صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

يکشنبه ۰۴ دی ۱۴۰۱ - 2022 December 25
کد خبر: ۴۸۴۰۶
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۶ - ۲۴ اسفند ۱۳۹۵
گزارش رویداد24 به بهانه درگذشت یکی از تئوریسین‌های اصلی راه سوم در سینمای ایران

علی معلم؛ مردی برای تمام فصول

سال 95 برای اهالی فرهنگ و هنر همچنان به تلخی می‌گذرد. مرگ علی معلم آخرین پرده این سال تلخ بود. سالی که انگار بنا نیست رهایمان کند. حتی در روزهای پایانی سال که همه در حال آماده شدن برای سالی نو و شروعی دوباره هستیم، کابوس این سال رهایمان نمی‌کند.
رویداد۲۴- سال 95 برای اهالی فرهنگ و هنر همچنان به تلخی می‌گذرد. مرگ علی معلم آخرین پرده این سال تلخ بود. سالی که انگار بنا نیست رهایمان کند. حتی در روزهای پایانی سال که همه در حال آماده شدن برای سالی نو و شروعی دوباره هستیم، کابوس این سال رهایمان نمی‌کند.

در سال 95 زمانی نبوده که خبر مرگ عزیز هنرمندی به گوشمان نرسد. در تمام این سال منحوس، فرشته مرگ همچون کابوسی بر گرداگرد سر اهالی هنر چرخید و هر بار یکی را با خود به آسمان برد.

 مرگ علی معلم آخرین پرده هنرنمایی این فرشته بود.این فرشته در آخرین روزهای سال دوباره ظاهر شد و با بردن عزیز دیگری نشان داد که قدرتش از تمام خواست‌ها و آرزوهای ما بیشتر است.علی معلم آخرین قربانی نمایش تلخ فرشته مرگ در سال 95 بود. فقدان علی معلم تاثیر عظیمی بر روی جریان نقد فیلم کشور خواهد گذاشت.

علی معلم تنها یک فرد نبود، منتقدی جریان‌ساز بود که توانست با سعی و کوشش فراوان زمینه‌های لازم را برای تجلی ایده‌هایش در سینما فراهم کند. علی معلم با تاسیس مجله دنیا تصویر و با راه اندازی جشن سینمایی حافظ به دنبال گشایش راه سومی در سینمای ایران بود. 

علی معلم سعی داشت با ایده‌هایش پلی بزند میان سینمای روشنفکری و نخبه‌گرا با سینمای عامه‌پسند. دنیای تصویر در زمانه‌ای حیات مطبوعاتی خود را آغاز کرد که سینمای ایران یا درگیر فیلم‌های روشنفکرانه‌ای از جنس آثار عباس کیارستمی بود یا پر بود از فیلم‌های بنجل عامه‌پسند که هر بار در قالب یکی از ژانرهای سینمایی ظاهر می‌شدند. 

علی معلم سعی کرد جایی در میانه این دو طیف قرار بگیرد و از فیلم‌های خوش ساخت و مردم پسند دفاع نماید. فیلم‌هایی که در عین جذابیت گیشه موفقی هم داشتند. علی معلم سعی داشت که در فضای گفتمانی آن زمان سینمای ایران این ایده را جا بی‌اندازد که فیلم خوب صرفاً خارج از جریان اصلی سینما ساخته نمی‌شود، بلکه می‌شود با استفاده از عناصر سینمای بدنه هم آثار ارزشمندی خلق کرد. 

سال‌های ابتدایی دهه هفتاد که ماهنامه دنیای تصویر پا به عرصه حیات گذاشت دوره قدرت‌نمایی عباس کیارستمی و سینمای کانونی بود. 

سینمایی که هر چند واجد ارزش‌های غیرقابل کتمانی بود اما ارتباطی با بدنه اصلی سینمای ایران نداشت و نطفه شکل‌گیری‌اش در جایی به جز بدنه سینمای ایران بسته شده بود. 

حتی کسانی مثل داریوش مهرجویی که با بدنه سینمای ایران کار می‌کردند هم وجوه روشنفکرانه آثارشان بر وجوه مردم‌پسند آن می‌چربید. دنیای تصویر در چنین فضایی پا به عرصه حیات گذاشت و سعی کرد به دنبال راه سوم باشد. سعی داشت پلی بزند میان سینمای روشنفکرانه و بدنه سینمای ایران.

این مسیر که علی معلم در آن قدم می‌زد مسیر سخت و دشواری بود. دو طیف این ماجرا برابر ایده‌های او مقاومت می‌کردند و هر کدام از منظر خودشان ایده‌های او را نفی می‌کردند. جریان سینمای عامه‌پسند که درکی از سینما نداشت، علاقه‌ای از خود نشان نمی‌داد که به سینما تن دهد و جریان روشنفکری هم که اساساً پیوند با بدنه سینما را دون شان خود می‌دانست. بنابراین دفاع از ایده راه سوم در چنین زمانه‌ای کار بسیار سختی بود. 

