چهره
های هر دو طیف سیاسی کشور وارد صحنه شدند و ثبت نام داوطلبان ریاست جمهوری
به پایان رسید و حدس و گمان های «چه کسی می
آید چه کسی نه» هم تمام شده است. هرچند نسبتِ چهره های مهم و تاثیرگذار
نسبت به ١٦٣٦ نفری که برای ریاست جمهوری نام نویسی کرده اند به عدد 30 هم
نمی رسد اما دیگر
تقریبا تکلیف دو اردوگاه سیاسی کشور معلوم است.
با
این وجود هنوز هم معلوم نیست چه کسی به
نفع چه کسی کنار خواهد کشید و تعداد کاندیداها به چه تعدادی می رسد اما
سیاسیونی همچون عبدالواحد موسوی لاری هستند که معتقد است «هیچ کس رقیب حسن
روحانی نیست.»
وزیر کشور دولت اصلاحات با بیان اینکه حضور اسحاق جهانگیری برای این انتخابات ضروری است، می گوید به غیر از معاون اول رییس جمهور با افراد دیگری برای حضور در انتخابات صحبت شده بود که تنها جهانگیری این پیشنهاد را قبول کرد.
موسوی لاری حضور احمدی نژادها را مصداقی برای «ما هم زنده ایم» می داند و معتقد است دلیل کثرت کاندیداهای اصولگرا برای این است که آن ها نمی خواهند فضا را دوقطبی کنند چون می دانند که بازنده خواهند بود.
مشروح گفتگوی خبرآنلاین با وزیر کشور دولت اصلاحات را در ادامه بخوانید.
آقای موسوی! ثبت نام های ریاست جمهوری به پایان رسید و شاهد ورود چهره های مختلفی از دو جناح سیاسی کشور در صحنه نام نویسی بودیم. ارزیابی شما از آرایش سیاسی موجود تا این مرحله از انتخابات 29 اردیبهشت چیست؟
متاسفانه ثبت نام ها در این 5 روز دو بخش داشته است. بخش اول ثبت نام های بی هدف است که افرادی آمدند و ثبت نام کردند بدون اینکه جایگاه ریاست جمهوری را بشناسند یا موقعیت خودشان را بدانند. این نقص قانون است و قانون باید به گونه ای باشد که جلوی ثبت نام افرادی که حضورشان در ستاد انتخابات جنبه جوک و طنز پیدا کرده گرفته شود.
بخش دوم افراد شناخته شده ای هستند که یا به اعتبار حزب و تشکیلاتشان یا به اعتبار سوابق شخصیشان وارد انتخابات شدند که این افراد محترم هستند و عرصه باید برای ورود این افراد به انتخابات باز باشد تا بتوانند نظراتشان را مطرح کنند. در این بخش باید شواری نگهبان با وسواس منطقی و معقول نسبت به حثیت و آبروی افرادی که آمده اند و وارد انتخابات شده اند رسیدگی به صلاحیت ها را شروع کند با این امید که کمترین ریزش در این بخش وجود داشته باشد و اگر هم باشد ریزش ها مستند به قوانین و مقررات باشد.
کاندیدای اصلی طیف اصلاح طلب- اعتدالی حسن روحانی است. با وجود ثبت نام چهرههای متفاوت از جریان اصولگرا مهمترین رقیب روحانی را از بین این چهره ها چه کسی می دانید؟
من فکر می کنم هیچ کدام از این کسانی که وارد صحنه شده اند ظرفیت رقابت با حسن روحانی را ندارند. نه از نظر سوابق و از نظر کارنامه فکر نمی کنم که هیچ رقیب جدی ای با توجه به آنچه که در حال حاضر می بینیم وجود داشته باشد. حالا باید جلوتر برویم و ببینیم فضای عمومی کشور به چه سمتی می رود. اما از نظر من این افرادی که الان مطرح شده اند، چه آن هایی که مستقل آمده اند و چه آن هایی که از طرف جناح ها آمده اند هیچ کدام ظرفیت جدی برای مقابله با روحانی را ندارند.
محمدباقر قالیباف بعد از ثبت نام بیانیه تندی را علیه رییس جمهور قرائت کرد و بدون پاسخ به سوالات خبرنگاران نشست خبری را ترک کرد. فکر می کنید شروع طوفانی قالیباف با تاکتیک حمله به روحانی اینبار جواب بدهد؟
آنهایی که فکر می کنند با رفتار تخریبی و نه انتقادی و زیر سوال بردن کارهای مثبت و بزرگ نمایی ضعف های کوچک می توانند جای پایی پیدا کنند، یک اشتباه دارند. اشتباهشان هم این است که به این موضوع فکر نمی کنند که مردم از آن ها می پرسند شما در زمان مدیریت خودتان چه کرده اید؟ هر کدام از آقایانی که وارد صحنه شده اند یک کارنامه ای دارند. باید از آن ها پرسید شما موقعی که شهردار بودید چه کردید؟ زمانی که استاندار بودید چکار کردید؟ وزیر بودید چکار کردید؟ وقتی در قوه قضاییه بودید چه سابقه ای داشته اید که حالا می خواهید به عرصه مدیریت سیاسی و اجتماعی وارد شوید.
