رویداد۲۴- با قطعی شدن حضور ابراهیم رییسی در انتخابات ریاست جمهوری گمانهزنیهای زیادی درباره کیفیت حضور وی در انتخابات در فضای سیاسی و رسانهای کشور مطرح شده است.
این در حالی است که برخی از تحلیلهای سیاسی بیانگر احتمال دوقطبی شدن انتخابات و رقابت سنگین و فشرده رییس و روحانی است و برخی نیز حضور رییسی در انتخابات را در راستای استراتژی بلند مدت اصولگرایان ارزیابی میکنند.
با این وجود در تحلیل استراتژی اصولگرایان برای حمایت از رییسی و پیشبینی رفتار سیاسی وی در فضای انتخابات باید به چهار نکته مهم توجه کرد.
نخست اینکه اصولگرایان در حالی گمان میکنند که با انتخاب ابراهیم رییسی توان اجماعسازی در میان گروهای سیاسی خود را دارند که رییسی فاقد سابقه تأثیرگذار و کارنامه مشخص در فضای سیاسی ایران است و ممکن است این «هندوانه دربسته» نتیجه معکوسی برای اصولگرایان در پی داشته باشد.
نکته دوم اینکه رییسی رگههایی از پوپولیسم را در شخصیت خود دارد و به همین دلیل اصولگرایان معتقدند که او از قدرت بالانس بیشتری نسبت به دیگر گزینههای اصولگرایی در فضای انتخابات برخوردار است.
به همین دلیل رییسی در شکل خوش بینانهاش میتواند برای تمامی طیفهای حاضر در گفتمان انقلاب اسلامی نماینده هرم قدرت نیز شناخته شود. نکته ای که میتواند تمرکز اصولگرایان را در اجماع روی وی بیشتر از گذشته کند.
نکته سوم اینکه کارکرد رییسی برای اصولگرایان زمانی در انتخابات شکل جدیتری به خود میگیرد که پروپاگاندیسم رسانهای محافظهکاران به کمک وی میآید و فضای انتخابات را به دو قطب «سفید» و «سیاه» تقسیمبندی میکند.
در چنین شرایطی گزینههای دیگر اصولگرایان در انتخابات تلاش میکنند با انتقادات جدی به دولت روحانی فضای انتخابات را برای روحانی و دولتش در منظر افکار عمومی سیاه و نا بهسامان جلوه بدهند تا ذهنیت افکارعمومی نسبت به روحانی دچار تردیدهای جدی شود.
هنگامی که فضای مسمومی پیرامون حسن روحانی در انتخابات شکل گرفت پروپاگاندیسم رسانهای اصولگرایی در جهت تقدیس رییسی تلاش میکند تا نامزد مورد حمایتشان بتواند از آب گل آلود تردید آرای خاکستری انتخاباتی به سود خود استفاده کند.
در نتیجه اصولگرایان به دنبال این هستند که هالهای سیاه پیرامون روحانی در انتخابات شکل بگیرد تا به واسطه آن به تقدیس رییسی بپردازند.
اصولگرایان به این نتیجه رسیدهاند که هرچه بیشتر بتوانند قبح روحانی را در انتخابات بشکنند بهتر میتوانند به نتیجه مطلوب خود دست پیدا کنند. به همین دلیل از دو تاکتیک موازی یعنی سیاهنمایی درباره دولت روحانی و تقدیس همزمان رییسی استفاده میکنند تا در نهایت صندلی اول پاستور پس از چهار سال دوباره به دست اصولگرایان بیفتد.
نکته چهارم اما برخورد رییسی با جریان اصلاحات است که به نظر میرسد سرنوشت انتخابات را رقم خواهد زد. در این زمینه محتمل است که رییسی سه نوع رفتار از خود نشان بدهد. نخست اینکه مانند احمدی نژاد در سال84 تلاش کند اصلاحطلبان را به کل از صحنه سیاسی کشور خارج کند که در صورتی که این برنامه را در نظر داشته باشد شکست وی در انتخابات قطعی به نظر میرسد.
دومین رفتار رییسی زمانی رخ میدهد که وی با یک برنامه از پیش تعیین شده و برای جذب آرای خاکستری انتخابات از برخورد مستقیم با اصلاحطلبان خودداری کند و رفتاری کجدار و مریزی را با اصلاحطلبان در پیش بگیرد.
اگر رییسی چنین سیاستی را در پیش بگیرد بدون شک احتمال این را پیدا میکند که درصدی از آرای خاکستری انتخاباتی اصلاحطلبان که در برخی مسائل از دولت روحانی فاصله گرفته را به سمت خود جذب کند.
با این وجود سومین رفتار رییسی زمانی شکل میگیرد که وی به جای مقابله با جریان اصلاحطلبی تلاش کند از برخی ظرفیتهای این جریان در مدیریت احتمالی کشور استفاده کند.
البته اینگونه رفتار از رییسی در فضای انتخابات بسیار بعید به نظر میرسد و نمیتواند محلی از اعراب داشته باشد. با تمام این اوصاف باید این نکته را در نظر داشت که رییسی وامدار مشکلات بزرگ جریان اصولگرایی در گذشته است و اگر میخواهد به ریاست جمهوری دست پیدا کند باید بتواند برای این مشکلات مهم چارهای اساسی پیدا کند.
این در حالی است که در طرف مقابل اصلاحطلبان با بدنه اجتماعی قوی از مدتها قبل تکلیف انتخاباتی خود را مشخص کردهاند و با حمایت قاطع از حسن روحانی به فتح دوباره پاستور برای چهار سال آینده میاندیشند. رویایی که زیاد دور از دسترس نیست و بسیار به واقعیتهای اجتماعی و سیاسی کشور نزدیک است.