صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ - 2023 June 19
کد خبر: ۵۴۱۱۴
تاریخ انتشار: ۲۳:۳۰ - ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۶

4 عضو خانواده‌ این مرد در معدن یورت جان باختند

اعضاي خانواده معدنچياني که در حادثه معدن زمستان يورت کشته يا گرفتار شده اند، جزئياتي را از آنچه بر عزيزانشان رفته است، شرح داده و نسبت به بي توجهي مسئولان معدن گلايه کردند. اين در حالي است که ديروز مديرعامل معدن در دادسرا حاضر شد.
 رویداد۲۴-اعضاي خانواده معدنچياني که در حادثه معدن زمستان يورت کشته يا گرفتار شده اند، جزئياتي را از آنچه بر عزيزانشان رفته است، شرح داده و نسبت به بي توجهي مسئولان معدن گلايه کردند. اين در حالي است که ديروز مديرعامل معدن در دادسرا حاضر شد.

«شرق» نوشت: يکي از خانواده‌ها که دو نفر از اعضايش کشته و دو نفر هم زير آوار است، مي‌گويد لحظه‌اي که اين اتفاق افتاد، به محل حادثه رفته است.

او که برادرانش ابوالقاسم و حميد را از دست داده است، مي‌گويد: من سر زمين کار مي‌کردم. برادرم حميد هم کنار من بود، يک دفعه صداي عبور ماشين‌ها آمد. ماشين‌هاي اورژانس بودند، جلو رفتيم و پرسيديم چه شده است؟ گفتند معدن ريزش کرده. برادرم از من خواست که او را با ماشين به معدن برسانم. من هم گفتم خب کمک کردن است ديگر، اشکالي ندارد که. بلافاصله برادرم را آنجا بردم؛ به‌ويژه اينکه برادر ديگرم و دو شوهرخواهرم آنجا گير کرده بودند.

اين مرد ادامه مي‌دهد: حميد خودش کارگر معدن بود اما آن زمان شيفتش نبود. من جلوي تونل ايستادم و حميد داخل رفت که به همکارانش کمک کند. پنج نفر را هم بيرون کشيد، بيشتر و بيشتر داخل مي‌شد، دست يک نفر را مي‌گرفت و بيرون مي‌آورد. حال کساني که بيرون مي‌آمدند، خوب نبود اما حميد هم کاري به جز اينکه بيرون بکشد، براي آنها انجام نمي‌داد چون نيروهاي امداد بودند. همين که بيرون مي‌آورد، فرد را زمين مي‌انداخت و بعد دوباره داخل مي‌شد. بار پنجم هم رفت و يک نفر را بيرون آورد و دوباره به داخل تونل برگشت و ديگر نيامد. من فکر کردم داخل تونل گير کرده است. دوباره تونل ريزش کرده و حميد هم مانده است؛ اما اين طور نبود. جسد حميد را برايم آوردند؛ در حالي که او دچار گازگرفتگي شده و مرده بود.

او درباره اينکه چرا برادرش وارد تونل شد درحالي که آنجا گاز بوده است، مي‌گويد: گازي که داخل تونل بود، اصلا بو نداشت. من خودم هم ابتداي تونل ايستاده بودم، اصلا آن را حس نکردم اما مسئله اينجاست که اول گفتند معدن ريزش کرده است ولي نگفتند که گاز در معدن بوده و منفجر شده است. اگر مي‌دانستم گاز داخل معدن است، اصلا اجازه نمي‌دادم برادرم برود. ما سه نفر را داخل معدن داشتيم. اين براي مصيبتمان بس بود و ديگر لازم نبود نفر ديگري برود و جانش را از دست بدهد. ضمن اينکه ساعت ١١:٣٠ که من ابتداي تونل رسيدم و برادرم براي کمک رفت، هيچ کدام از مسئولان تونل نبودند، کسي هم آنجا به عنوان نگهبان نبود که بگويد وارد نشويد گاز درون معدن است. اگر به ما مي‌گفتند، حالا برادرم زنده بود.