حسن روحانی چگونه می تواند دست برنده را برای رویارویی با این تخریب ها داشته باشد؟
به اعتقاد من آقای روحانی به صفت شخص خودش و به عنوان رییس دولت فعلی ناگفته هایی دارد که وقتی این ناگفته ها گفته شود این تقابل های جزیی دیگر چندان جایی پیدا نمی کند. فرض من بر این است که روحانی حرف هایی دارد که در زمان برنامه های انتخابات می تواند آن ها را بیان کند. خیلی از کسانی که امروز طلبکار هستند بدهکارانی هستند که باید به ملت پاسخ بدهند. کسانی که 8 سال دولت های نهم و دهم را در دست داشتند با آن همه ثروت افسانه ای نتوانستند کاری کنند و حتی سر از سوءاستفاده های میلیاردی درآوردند باید بیایند به مردم جواب بدهند نه اینکه طلبکار دولت باشند.
آقای روحانی الان تا این لحطه همچنان مشغول آواربرداری از خرابی هایی است که آن زمان به وجود آمده است. روحانی خیلی از این حرف ها را می توانند بیان کنند و مردم هم داورهای خوبی هستند و می توانند عملکردها را قضاوت کنند.
آقای موسویلاری! کاندیداتوری اسحاق جهانگیری در کنار حسن روحانی از نگاه شما به عنوان یک اصلاح طلب چطور تحلیل می شود؟ آیا آمدن اسحاق جهانگیری از قبل برنامه ریزی شده و برآمده از تصمیم شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان بوده یا ...
آقای جهانگیری یکی از مدیران با تجربه کشور است که در سطوح مختلف کار کرده است. از مسوولیت جهاد سازندگی در کرمان تا استانداری در اصفهان و وزارت صنایع و معاون اولی رییس جمهور. او یک نیروی با تجربه ای است که در دولت کنونی هم نقش کلیدی دارد. به تبع وقتی عرصه ای فراهم شود برای عرضه دیدگاه ها و نقطه نظرها و دفاع از دولت، جهانگیری و امثال او باید در صحنه حضور داشته باشند. بله این موضوع درست است که آمدن جهانگیری به صحنه انتخابات تصمیم شورای عالی سیاست گذاری بوده است.
شورا نظرش این بود که جهانگیری و تعداد دیگری از دوستان ثبت نام کنند تا فرصت تبیین دیدگاه ها و دفاع کارکرد از دولتی که الان در مسوولیت هست پیدا شود تا مردم دیدگاه های مختلف را نظاره کنند. شورای عالی و بعضی از چهره های اصلاح طلب از چند نفر از دوستان خواستند که به صحنه بیایند تا در آخر آقای جهانگیری با مشورت با بزرگان به این نتیجه رسید که وارد صحنه انتخابات شود و من معتقدم که این تصمیم ایشان کار بسیار خوب و ضروری بود.
اگر اینطور که شما می گویید اسحاق جهانگیری برای توضیح عملکرد دولت وارد صحنه شده است پس قطعا به نفع روحانی انصراف می دهد و بیشتر برای کمک به رئیس جمهور در مقابل رقبا به میدان آمده است؟
در اینکه جهانگیری مکمل روحانی است شکی نیست. خاستگاه هر دوی آن ها یکی است و هر دو برآمده از یک طیف سیاسیِ اصلاح طلب اعتدال گرا هستند که در جامعه هم اکثریت را دارند. حتما دیدگاه های آن ها به هم نزدیک است و حتما هم از عملکرد دولت دفاع خواهند کرد. اما اینکه جهانگیری تا آخر خط با یک اراده شخصی می ماند یا به عنوان کسی که برآمده از یک طیف است و تصمیم جمع را در نظر می گیرد، دو موضوع پیش رو است که نظر من این است که او راه دوم را ترجیح خواهد داد.
بالاخره او در نهایت حتما تابع جمعی هست که پشت آمدن او به انتخابات ایستاده اند. آقای جهانگیری متناسب تصمیمات جمعی تصمیم خواهد گرفت و ما هیچ تردیدی در این زمینه نداریم که او مکمل حسن روحانی است.
