، غفلتها و سهلانگاریها در آن میپردازد. سرخو درباره تشکیل کمیتههای مختلف و متعدد در این باره میگوید: «اینکه کمیتهای در شورا برای پیگیری موضوع حادثه پلاسکو شکل گرفته، اگر در راستای پیگیری مصوبات شورای شهر تهران در خصوص تقویت تجهیزات و سیستم آتشنشانی و همچنین ارتقای آموزش آتش نشانان باشد، چیز خوبی است، ولی اگر قرار باشد؛ کمیتههایی در شورا برای اسکان و ساماندهی مغازهها تشکیل دهیم، یعنی کارهایی که معلوم نیست، چقدر با شورا ارتباط دارد؛ طبیعتا معلوم نیست این کمیتهها چقدر قرین به موفقیت باشد.»
مصوباتی که شهرداری اجرا نکرد
وی افزود: «آنچه که اعتقاد داریم؛ این است که جدا از بحث علت وقوع حادثه و اینکه چه پیشگیریهایی میتواند انجام شود تا این حادثه در این ابعاد وسیع رخ ندهد؛ شهرداری تهران و سازمان آتشنشانی با توجه به مصوباتی که شورا در سالهای 93 ، 94 و 95 داشته، باید اقدامات پیشگیرانهای را از قبل انجام میداد تا از دست رفتن جان و مال تعداد زیادی از شهروندان جلوگیری کند.»
اگر بالگرد داشتیم، پلاسکو فرونمیریخت
سرخو ادامه داد: «ما اعتقاد داریم که اگر در راستای مصوبه سال 94 شورا، بالگرد آتشنشانی توسط شهرداری خریداری شده بود و بالگردهای مخصوصی که آب را مستقیما بر روی هدف و جایی که آتش گرفته پرتاب میکرد، احتمال اینکه آتش در طبقه یازدهم پلاسکو اطفا شود و همچنین احتمال جلوگیری از ریزش ساختمان بسیار زیاد بود.
بعد از حادثه جمهوری، باز هم شهرداری مصوبات را اجرا نکرد
این عضو شورای شهر تهران بیان کرد: «در این حادثه فقط بحث تجهیزات مطرح نیست بلکه معتقدیم آموزشهای آتشنشانی ناکافی است.»
سرخو با بیان اینکه در یک ساختمان با اسکلت فولادی وقتی حریقی رخ میدهد تا قبل از یک ساعت اول همه عوامل انسانی باید محل را ترک کنند، افزود: «در حالی که آتشنشانان در پلاسکو سه ساعت و 20 دقیقه در درون ساختمان بودند و این کاملا مغایر با استانداردهای آتش نشانی بوده است به نظر میرسد بررسی و تجدیدنظر اساسی در این خصوص انجام شود.»
وی افزود: برداشت ما این است که شهرداری تهران بدون در نظر گرفتن مصوبات شورا اجازه نداشته با تفسیرهای شخصی به خودش اجازه دهد که مصوبات شورا را اجرا نکند و شهرداری باید در این خصوص پاسخگو باشد و همه بار این مسئولیت را بر عهده بگیرد چون اگر این تکالیف را انجام میداد و با حادثه مواجه میشد آن موقع میگفت که تکالیف را انجام دادهام.
شهرداری گزارشی از ساختمانهای خطرناک به شورا نداد
سرخو گفت: یک بخشی از مصوبات شورا مربوط به قبل از وقوع حادثه و یا حرکتهای پیشگیرانهای است که شهرداری باید انجام میداد. در سال 95 مصوبهای داشتیم که سازمان آتشنشانی و شهرداری تهران را مکلف کردیم که ساختمانهای خطرناک را شناسایی کند، ولی تاکنون هیچ گزارشی در این خصوص به شورا ارائه نشده است، حتی اگر شهرداری مشکلی در راه تهیه این گزارش داشت به ما اعلام نکردند و هیچ پاسخی هم به این مصوبه ندادند، کما اینکه در مورد 2 یا سه مصوبه دیگر شورا که در مورد رفع خطر از ساختمانهای بلند و بحث اطفای حریق بود در مورد آنها نیز هیچ گزارشی به شورای شهر ارائه نشده است و ما بسیار نگران هستیم از اینکه به علت این کمتوجهیها در تهران حوادث بزرگتر از این رخ دهد و شهرداری و مدیریت بحران تهران در آن صورت از رسیدگی به این گونه حوادث عاجز خواهند ماند.
تذکر عجیب شهرداری به کسبه پلاسکو!