او درباره وضعيت زندگي برادران و شوهرخواهرهایش مي‌گويد: اين چهار نفر جمعا ٩ بچه دارند، حالا ٩ بچه و چهار زن آواره شدند. چه کسي مي‌خواهد جواب اينها را بدهد؟ حالا من بايد با اينها چه کنم و چطور زندگي‌شان را جمع و جور کنم؟ يکي از برادرانم تازه خانه‌اي ساخته بود؛ آن هم با قسط و قرض و کار مي‌کرد که بتواند قسط‌ها را بدهد.

اين خانواده جسد يکي از برادرانش را که تحويل گرفته است، دفن کرده و يکي ديگر از اجساد که متعلق به شوهرخواهر است، هنوز از طرف پزشکي قانوني تحويل آنها داده نشده است و دو نفر ديگر هم هنوز خبري از سرنوشتشان نيست. به همين دليل هم نمي‌دانند تا کي عزاداري خواهند کرد.

برادر حميد مي‌گويد: نمي‌شود هر روز زن و بچه اين بندگان خدا را آواره قبرستان کنيم و ختم بگيريم. منتظريم تا بقيه اجساد را بدهند و بعد مراسم برگزار کنيم و بعد هم ببينيم بايد چه کنيم.

او همچنين درباره اينکه آيا اميد دارد دو نفر ديگر که مفقود هستند، زنده بيرون بيايند، مي‌گويد: ما توکلمان به خداست و از خدا مي‌خواهيم که کمکشان کند و به زن و بچه‌شان رحم کند اما خيلي اميدوار نيستيم. حرف من اين است که چرا در آن معدن کپسول اکسيژن نبود؟ چرا هواکش نداشت؟ چرا نگفتند گاز در معدن بوده و به همين خاطر منفجر شده است. برادران من و شوهرخواهرانم بين ٣٠ تا ٣٢ سال بودند. همگي جوان بودند که اين اتفاق برايشان افتاد.

او مي‌گويد: برادرم چندين ماه بود که حقوق نگرفته بود. آن طور که خودش مي‌گفت، حتي چراغي را که به آنها مي دادند تا در معدن کار کنند، با آنها حساب مي‌کردند و پولش را از حقوقشان کم مي‌کردند. لباس ايمني به آنها نمي‌دادند و آنها يا خودشان لباس مي‌خريدند يا اينکه با لباس خانه مي‌رفتند. وقتي هم اعتراض مي‌کردند، به آنها مي گفتند شما اخراج هستيد. به همين دليل هم کمتر پيش مي‌آمد کسي اعتراض کند. حالا صحبت از اين است که معدن را تعطيل کنند و حقوق شش ماه کارگران را بدهند. آن وقتي که معدن کار مي‌کرد، حقوق کارگران را نمي‌دادند و حالا مي‌خواهند تعطيل کنند و حقوق کارگران را بدهند. مگر چنين چيزي شدني است؟ برادرم مي‌گفت براي ما بيمه آرايشگري رد کرده‌اند. خب اين چه کاري است؟ چرا زماني که آنها اعتراض مي‌کردند، توجهي نمي‌شد؟ حالا چهار نفر از اعضاي خانواده من گرفتار هستند. دو نفر که فوت شده‌اند و اجسادشان بيرون آمده است و دو نفر ديگر هم احتمالا فوت شده‌اند. من بايد چطور جواب خانواده‌هايشان را بدهم؟ برادرانم چند باري گفته بودند که به مديرشان گفته‌اند در اين تونل گاز هست اما او حرفشان را باور نکرده است.

اين مرد که به شدت مصيبت‌زده است، خواهران و فرزندان برادرانش را دور خودش جمع مي‌کند و نوازش‌کنان مي‌گويد: زماني که محمد، برادرم، داخل تونل گير کرد، کسي به او کمک نکرد. مي‌گفتند در عمق ٨٠٠ متري عده‌اي گير کرده‌اند که يکي از آنها محمد است. تا کپسول اکسيژن را بياورند و داخل بروند، ساعت ١٠ شب شد. تا آن موقع اصلا امدادرساني نکردند. وقتي اجساد را بيرون آوردند حتي کاري نکردند که براي خوشي دل ما به آنها شوک يا تنفس مصنوعي بدهند؛ همان طور اجساد را داخل کاور گذاشتند و بردند. برادر من آنقدر فقير بود كه روزهاي تعطيل هم به معدن مي‌رفت چون ٥٠ هزار تومان نقدي مي‌دادند. اين براي فردي كه چند ماه حقوق نگرفته بود خيلي خوب بود.