شما گفتید که شورای عالی از بعضی دیگر از چهره های اصلاح طلب هم خواسته اند که وارد انتخابات شوند اما در عمل دیدیم که چهره های کمی از اصلاح طلبان به صحنه انتخابات آمدند و عملا اصولگرایان در زمینه معرفی کاندیداها بر اصلاح طلبان پیشی گرفتند...
دلیل این موضوع این است که اصولگرایان نتوانسته اند به اجماع برسند و حضور آن ها در انتخابات دو منظوره است. یکی این است که از فرصت های رسانه ای که در فضای انتخابات به وجود می آید استفاه کنند در جهت نقد دولت و انگیزه دوم این است که آن ها نتوانستند با یکدیگر توافق کنند. یک مجمع واحدی که بتواند آن ها را به یک اجماع برساند وجود نداشت. حالا یک تشکلی تحت عنوان جمنا که خود آن هم محل اختلاف شد وجود داشت اما حتی معلوم نبود این سه هزار نفر عضو جمنا از کجا آمده اند و وابسته به کدام طیف و جناح هستند و چه کسی آن ها را جمع کرده و چه جایگاهی دارند که به کسی بگویند بیا و به کس دیگری بگویند نیا.
البته این نقدها را خودشان مطرح می کردند من که بر این باور هستم همین که اصولگرایان تصمیم گرفته اند از روش های مدنی استفاده کنند را باید به فال نیک گرفت. اما خودشان با هم اختلاف داشتند که چرا مثلا زاکانی باید دوم شود و قالیباف باید چهارم شود و به خاطر همین اختلافات هم بود تعداد بیشتری از این جریان وارد انتخابات شدند.
در جریان اصلاح طلب اما تکلیف روشن است و خیلی راحت می تواند تصمیم بگیرد و اجماع کند. بنابراین نیازی به تکثر نیست. البته بعضی ها مثل خود من بر این عقیده بودیم که تعداد بیشتری وارد صحنه شوند تا بتوان از فرصت رسانه ای استفاده کنیم ولی بالاخره چهره ها نیامدند و امیدواریم این هایی که آمدند بتوانند موفق عمل کنند.
آقای موسوی به نظر شما این تکثر کاندیدا در جناح اصولگرا در آخر به
اجماع به نفع ابراهیم رییسی می انجامد؟ شانس کدام چهره اصولگرا را بیشتر می دانید؟
فضای انتخاباتی به آن ها دیکته خواهد کرد که چه
تصمیمی بگیرند. آن ها در بین دو محضور گیر کرده اند: اگر آن ها یک کاندیدا در
مقابل حسن روحانی داشته باشند فضا دو قطبی می شود و در فضای دوقطبی حسن روحانی
قطعا با رای بالایی برنده است. بنابراین
نمی خواهند که این فضا در کشور به وجود بیایند تا بازنده باشند. دوم اینکه حتی اگر
فضا دو قطبی نشود کاندیداهای اصولگرا به جان یکدیگر می افتند و هیچ کدام به نفع
دیگری کنار نخواهد رفت. بنابراین آن ها می خواهند راهی پیدا کنند که در عین تکثر
به نتیجه برسند که البته موضوع سختی برای آن ها است. گرچه من شخصا ترجیح می دهم که
آن ها بتوانند به نتیجه برسند چون هرچه جریان رقیب اصلاحات، منظبط تر، دقیق تر و
سازمان یافته تر باشند، اصلاحات هم منظم تر وارد صحنه انتخابات می شود. ولی من فکر
می کنم که اصولگرایان هنوز برآوردی جدی از صحنه انتخابات ندارند و نگران قطبی شدن
فضای انتخابات هستند و از این موضوع می ترسند.
در این میان نیامدن کسانی همچون سعید جلیلی به نفع اصولگرایان تمام خواهد شد ؟
سعید جلیلی مگر چقدر رای دارد که به نفع یا ضرر اصولگرایان باشد. اما قطعا هرچقدر تعداد کاندیدای اصولگرا کمتر باشد به نفع اصولگراها خواهد بود و نیامدن سعید جلیلی هم به نفع اصولگرایان خواهد بود.
حضور احمدی نژادی ها در انتخابات را چگونه ارزیابی می کنید؟
احمدی نژاد و تیمش بالاخره از این فضا دارند استفاده می کنند. این تیم، بقایی را با علم به اینکه نمی تواند تا آخر انتخابات باقی بماند وارد صحنه کرده اند و فکر می کنم احمدی نژاد و تیمش بیشتر از حضورشان در صحنه جدی انتخابات برای این آمده اند که بگویند ما هنوز زنده ایم!