علی معلم هیچ‌گاه قصد نفی این دو جریان را نداشت. وجود این دو جریان را برای سینمای ایران لازم می‌دانست و سعی داشت به جای نفی یکی و تایید دیگری دنبال نقاط اشتراک میان آن‌ها بگردد. علی معلم سعی می‌کرد ایده فیلم خوب تماشاگرپسند را جا بی‌اندازد. تا قبل از ظهور علی معلم دفاع  از کارگردانانی مثل اسپیلبرگ و تارانتینو یک ضدارزش بود. 

عده‌ای دفاع از فیلم‌های این کارگردانان را دفاع از سیاست‌های آمریکا می‌دانستند و عده‌ای دیگر هم دفاع از این کارگردانان را بی‌کلاسی و ابتذال قلمداد می‌کردند. علی معلم کسی بود که با اختصاص دادن مجله‌اش به این کارگردانان آن‌ها را بار دیگر مطرح کرد. علی معلم در تمام دوران فعالیتش سعی کرد این نکته را جا بی‌اندازد که وابستگی به جریان اصلی دلیل بد بودن یک فیلم نیست.

همانطور که وابستگی به یک ژانر باعث بد بون یک فیلم نمی‌شود. او بود که در مجله‌اش فضا را برای بحث و گفت و گو درباره چنین فیلم‌هایی  باز کرد. او بود که به نویسندگان جوان‌تر آن زمان این جسارت را بخشید که از فیلم‌های اکشن و فانتزی و وحشت دفاع کنند. 

او بود که با راه‌اندازی مجله دنیای تصویر به ما این نکته را اثبات کرد که می‌شود هم فیلم خوب ساخت و هم عضو جریان اصلی سینما بود. تجلی این دیدگاه را می‌توان در تهیه‌کنندگی علی معلم هم دید. جایی که آثار تولید شده توسط او هم خوش‌ساخت بودند و هم از عناصر سینمای بدنه بهره می‌بردند.

آثاری مثل شوکران، آل و ازدواج به سبک ایرانی. علی معلم و امثال او بودند که توانستند پلی میان دو جریان به ظاهر متضاد سینمای ایران بزنند. از دل این ارتباط دو سویه بود که آثاری مثل درباره الی و جدایی ظهور کردند که حتی سینمای ایران را به جایزه اُسکار هم رساندند. فرهادی با استفاده از بدنه همین سینما توانست آثار درخشان و موفق خود را بسازد.

آثاری که نه شبیه فیلم‌های عامه‌پسند بودند نه شبیه فیلم‌های جریان روشنفکری. فیلم‌هایی بودند داستان‌گو، با پس زمینه قدرتمند اجتماعی و در عین حال واجد ارزش‌های سینمایی. فیلم‌هایی که هر چند ردپای جریان روشنفکری در آنان به چشم می‌خورد، اما در بدنه همین سینما تولید شده بودند و اغلب به فروش‌های خوبی هم می‌رسیدند. همین فیلم‌ها بودند که توانستند دغدغه دیگر علی معلم را جامه عمل بپوشانند.

علی معلم همیشه دغدغه جهانی شدن سینمای ایران را داشت و مسیر درست و موفق این جهانی شدن را  همان راه سومی می‌دانست که خود پرچمدار مطرح شدنش بود. زمان هم نشان داد که او درست فکر می‌کرده و همان فیلم‌سازان راه سوم بودند که پرچم جهانی شدن سینمای ایران را در سطح جهان برافراشتند.

نبود علی معلم به عنوان یکی از تئوریسین‌های اصلی راه سوم در سینمای ایران فقدان بسیار بزرگی است. نبود آن‌ها باعث می‌شود مرزهای جریان‌های متضاد سینمای ایران بار دیگر پررنگ شود و راه مفاهمه و گفت و گو میان آن‌ها صعب‌العبورتر از قبل به نظر برسد.

علی معلم سال‌ها برای بسط ایده‌اش زحمت کشید. صرفاً به فضای مطبوعات اکتفا نکرد، فیلم تهیه کرد و جشنواره برگزار کرد. سعی کرد پذیرای تمام گروه‌های سینمایی باشد و راه گفت و گو را میان آنان هموارتر کند. ما چهره‌ای با این جامعیت در سینمای ایران نداریم و همین امر باعث می‌شود نبود او ما را بیش از پیش ناراحت و غمگین کند.

مرحوم علی معلم به راستی مردی برای تمام فصول بود. مردی که فقدانش در دراز مدت طبعات زیادی را متوجه سینمای ایران خواهد کرد. طبعاتی که مهم‌ترینش از بین رفتن زمینه‌های گفت و گو میان تمامی جریانات حاضر در سینمای کشور است. امثال علی معلم از معدود کسانی بودند که می‌توانستند زمینه و بستر لازم را برای شکل‌گیری چنین گفت و گوهایی فراهم نمایند. جا دارد یکبار دیگر درگذشت او را تسلیت بگوییم و آرزو کنیم راه او توسط کسان دیگری در سینمای ایران ادامه پیدا کند.

نظرات شما