وی درباره اینکه شهرداری پس از حادثه پلاسکو اعلام کرده که بارها به کسبه و هیئت مدیره درباره ناایمن بودن ساختمان تذکر داده است،گفت: بله، شهرداری تذکر داده اما اینکه این تذکر چگونه بوده مهم است شهرداری یک نامهای را به کسبه پلاسکو داده و در آن گفته شده با توجه به اینکه در اینجا با ضعف ایمنی روبرو هستید با در دست داشتن برگه پرداخت عوارض نوسازی سالانه به ساختمان آتشنشانی در میدان حسن آباد مراجعه کنید. در وهله اول این مغازهداران آن چیزی که در ذهنشان میآید؛ این است که چه ارتباطی با ناایمن بودن ساختمان و برگه عوارض نوسازی سالانه وجود دارد؟
برای شهرداری رسید عوارض، مهمتر از بررسی ایمنی پلاسکو بود
سرخو ادامه داد: مغازهداران پس از آنکه رسید عوارض نوسازی سالانه را به حسن آباد پرداخت میکنند، پیگیریها همین جا متوقف میشود، یعنی به این صورت است که اگر کسی عوارض ندهد پیگیری میشود، اما کسی کنترل نمیکند؛ کپسولهایی که در پلاسکو مستقر بوده کار میکرده یا نه ؟ و اینکه آیا شلنگهایی که در طبقات وجود داشته متصل به آب بوده یا نه؟ اصلا مشکل پلاسکو همین بود که در طبقات آب وجود نداشته و زمانی که میخواستند آب را از پایین به بالا پمپ کنند آب فقط تا طبقه 10 میرسید، در حالی که آتش سوزی در طبقه 11 صورت گرفته بود.
چرا شهرداری لجبازی میکند؟!
این عضو شورای شهر تهران بیان کرد: فکر کنید اگر این حادثه در ساعت 10 صبح اتفاق افتاده بود در طبقات 12، 13، 14 و 15 حداقل 100 تا 150 نفر حضور داشتند و در حالی که طبقات 10 و 11 در حال سوختن بود و نردبامها و سیستم آب آتش نشانی به طبقه 11 نمیرسید، آنهایی که در طبقات بالاتر حضور داشتند، تلف میشدند. آیا غیر این است که باید بالگرد میداشتیم تا آتش را در طبقه 11 اطفا میکردیم، این چه لجبازی است که شهرداری تهران انجام میدهد و ناوگان هوایی را به رغم اینکه در مصوبه شورا صراحت دارد، خریداری نمیکند؟
وی با تاکیدبراینکه ناوگان هوایی باید توسط شهرداری خریداری شود، گفت: شهرداری بسیار راحت میتواند سه یا چهار بالگرد را خریداری کند و حداکثر 50 میلیارد تومان برای آن هزینه کند و آن را در اختیار نیروی هوایی سپاه قرار دهد تا آنها هم خلبان تعیین و هم از آنها نگهداری کنند و یا حتی شهرداری میتواند بالگردها را در اختیار هلال احمر و یا نیروی انتظامی قرار دهد. قالیباف با توجه به اینکه خودش سالها در نیروی هوایی سپاه و نیروی انتظامی بوده و این اطلاعات را به طور دقیق دارد، تعجب میکنم که از این ظرفیتها غافل شده است.
این عضو شورای شهر تهران همچنین درباره گزارش ناقص شهردار تهران پس از حادثه پلاسکو در شورای شهر گفت: قالیباف به این موضوع اشاره داشت که خلبانی که میخواهد با این بالگردها پرواز کند، حداقل باید 6 هزار ساعت سابقه پرواز داشته باشد ما هم در جواب او اعلام کردیم که آیا ما در مصوبهای گفتهایم که شهرداری خلبان استخدام کند و یا خلبان آموزش دهد؟ ما میگوییم باید بالگرد آتش نشانی داشته باشیم و براین موضوع تاکید داریم یا شهرداری اجازه ساخت ساختمانهای بلندمرتبه را ندهد و یا اگر میدهد امکانات لازم را برای مقابله با حوادث احتمالی در این ساختمانها فراهم کند.
ماجرای ماسکهای معمولی و فیلتردار در پلاسکو
سرخو همچنین درباره ماسکهایی که بعد از حادثه پلاسکو توسط نیروهایی که در اطراف ساختمان حضور داشتند، گفت: هنگامی که از آنجا بازدید داشتم تعدادی از افراد ماسکهای فیلتردار و تعدادی ماسکهای عادی داشتند و زمانی که از فرماندهان پرسیدم که چرا وسط این دود سمی برخیها ماسکهای عادی زدهاند، گفت: احتمالا این افراد نیروهای قراردادی هستند، شما تصور کنید سازمان آتش نشانی از حداقل تجهیزات حفاظت فردی برخوردار نیست!
شهدای آتشنشان شاغل محسوب میشوند
وی همچنین درباره شهدای پلاسکو و حقوق و مزایایی که به خانوادههای آن تعلق میگیرد، گفت: امسال برای شهدای آتشنشان مصوب کردیم که آنها باید شاغل تلقی شوند و حقوق و مزایای شاغالان باید به خانوادههای آنها تعلق گیرد و سال به سال افزایش یابد و تا زمان بازنشتگی مزایای بازنشستگی به آنها تعلق خواهد گرفت، لذا در زمینه مصوبات حمایتی مصوبه کم نداریم.
آیا پلاسکو پایان اهمالکاری مسوولان خواهد بود؟
اما آیا این حادثه که به دلیل بیتوجهی مسوولان نسبت به ایمنسازی آن رخ داد، پایان اهمالکاری آنها خواهد بود؟ آیا نباید به جای مصوباتی که اجرا نمیشود یا گزارشهای نمایشی، تشکیل کمیتههای بینتیجه و یا تقصیر را به گردن این نهاد و آن سازمان انداختن، به فکر جان و مال مردم بود؟! آری؛ از مردمی میگوییم که در یک چشم بهم زدن تمام سرمایهشان به باد رفت، آن هم با سادهانگاری مسولان! از مسوولان میپرسیم؛ این مردم چقدر مقصر هستند؟