اردیبهشت ماه و اتفاق مهم سیاسی اش نزدیک تر از هر زمان
دیگری است، اصلاح طلبان کم و بیش تکلیف خود را با انتخابات ریاست جمهوری
مشخص کرده اند. سوی دیگر اما اصولگرایان هستند که هچنان بلاتکلیفند. حتی
جبهه جدیدالتاسیسی که قرار بود چتر وحدت را در جریان اصولگرا اینبار
فراگیرتر از همیشه کند بیشتر محل اختلاف شده است تا وحدت.
جبهه
نیروهای مردمی
انقلاب درحالی قرار است هفدهم فروردین پنج کاندیدای مورد قبولش را اعلام
کند که برخی تشکلهای اصولگرا چون جبهه پایداری ساز مخالفت با این طیف از
دوستان راست گرایشان را مدتهاست که کوک
کرده اند. کلید واژه این مخالفت ها هم چیزی نیست جز اختلاف بر سر «کاندیدای
اصلح».
کلید
واژه ای که پیشتر هم راه پایداری ها را از اصولگرایان جدا کرده بود مانند
آنچه در انتخابات مجلس نهم یا ریاست جمهوری یازدهم رخ داد. اینبار اما گویی
پایداری ها حتی با هم طیفان نزدیکتر خود در جریان اصولگرا هم بر سر این
واژه به اختلاف خورده اند. اختلافاتی که دیگر می توان از آن به شکاف عمیق و ریشه دار یاد کرد نه
گلایههایی زودگذر و سطحی.
ادامه اختلافات عمیق و قدیمی
چند سالی هست که پایداری ها دیگر چندان علاقه ای به همبستگی با دیگر جریان های اصولگرا ندارند. طیفی از اصولگرایان که با حمایت از محمود احمدی نژاد پا به عرصه فعالیت های حزبی گذاشت و توانست در بین نمایندگان مجلس نهم جایگاهی برای خود باز کنند. پدر معنویشان هم کسی نبود جز آیت الله مصباح یزدی. بنای پایداری ها از همان ابتدا بر تک روی بود و وحدت شکنی.
انتخابات ریاست جمهوری یازدهم نقطه عطف
این مشی پایداریچی های سیاست بود، آنجا که پایداری ها با پافشاری بر
کاندیدای مورد حمایت شان سعید جلیلی بازهم اثبات کردند سیاسیونی وحدت گرا و
تشکیلاتی نیستند. کاندیدایی که نه فقط برای آنها خوش یمن نبود که باعث
شکسته شدن آرای اصولگرایان هم شد.
این
رویه در دهمین دوره انتخابات مجلس هم تکرار شد، آنها با اینکه دور میز
وحدت اصولگرایان نشستند اما بنا به اخباری که بعدها از درون جلسات به بیرون
درز کردند این دور میز نشستن بر پایه سهم خواهی بود نه بخاطر پایبندی به
وحدت. آنچنان که حتی توانستند بزرگترهای سنتی اصولگرا را قانع کنند که سهم
بیشتری در لیست 30 نفره تهران داشته باشند همان لیستی که ناکام انتخابات
مجلس دهم شد.
شاید همان ناکامی سنگین بود که برخی را
امیدوار کرده بود پایداری ها مسیر سیاست ورزی خود را کمی تغییر دهند. امری
که محقق نشد و تحرکات چند ماه اخیر آنها نشان داده که بعید است اصولگرایان
اینبار هم بتوانند آنها را بدون سهم دهی به سمت وحدت بکشانند.
پایداری
ها اینبار و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری بنای اختلاف شان را نه با
فقط با سنتی های اصولگرا که با برخی نواصولگرایانی که زمانی با آنها نزدیکی
سیاسی بیشتری داشتند گذاشته اند. چه آنکه جبهه تازه تاسیس اصولگرایان
چندان مورد قبول پایداری ها قرار نگرفته و حتی بیشتر از دیگر اصولگرایان
بنای مخالفت با این جبهه نوظهور سیاسی را گذاشته اند.
