رویداد24،صالح رحیمی- خشم و هیاهو آخرین و چهارمین اثر هومن سیدی در مقام کارگردان در روز اول جشنواره به نمایش درآمد.
اگر حدس زدهاید که بین این فیلم و رمان هم نام آن از ویلیام فاکنر رابطهای وجود دارد، حدس شما در ابتدای فیلم و با به نمایش درآمدن جملهای از فاکنر بهیقین تبدیل میشود.
"زندگی به من آموخت که هيچ چيز از هيچ کس بعيد نيست!"
هر چند رابطهای بین مضمون فیلم و این جمله وجود دارد اما این همه شباهت فیلم به نگاه فاکنر نیست. روایت غیرخطی و چند آوایی از حادثهای نه چندان پیچیده، هنر اصلی سیدی در نویسندگی است. داستان فیلم شما را بهشدت به یاد داستان قتل همسر فوتبالیست معروف ناصر محمدخانی میاندازد با این تفاوت که حادثه برای یک خواننده اتفاق میافتد و فیلم از این حیث امتیاز خاصی ندارد اما نوع روایت داستان و فضای مبهم آن داستان را دلپذیر و پیشبینی پایان آن را برای شما غیرممکن میسازد.
فیلم داستان یک خوانندهی تندمزاج موسیقی را روایت میکند که به همراه همسر و فرزندش یک زندگی نسبتاً معمولی را میگذراند تا اینکه درگیر یک ماجرای عاشقانه میشود, البته این همه داستان نیست، زمانی شما به پیچیدگی این رابطه پی میبرید که شخصیت اصلی فیلم در اتاق بازجویی دیده شده و مشخص میشود آنچه تا به حال دیدهایم، بازگویی وقایع از زبان خواننده سرشناس در مقابل بازپرس بودهاست. زیبایی فیلم به ترکیب روایتهای افراد مختلف داستان از حادثه است.
بازی نوید محمدزاده و طناز طباطبایی نیز کمک فراوانی به قصهگویی هومن سیدی کرده و شخصیتهای خوشساخت داستان به ظرافت و درستی نمایش داده شدهاند.
درک موقعیت و بازیهای ضمنی و عمیق بازیگران تمامی حس شخصیتهای داستان را از قبیل حس تردید، ترس و را به خوبی به نمایش میگذارد. طناز طباطبایی یکی از بازیهای خوب و تحسینبرانگیز خود را ارائه کرده است و التبه نوید محمدزاده امسال نیز همانند سال گذشته مدعی جدی سیمرغ بازیگر نقش اول مرد خواهد بود حتی اگر در فیلم لانتوری رضا درمیشیان چیزی برای عرضه نداشته باشد.
قوت دیگر فیلم سیدی، قاببندی، پلان و دکوپاژ مناسب و جذاب است که نگاه تئاتری کارگردان را بهروشنی نمایان میکند و در بیشتر صحنهها از جمله صحنهی آشنایی اولیه در پارکینگ، سلول انفرادی و بازسازی صحنه قتل، علاوه بر زیبایی بصری، کاملاً همراه با روایت داستان است و به هیچ عنوان توی ذوق مخاطب نمیزند. برخی نماهای نقاشیگونه صرفا محلی برای رویدادن وقایع فیلم نیستند بلکه خود روایتگر داستان هستند و به شکلی زیبا در کنار سکوت و دیالوگ بازیگران، نقش ایفا میکنند.
کارن همایونفر نیز توانسته است در موسیقی فیلم هنر خود را خوب به نمایش بگذارد. هر چند البته موسیقی فیلم کمرنگ است اما آنجا که باید باشد هست و سرپنجههای علی پژوهشگر در نواختن عود نیز توانسته است خواستههای همایونفر را به خوبی اجرا کند.
در کل فیلم خشم و هیاهو، فیلم خوبی است که هم نظر تماشاگران و هم نظر هیئت داوران را به خود جلب خواهد کرد.