این مصاحبه که در شماره ۹۵ هفته نامه تماشاگران (شنبه ۲۶ شهریور ۱۳۸۰) چاپ شد را می توان طوفانی ترین مصاحبه دوران حرفه ای علی کریمی دانست.
آخرین قسمت این گفتگو را اینجا بخوانید:
- فوتبال هم مثل زندگی می ماند. همه می دانند روزی می میرند اما حاضر نیستند به راحتی از آن دل بکنند.
کریمی: الان بازیکنانی هستند مثل پروین، شاهرخی، قلیچ خانی و... که هنوز صحبت شان است. چون در اوج فوتبال را کنار گذاشتند.
- ولی خود پروین هیچ وقت از فوتبال خداحافظی نکرد.
کریمی: شرایط آن موقع مثل الان نبود. الان کشورهای عربی برای خداحافظی یکی از بازیکنان شان یک میلیون دلار خرج می کنند. حالا شما همین عابدزاده را ببینید که بهترین دروازه بان تاریخ ایران است که در روز هشتم تیر چطور خداحافظی می کند. حتی یک کادو هم برای تقدیر به او نمی دهند. آیا همین پرسپولیس حاضر می شود یک تیم عربی دعوت کند به ایران تا برای او بازی خداحافظی ترتیب بدهد.
- فکر نمی کنی تقصیر خودش باشد. خیلی ها می گویند او دو سال قبل باید محترمانه خداحافظی می کرد.
کریمی: من شخصا معتقدم دروازه بانی روی دست او نیامده اما نتوانست تشخیص بدهد که کی خداحافظی کند. او اگر سه سال قبل خداحافظی می کرد، اسطوره شده بود اما حالا مانده و صحبت های زیادی پشت او می شود. من فکر می کنم او خودش را خراب کرد؛ هرچند همین الان هم خیلی ها او را دوست دارند. به نظر من بازیکن باید در اوج خداحافظی کند.
- تو نمی ترسی که روزی هم چنین رفتاری با تو شود؟
کریمی: در فوتبال ایران باید انتظار هر چیزی را داشت.
- اصلا فوتبال چقدر برای تو مهم است.
کریمی: خب فوتبال الان شغل من است و باید بازی کنم تا خودم و خانواده ام را تامین کنم. باید در این چند سال فکر آینده ام هم باشم که اگر فوتبال را کنار گذاشتم، دستم را پیش این و آن دراز نکنم.
- الان از فوتبال آنقدر لذت می بری که مثلا ۸-۷ سال قبل وقتی در محله تان بازی می کردی و لذت می بردی؟
کریمی: نه، مثل آن موقع ها که نیست ولی خب عشمان است. به خاطرش از خیلی مسائل مثل درس خواندن افتادیم.
- اما حالا خیلی چیزها به دست آوردی که با درس خواندن نمی توانستی به دست آوری.
کریمی: البته من معتقدم که در این دوره زمانه درس خواندن کار درستی نیست و باید فقط به اندازه خواندن و نوشتن یاد گرفت و رفت دنبال کارهای دیگر.
- اما فوتبالیست باسواد خیلی بهتر از فوتبالیست کم سواد است.
کریمی: ولی من زیاد با در خواندن موافق نیستم و معتقدم که باید در حد خواندن نوشتن یاد گرفت. آن هم به خاطر اینکه سرت کلان نگذارند. اگر آدم های خوبی داشتیم، این هم نیاز نبود.
- پس چرا گفتی به خاطر فوتبال از درس خواندن افتادم؟
کریمی: بدم نمی آمد درس بخوانم اما خب استعدادش را هم نداشتم. هرچند باز هم فکر می کنم اگر کسی بخواهد چند سال وقتش را بگذارد و لیسانس بگیرد، در این ۵-۴ سال نجاری یا آهنگری یاد بگیرد، وضعش بهتر می شود. الان پسرعموی من لیسانس دارد اما در شهرشان تا زانو می رود توی گل و کشاورزی می کند. لیسانس را هم در تهران گرفت.
- اما تو نمی دانی در مغز او چه تغییری به وجود آمده؛ خیلی بهتر است.
کریمی: نه؛ درس چه کمکی می تواند بکند؟ من شخصا اگر روزی بچه دار شوم، هیچ وقت به بچه ام اصرار نمی کنم که حتما درسش را ادامه دهد.
- شاید این نظر الان تو باشد.
کریمی: نه، من نظرم هیچ وقت تغییر نمی کند.
- وقتی فردی درس می خواند، ذهنش خلاق تر می شود و می تواند در کارش موفق تر باشد.