روزهای پایانی سال گذشته و در اوج فعالیت های «جمنا» بود که مرتضی آقا تهرانی، دبیر کل جبهه پایداری توپخانه انتقاد علیه جبهه مردمی را چنان داغ کرد که دیگر جای هیچ شک و شبهه ای درباره اختلاف داشتن این جبهه با جمنایی ها باقی نماند. او که به شدت از ساز و کار «جمنا» گلایه مند بود، از دعوت نکردن جبهه نیروهای مردمی از جبهه پایداری برای عضویت در این تشکل اصولگرا انتقاد کرد و گفت: «بعد از 5 ماه (از جبهه مردمي نيروهاي انقلاب) تلفن زدند كه بياييد اما ما كه نبوديم خيلي كارها شده است، گفتيم برويد كار خود را بكنيد و به ما چه كار داريد، ما بعدش كه ان شاءالله جلو رفتيد اولا دعا ميكنيم كه خدا شما را موفق به بهترين راه كند و بتوانيد به اصلح برسيد. اگر واقعا به اصلح برسند دوستان را ياري خواهيم كرد اما اگر ديديم كسي كه معرفي شده شاخصها را ندارد ما هم آزاد هستيم. »
این در حالی بود که پیشتر غلامرضا مصباحی مقدم عنوان کرده بود که جمنا از پایداری ها برای عضویت در این جبهه دعوت کرده اما آن ها نیامدند، و کاندیدایی هم در انتخابات ندارند.
کاندیدای اصلح یا صالح مقبول؟ مساله این است
اما به نظر پیش بینی مصباحی مقدم چندان هم درست از آب درنیامد. پایداری ها تحرکات انتخاباتیشان را در اسفندماه گذشته شدت بخشیدند و با ادامه انتقادات از جمنا نه تنها ساز و کار انتخاب کاندیدای رای آور را از سوی جبهه مردمی زیر سوال بردند که اعلام کردند کاندیدایشان را هم مشخص کرده اند.
در همین راستا بود که در اواسط تعطیلات نوروز اعلام شد نظر آیتالله مصباح یزدی به عنوان پدر معنوی پایداری ها بر ابراهیم رییسی است و اعضای شورای مرکزی جبهه پایداری هم در اظهاراتی نشان دادند چنین نظری را قبول دارند. چه آنکه پیشتر هم قاضی زاده تاکید کرده بود باید رئیسی را راضی به حضور در انتخابات کرد و کاندیدای اصلح در شرایط فعلی از نگاه پایداری ها کسی جز او نیست.
گویی تعیین کاندیدای «اصلح» نقطه اختلاف جدی بین این دو جبهه سیاسی شده است. درحالیکه اعضای جمنا معتقدند که برای نامزد نهایی اصولگرایان تنها «اصلح» بودن کافی نیست و میزان رأیآوری یک فرد هم باید ملاک باشد اما پایداری ها قائل به این امر نیستند آنچنان که مرتضی آقاتهرانی، دبیرکل جبهه پایداری همان زمانی که از دعوت نکردن جمنا از او و تشکلش برای عضویت در جبهه نیروهای مردمی انقلاب گلایه کرد، ساز و کار انتخاباتی اصولگرایان در جمنا را زیر سؤال برد و تاکتیک ترجیح دادن «صالح مقبول به اصلح نامقبول» را مورد انتقاد قرار داد و گفت که جبهه پایداری این روش را قبول ندارد؛ « بودند کسانی که می گفتند ببینم مقبول چه کسی است یعنی همین حرف هایی که الان هم می زنند، می گویند ببینید مقبول کیست و بعدا خودشان مقبول درست کرده و آمار سازی می کردند، این آمارهایی هم که داده می شود معلوم نیست چقدر راست باشد. معلوم می شود این حرف ها یک مقدار کشک است که ما را آرام آرام از اصلح یک مرحله پایین تر بیاورند، اگر یک مرحله پایین برویم خیلی چیزها را از دست داده ایم، ما بهترین را می خواهیم اگر دعوا بر سر بهترین باشد از بین مثلا 15 نفر بین 2 نفر اختلاف است. آن ها به اصلح نرسند ما هم نگاه می کنیم، ما دنبال این می رویم که چه کسی را می توانیم پیدا کنیم که اصلح و بهترین باشد، شاید هم کاندیدا نشود.»
