«اعتماد سازمانی، اعتماد به مجموعه ای از سازمانهایی است که ترتیبات ساختاری معین و تعریف شدهای دارند و در پرتو و قالب این ترتیبات، عهده دار مجموعهای از اقدامات و تعامل با اعضای جامعه و دیگر سازمانها و نهادها هستند» (گزارش سرمایه اجتماعی، 1394:183).
از پاسخگویانی به تعداد 14200 نفر در مراکز استانها و برخی نقاط روستایی کشور خواسته شد تا میزان اعتماد خود را به سازمانهایی که نام برده شده بیان کنند. پاسخهای دریافته شده نشان میدهد که شورای اسلامی شهر رتبه ای بهتر از 16 با نمره اعتماد 81.85 در میان 23 سازمان مورد پرسش کسب نکرده و جزو آن دسته سازمانهایی قرار میگیرد که نمره اعتماد آنها زیر 100 قرار دارد. البته شهرداری نیز وضع بهتری ندارد و رتبه 19 را با نمره اعتماد 63.48 دارد.
در رتبههای بالای جدول ،مدارس، پایگاههای بسیج، بانکها، دانشگاهها، صدا و سیما، سازمان تأمین اجتماعی و خدمات درمانی، انجمنهای خیریه، کلانتری، کمیته امداد، مراجع قضایی، بیمارستانهای خصوصی، اداره مخابرات و بیمارستانهای دولتی قرار دارند. تمامی آنها به جز انجمنهای خیریه دستگاههای بوروکراتیک هستند و به عنوان سازمان دموکراتیک و مردمی تلقی نمیشوند. حال جای پرسش است که چگونه شورای شهر که اعضای آن رأی از مردم میگیرند و سازمانی دموکراتیک است اینگونه در جای نامناسب در جدول اعتماد سازمانی مردم نشسته است. طنز قضیه اینجا است که بانکها وضع بهتری از شورای شهر دارند و حتی بیمارستانهای خصوصی!
با توجه به این دادهها، باید پرسید که چرا وضعیت نهاد دموکراتیکی مانند شورا چنین جایگاه پایینی دارد؟ مگر نه این است که اعضای شورا در روندی دموکراتیک با آرای مردم انتخاب میشوند، حال چه شده است که میزان اعتمادی که مردم به سازمانهای سلسله مراتبی و انتصابی ابراز میدارند، بیش از شورا است که منتخب خود آنها است؟