کریمی: من که زیاد قبول ندارم.
- نمونه اش علی دایی است. اواز همه لژیونرها موفق تر است.
کریمی: نه، من اصلا قبول ندارم.
- چند بازیکن ایران با هم به خارج رفتند اما او از دو نفر دیگر خیلی موفق تر بود.
کریمی: به نظر شما تحصیلش چه کمکی به او کرده؟
- مثلا در قرارداد بستن.
کریمی: مشکل فقط زبان است که بازیکن از متن قرارداد مطلع شود. این را هم با مترجم می توان حل کرد.
- ما شنیدیم وقتی قرارداد را جلوی او و باقری گذاشتند، کریم بدون مطالعه در حال امضا کردن بود که دایی او را از امضا کردن منع کرد.
کریمی: دایی و باقری که با هم تنها به آلمان نرفته بودند. مگر آنها مدیر برنامه نداشتند. همه حرف ها را مدیر برنامه می زند و هر وقت به توافق رسیدند، بازیکن قرارداد را امضا می کند.
- درست اما دایی دیگر محتاج یک فرد نیست. او الان می تواند خودش را اداره کند.
کریمی: درست اما این ربطی به درس خواندن ندارد.
- مثل اینکه او به غریزه خیلی اعتقاد داری؟
کریمی: خب فوتبال خیلی غریزی است و اگر در ذات آدم نباشد، به طرف آن کشیده نمی شوی. من قبول نمی کنم که درس خواندن در پیشرفت بازیکن خیلی موثر باشد.
- الان خیلی ها معتقدند باقری از دایی خیلی کامل تر است. پس چرا به اندازه دایی موفق نشد. یا همان خدادادی که تو می گویی بهترین فوروارد ایران است، الان کجاست؟
کریمی: همیشه یادتان باشد ۵۰ درصد موفقیت یک فوتبالیست ایرانی به شانس بستگی دارد ۵۰ درصد به کارهای فنی. حالا خداداد از آن ۵۰ درصد فقط ۱۰ درصد نصیبش شده اما دایی از ۵۰ درصد، ۶۰ درصد نصیبش شده. مثل اینکه خدا بغلش کرده. با قلم بند هم که می زند، توپش می رود توی گل. شاید شما شانس را قبول نداشته باشید اما همین آقای بلاژویچ وقتی فاکتورهای موفقیت یک بازیکن را نام می برد، روی شانس خیلی تاکید می کرد.
- تو به خاطر موقعیت فعلی ات چقدر مدیون شانس هستی؟
کریمی: من شاید اگر خوش شانس بودم الان موقعیتم خیلی بهتر بود. فکر نمی کنم بازیکن خیلی خوش شانسی باشم.
- یعنی خدا تو را بغل نکرده؟
کریمی: اگر خدا من را بغل کرده، دایی را یک ماچ هم کرده! شاید یک کار خیلی خوبی در زندگی اش انجام داده و طرف دعایش کرده که خدا اینقدر دوستش دارد. .گرنه خداداد در مقابل او اعجوبه است. دیروز در تمرین تیم ملی بازی می کردیم و اغلب بازیکنان مطرح تیم یک طرف بودیم اما خداداد یک تنه تیم ما را شکست داد. دایی، باقری، حامد، میناوند، هاشمی نسب و ... همه با ما بودند. تازه می گویند الان بدنش زیاد آماده نیست. قبول کنید اگر بازیکن از نظر روحی مشکل نداشته باشد و فکر فوتبال داشته باشد، هرکاری که بخواهد می تواند انجام بدهد. اما بازیکنی مثل امیر اصلانیان که از بدنی حرف ندارد و هر کاری را قادر است انجام دهد، چون فکر فوتبال ندارد، هیچ باری از روی دوش تیم برنمی دارد. همه اش ۳-۲ سال است فوتبال را شروع کرده. من نمی دانم چطور سر از پرسپولیس در آورده.
- شما نمی دانید چرا؟
کریمی: من چیزی نشنیده ام. اما وقتی آقای پروین می گوید پیراهن پرسپولیس را نمی توان ارزان به دست آورد، نمی دانیم چرا چنین بازیکنی را قبول کرده. بازیکنی مثل بزیک که وقتی من در لیگ بازی نمی کردم، به استقلال گل می زد، روی نیمکت می نشیند، آن وقت اصلانیان فیکس بازی می کند. الان هم که مچ پایم درد می کند و دردش هم کهنه شده، دست گل آقای اصلانیان است دیگر.