در اين سوي روستاي نوده خاندوز امدادگران همچنان مشغول کار هستند. ارابه‌ها در روز چندين بار به داخل معدن مي‌روند و ذغال سنگ تخريب‌شده را بيرون مي‌آورند. خانواده‌هاي زير آوار ماندگان در محل حضور دارند و منتظرند تا خبري از عزيزانشان به آنها برسد. با اينکه گفته مي‌شود پيشرفت زيادي تا رسيدن به مدفونان داشته‌اند اما هنوز به آنها نرسيده‌اند.

در اين ميان خانواده معدنچياني که از شاهرود براي کمک آمده‌اند نيز به زمستان يورت آمده‌اند تا خبري از عزيزانشان بگيرند. آنها مي‌گويند از آنجا که معدن ناايمن است و افرادي مدفون شده‌اند، نگران هستيم و بايد حتما عزيزانمان را ببينيم و بعد برويم.

همسر يکي از معدنچيان امدادگر گفت: شوهرم چند روز است که براي امدادرساني از معدن شاهرود به اينجا آورده شده است اما از آنجا که تلفني نمي‌توانم با او صحبت کنم و در اين چند روز هم خبري از او نشده است، آمده‌ام تا او را ببينم و بعد بروم و موفق نشدم. به من مي‌گويند در حال امدادرساني است و دارند آواربرداري مي‌کنند. مشخصات شوهرم را به يک نفر که به سمت معدن مي‌رفت، دادم، گفت او را ديده است و تا حدودي خيالم راحت شد.

ماموران اجازه ورود خانواده معدنچيان به معدن را نمي‌دهند و به دليل خطرناک‌بودن منطقه فقط از معدنچيان براي آنها خبر مي‌آورند. در روستاي سوسرا هم وضعيت مانند روستاي نوده خاندوز است. اهالي کنار درشان پرچم سياه آويزان کرده‌اند و براي سه کشته‌شده اين روستا عزاداري مي‌کنند. يکي از اين کشته شده‌ها نورالله سوسرايي برادر ولي‌الله است.

او مي‌گويد: شب بود که از معدن آمدند و گفتند که برادرم کشته شده است. او ١٨ سال بود که در همين معدن کار مي‌کرد و وضع خوبي هم نداشت اما به خاطر اينکه دو فرزند داشت و همسرش باردار بود، نمي‌توانست کارش را رها کند. برادرم هميشه درباره اينکه معدنشان اصلا ايمني ندارد، صحبت مي‌کرد و مي‌گفت اطمينان دارد يک روزي حتما اتفاقي مي‌افتد. من خودم نيروي دريايي کار کرده‌ام. مي‌دانم هر شغلي با توجه به ويژگي‌هايي که دارد، بايد ايمني هم داشته باشد اما معدن زمستان يورت هيچ‌گونه ايمني نداشت. معدنچي‌بودن خيلي کار سختي است. برادرم سال‌ها کار کرد و هميشه هم حقوق عقب‌افتاده داشت.

روز گذشته نجار، رئيس ستاد بحران کشور، در روستاي سوسرا حاضر شده و با خانواده کشته‌شدگان و معدنچيان گفت‌وگو کرده است. برادر نورالله مي‌گويد: همين حرف‌ها را به نجار هم گفتيم. اين را که معدنچيان را بيمه کارگري معدن نکرده‌اند و آنها چه سختي‌هايي که کشيده‌اند، برايشان توضيح داديم. روز گذشته خبر رسيد مديرعامل معدن زمستان يورت در دادسرا حاضر شده است.
نظرات شما