رویداد۲۴-مازیار وکیلی:
در مقاله قبل به برخی از دلایل پخش وسیع ویدئو مراسم عروسی آن زوج جوان پرداختیم و خطرات چنین اعمالی را از منظر اخلاقی بررسی کردیم و توضیح دادیم که چرا نقض حریم خصوصی جامعه امنیت روانی آن را برهم میریزد.
همچنین به چرایی علاقه مردم ایران به سرک کشیدن در زندگی خصوصی دیگران پرداختیم و علل آن را بررسی نمودیم. اما رواج و فراگیری این ویدئو را میتوان از چند منظر دیگر هم بررسی کرد. مهمترین نکتهای که ما در مواجهه با چنین پدیدهای با آن روبهرو هستیم عدم نظارت بر برگزاری مراسمهایی از این دست است. جامعه ایران جامعه متلون و متکثری است.
مردم با عقاید گوناگون سالهاست که در کنار هم زندگی میکنند. علیرغم این تنوع و تکثر جامعه، مردم ایران خطوط قرمز مشترکی دارند. این خطوط قرمز مشترک باعث میشود که آنها بر سر برخی مسائل با یکدیگر توافق جمعی داشته باشند. لزوم حفظ حریم خصوصی یکی از این خطوط قرمز است. هیچ کس دوست ندارد زندگی شخصیاش در معرض دید عموم جامعه قرار بگیرد.
وقتی چنین حساسیتی روی موضوعاتی از این دست وجود دارد باید فکری به حال ساماندهی درست چنین مراسمی کرد. در مراسمی این چنینی کنترل افراد و مهمانان امری محال و غیر ممکن است. در روزگاری که تکنولوژی به شدت گسترش پیدا کرده و هرکس میتواند به راحتی با یک گوشی موبایل از هر وضعیتی فیلم و عکس تهیه کند حفظ حریم خصوصی از هر زمانی دشوارتر شده است.
پخش این ویدئو به راحتی این نکته را اثبات میکند و لزوم نظارت هر چه بیشتر بر برگزاری چنین مراسمی را واجب مینماید. اما مسئله اینجاست که متصدی و مسئول نظارت بر این مراسم کدام دستگاه و ارگان است؟ جواب مشخصی برای این سوال وجود ندارد.
مشخص نیست مسئول صدور مجوز برای باشگاهها و باغهایی که چنین مراسمی را برگزار میکنند چرا بر عملکر آنان نظارت مستمر و دقیقی ندارند که از بروز چنین فجایعی جلوگیری شود. نکته تاسفبار این است که چنین حادثهای برای اولین بار نیست که به وقوع میپیوندد، بلکه در سالهای گذشته که تکنولوژی به این اندازه پیشرفت نکرده بود هم شاهد پخش فیلمهایی از این دست بودهایم. مسئولین و متولیان امر هیچگاه اراده جدی برای برخورد با متخلفینی که ناقض حریم خصوصی دیگران هستند از خود نشان ندادهاند. نه در بحث پیشگیری و نه در بحث برخورد با عوامل چنین وقایعی صلابت لازم را ملاحظه نمیکنیم. وقوع حوادثی از این دست که مستقیماً با آبروی افراد سر و کار دارند مسائل بسیار حساسی هستند و لازم است با برهم زنندگان آبروی افراد برخورد جدی صورت گیرد. چرا که اگر شاهد برخورد جدی با مسببین چنین وقایعی نباشیم امنیت روانی جامعه به خطر میافتد.
به شخصه امیدوارم مسئولین امر با این واقعه مثل وقایع قبل از آن برخورد نکنند و یکبار برای همیشه با قاطعیت متخلفین را تنبیه نمایند تا شاید کسان دیگری که چنین افکار رذیلانهای را در سر میپرورانند به هراس افتاده و از انجام اعمالی این چنینی منصرف گردند.
شاید پاسخ مسئولین درباره این پدیده این باشد که درصد وقوع چنین حوادثی بسیار اندک است. حتی اگر این سخن مسئولین را هم بپذیریم، باید گفت حتی همین درصد اندک هم نباید اتفاق بیافتد. چرا که وقوع چنین حوادثی اخلاق جامعه را زایل میکند و امنیت روانی آن را از بین میبرد.
اما جز مسئله عدم نظارت صحیح بر روی برگزاری مراسمهایی از این دست، باید عدم استفاده صحیح از شبکههای اجتماعی را هم مدنظر قرار داد. تحلیلها و تفاسیر متعددی درباره چرایی مواجهه اینچنینی مردم ایران با پدیدههای مدرن ارائه شده است. مهمترین نکتهای که بعد از وقوع چنین حوادثی به ذهن یک تحلیلگر رسوخ میکند عدم وجود فرهنگ استفاده از تکنولوژی در جامعه ایران است.
شبکههای اجتماعی بدل به میدانی برای خودنمایی و تفریح مردم ایران شده است. با بررسی اجمالی شبکههای اجتماعی بافت فرهنگی جامعه ایران به طور کامل مشخص میشود. مرد ایران ظاهری مدرن دارند، وگرنه هنوز تا بیخ دندان سنتی هستند و از ریشههای سنتهای به جا مانده از گذشته خود ارتزاق مینمایند. جامعه ایران هنوز درگیر کشاکش دردناک سنت با مدرنیته است. جامعه ایرانی علیرغم ظاهر مدرن خود هنوز درگیر تعاریف پدرسالارانه از مسائل اجتماعی است.
به عنوان مثال روابط دختر و پسر علیرغم تغییر ظاهری این روابط وابسته به تعاریف سنتی و عرفی گذشته است. در جامعه امروز ایران رابطهای هدفمند تلقی میشود که ختم به ازدواج شود. دختران ایرانی هنوز ازدواج را یکی از اساسیترین راهحلها برای زندگی سعادتمند میدانند و هنوز این اعتقاد وجود دارد که یکی از مراحل رشد عقلی و اجتماعی مردان تشکیل خانواده است.
چنین تفکری هنوز آمادگی لازم برای مواجهه با مدرنیته را ندارد. وفور وسایل و ابزار تکنولوژیک به مثابه مدرن شدن تفکر نیست. جامعه ایرانی از مدرنیته فقط ظواهر آن را دارد و هنوز از مواجهه با تفکر مدرن هراسان است. به همین علت هم هست که مردم نمیتوانند از ابزار تکنولوژیکی که در اختیارشان قرار میگیرد به درستی استفاده کنند.
شاید تنها در ایران شاهد این امر باشیم که به محض اظهارنظر توسط یک چهره مشهور، صفحه او بدل به محلی برای تاخت و تازهای کلامی مردم میشود و یا از شبکهای مانند تلگرام برای پخش کلیپها و مطالب فاقد ارزش استفاده میشود. چرا که ابزار مدرن فرهنگ استفاده خودشان را دارند و تا زمانی که جامعه ایرانی فرهنگ استفاده از این ابزار را پیدا نکند شاهد بروز چنین وقایعی هستیم.وقایعی که بروز آنها ربط مستقیمی با استفاده غلط از این ابزار دارد.
به زبان ساده شبکههای اجتماعي به جای اینکه باعث رشد آگاهی در جامعه ایران شود بلای جان آن شده است. بعد از وقوع حوادثی از این دست لازم است کمی تامل کنیم و به چرایی بروز این وقایع بپردازیم. شاید با تامل بیشتر راه برای پیدا کردن راه حل درمانی باز شود. والا باز هم شاهد وقوع چنین حوادث تلخی خواهیم بود. حوادثی که اخلاق و امنیت روانی جامعه را به نابودی میکشاند.