- مربیانی مثل پروین به قدرت بدنی خیلی اعتقاد دارند. شاید دلیلش این باشد که تاکتیک حساب شده ای در زمین قابل اجرا نیست. از چنین بازیکنانی استفاده می کنند که با زور هم شده بازی را ببرند. تو این را قبول داری؟
کریمی: آخر همه چیز فوتبال که قدرت بدنی نیست. وقتی من قدرت بدنی داشته باشم و توپ را از حریف بگیرم اما به اوت بزنم یا دوباره به حریف بدهم، چه فایده ای دارد؟ خب همین طور بایستم که بهتر است.
- اما اینکه تو می گویی هواداران فقط از بازیکنان ایراد می گیرند، درست نیست. مثلا در مورد رافت که فقط به خاطر قدرت بدنی اش بازی می کند، خیلی ها معتقدند مربی نباید به او بازی بدهد.
کریمی: اما من تا به حال ندیدم که در پرسپولیس تماشاگران از مربی انتقاد کنند. در استقلال نمی دانم. ما یک سری تماشاگر داریم که اگر تیم ببرد، می گویند ببین مربی چه کار کرده اما وقتی تیم نتیجه نمی گیرد، بازیکنی مثل حلالی را هو می کنند. من اگر جای او بودم، فردایش می رفتم دفتر باشگاه رضایت نامه ام را می گرفتم و می رفتم. اگر هواداران حریف هو کرده بودند، عیبی نداشت اما وقتی هواداران خودی این کار را می کنند، آدم نمی تواند طاقت بیاورد.
- تحمل این شرایط کمی مشکل است. انگار هیچ کس نمی تواند یا نمی خواهد عملکرد مربی را نقد کند؛ هیچ کس و برعکس از شما انتقاد می کند. حالا شده خود شما گاهی اوقات چیزی به نظرتان اشتباه بیاید و آن را به مربی تیم بگویید.
کریمی: نه، من زیاد در این مسائل دخالت نمی کنم. تا زمانی که قرارداد داشتم، بازی ام را کردم و سه ماه هم همین طوری بازی کردم. هر چند شنیدم بعضی ها گفتند کریمی در این مدت برای هر بازی ۴-۳ میلیون گرفته.
- جدا از تمام این مسائل ترک پرسپولیس برایت خیلی جذابیت دارد یا سخت است؟
کریمی: من اصلا هیچ وقت دوست نداشتم از فوتبال ایران بروم بیرون. پرسپولیس تیمی بود که من از طریق آن مشهور شدم و به تیم ملی راه پیدا کردم. اگر می توانست تامینم کند، می ماندم و برای پرسپولیس بازی می کردم چون خارج رفتن را زیاد دوست ندارم.
- اما اگر بروی خارج ممکن است در همه دنیا تو را بشناسند.
کریمی: نمی دانم. شخصا آدمی هستم که نمی توانم دوری خانواده را زیاد تحمل کنم. خیلی از بازیکنان اینطور هستند؛ مثل کریم باقری. متاسفانه مردم که این چیزها را نمی دانند. وقتی برویم و چند ماهه برگردیم، نمی گویند نتوانست با آداب و رسوم آنها کنار بیاید، بلکه می گویند بازی اش خوب نبوده، او را نخواستند؛ به همین خاطر دیپورتش کردند. به همین دلیل اگر من از نظر مالی تامین بودم، در همین پرسپولیس می ماندم. ولی با این وضعیتی که دارد، چشمم آب نمی خورد که این تیم، تیم بشود.
- الان طرف حساب شما کیست؟
کریمی: طرف حساب نداریم. هرکس برای خودش مدعی است. از یک طرف انصاری فرد، یک طرف عابدینی، یک طرف پروین. حالا هم که می گویند قرار است نیک کار بیاید. ما که دیگر قراردادمان تمام شد و بد یا خوب این سه سال را گذراندیم. من اخلاقم این است که وقتی پول می گیرم با جان و دل بازی می کنم؛ چون معتقدم اگر این کار را نکنم پولم حلال نیست. به همین دلیل هیچ وقت کم نگذاشتم. روز بازی با استقلال مچ پایم درد می کرد و صبح بازی دو تا آمپول زدم تا توانستم بازی کنم. همان روز دکتر فرهادی که در فدراسیون پزشکی کار می کند گفت تا یکی دو ماه نمی توانی بازی کنی. به خاطر ضربه ای که اصلانیان زده بود، استخوانم ترک برداشته بود اما من اهمیتی ندادم و بازی کردم. حتی ممکن بود مجبور شوم ۶ ماه بیفتم در خانه و استراحت کنم.
هرکی جای دایی بود فوتبالیست نمیشد
همه زندگیش با شانس و روابط بالا رفته