جبهه گیری علیه جمنا
اما به غیر از آقا تهرانی چهره های دیگری از جبهه پایداری هم بودند که انتقادات تندی را روانه جمنا و اعضایش کردند. قاسم روانبخش و نصرالله پژمانفر، ازکسانی بودند که در چند روز گذشته جبهه پایداری را جدا از مجموعه جمنا دانسته و تأکید کردند که در انتخابات راه خود را خواهند رفت. پژمانفر به خانه ملت گفته:«اصولگرایان از کانال جمنا به تنهایی نمیتوانند به وحدت برسند. طبیعتاً برای رسیدن به یک نفر باید وفاقی واقعی بین خودشان نسبت به یک گزینه داشته باشند اما به نظرم، روند رسیدن به این موضوع جای بحث دارد. آنها تلاش دارند که بگویند ما میتوانیم محور باشیم و میتوانیم این کار را انجام دهیم اما این یک ادعا بیش نیست و باید اطمینان همه آحاد جلب شود تا اجماع واقعی شکل بگیرد. ما مخالف حرکت جمنا نیستیم ولی نظر من بر این نیست که این ترکیب آنقدر ظرفیت ایجاد کرده باشد که بتواند همه را دور خود جمع کرده باشد. پایداری از اصلح عدول نمیکند؛ دیگر اصولگرایان معتقدند چون نمیتوان با این شرایط به نتیجه رسید، باید از اصلح به صالح تنزل پیدا کنیم. تفاوت جریان پایداری با آنها این است که ما میگوییم از اصلح عدول نمیکنیم اما آنها میگویند اگر شرایطش فراهم شد، عدول میکنیم.»
علاوه بر او قاسم روانبخش هم در نشریه پرتو نوشت «در جبهه اصول گریان نیز مدتی است عده ای در تلاشند تا ائتلافی شبیه برخی ائتلاف های گذشته صورت دهند در باره ائتلاف اصولگریانان و این که تا چه اندازه در عمل میسر می شود نکاتی وجود دارد. نیروهای انقلاب بر فرض که به وحدت نرسیدند، نباید در برابر یکدیگر صفآرایی کنند و به تخریب یکدیگر بپردازند. شواهد موجود نشان میدهد که احتمال دو مرحلهای شدن انتخابات چندان دور از واقعیت نیست. بنابراین برای مرحله دوم به وحدت همه نیروها نیازمندیم. صفآراییها و تخریبها ممکن است به وحدت ضروری در مرحله دوم آسیب بزند. اگر وحدت برای خدا و انجام وظیفه است، این تکلیف با سیاسیکاری، سیاستبازی، همدیگر را دور زدن، دوز و کلک، سر همدیگر کلاه گذاشتن نمیسازد. چنین وحدتی، با دست های پشت پرده، یا پستوهای تو در تو، یا آدمهای در سایه که در پشت صحنه، پختوپز کنند و به اسم وحدت به خورد این و آن دهند، سازگار نیست بنابراین، طرفهای وحدت باید با هم یکرنگ باشند، از نقشهکشیدن علیه همدیگر جداً پرهیز کنند، و از توجیه و مصلحتاندیشی در این راستا به شدت پرهیز کنند.»
رییسی حلقه واسط میشود؟
همین سازهای مخالف است که اوضاع در جریان راست را پیچیده کرده است، اعضای جمنا دیگر مانند سابق در تلاش برای جذب پایداری ها نیستند، شاگردان آیت الله مصباح هم بی توجه به خواست رفقای اصولگرایشان تصمیم خود برای انتخابات ریاست جمهوری را گرفته اند. در این میان اما یک احتمال را می توان پیش فرض قرار داد. یک احتمال که شاید جمنا و پایداری را بهم برساند. یک احتمال که ردپای ابراهیم رئیسی در آن مشهود است.
براساس اخبار منتشر شده بعد از اولین مجمع عمومی جبهه مردمی،ابراهیم رئیسی در صدر لیست 14 نفره این جبهه و حتی بالاتر از چهره هایی چون قالیباف و جلیلی ایستاده است. برخی خبرها هم حکایت از آن دارد در لیست 5 نفره ای که قرار است روز 17 فروردین ماه اعلام شود نام رئیسی همچنان وجود دارد و او شانس بالایی برای تبدیل شدن به کاندیدای اول این جبهه دارد. تحرکات اخیر رئیسی هم این احتمال را قوت بخشیده است که شاید او عزم به کاندیداتوری برای ریاست پاستور داشته باشد. شاید همین نقطه باشد که جمنایی ها و پایداری ها را امیدوار به نشستن زیر یک سقف کند چه آنکه یاران مصباح هم تاکنون نشان داده اند به رئیسی بیش از دیگر کاندیداهای محتمل و حاضر در صحنه رغبت دارند.