رویداد۲۴-انتخابات ریاست جمهوری در حالی با 6 کاندیدا آغاز و با 4 تن از آنها برگزار شد که به نظر می رسد از بین کاندیداها، سه تن برنده و سه نفر دیگرشان بازنده این انتخابات بوده اند:
حسن روحانی : برنده مطلق
او نه تنها انتخابات را برد بلکه برغم وسیع ترین تخریب های صورت گرفته از سوی رقبا، توانست 5 میلیون رأی هم بیش از دوره قبل بیاورد و با اقتدار تمام ، رئیس جمهور و کیل ملت شود.
روحانی همچنین با ارائه چهره ای شجاع تر و مردمی تر از قبل در جریان رقابت های انتخاباتی، جایگاهش را در میان طبقه متوسط جامعه تقویت کرد.
او در این انتخابات، نه فقط برای 4 سال آینده رأی گرفت که با 23.5 میلیون رأی، نمره قبولی از مردم گرفت برای کارکرد 4 سال گذشته اش.
اسحاق جهانگیری: برنده ای برای آینده او را بسیاری از مردم، فقط در مناسبت های رسمی و در اخبار دیده بودند و حداکثر اطلاعاتی که خیلی ها درباره او داشتند این بود که او معاون اول رئیس جمهور است.
اما جهانگیری در این انتخابات خوش درخشید و از تسلطش به امور، شجاعتش، سخنوری اش و اصلاح طلبی اش رونمایی کرد.
او با آمدن و رفتن به موقعش از صحنه رقابت ها، نقش آفرینی مثبتی در ارائه گزارش عملکرد دولت به مردم و دفاع در برابر تخریب های رقبا داشت و در نهایت خود را به عنوان مهم ترین کاندیدای ریاست جمهوری سال 1400 اصلاح طلبان تثبیت کرد.
سید مصطفی هاشمی طبا: برنده منطق و اخلاقاو در تمام مناظرات و مباحثات انتخاباتی، هم با اخلاق ظاهر شد و هم سخنانی که می گفت منطقی و دلسوزانه بود.
در شرایطی که برخی کاندیداها برای کسب رأی، وعده سه برابر کردن یارانه ها را می دادند، او که البته می دانست رأی نخواهد آورد بر لزوم حذف یارانه ها و در عوض، کمک به محرومان تأکید می کرد.
هاشمی طبا هر چند رأی آخر را آورد ولی چهره ای موجه از خود به یادگار گذاشت و برنده منطق و اخلاق بود.
سید ابراهیم رئیسی: بازنده اصولگراییاو هر چند یک سال پیش از انتخابات، از رهبر انقلاب حکم تولیت آستان قدس رضوی را گرفته بود و خودش نیز صراحتاً گفته بود که خدمت به زائران امام رضا(ع) را بر هر جایگاه دیگری ترجیح می دهد و کاندیدا نخواهد شد ولی در کمال تعجب و البته با ترغیب برخی چهره های اصولگرا کاندیدا شد.
اصولگراها که در سال های اخیر با بحران "چهره موجه" برای کاندیداتوری مواجه هستند، سراغ فردی رفتند که به زعم خودشان، او را که سابقه سیاسی خاصی نداشت، چهره "سفید" می دانستند که می تواند با ویژگی سیادت و تولیت حرم امام رضا(ع)، آرای عمومی را جذب کند.
با این حال، رئیسی که صرفا سابقه قضایی داشت، نتوانست در مناظره ها و اعلام برنامه ها موفق شود و نهایتاً با متهم شدن به بهره برداری سیاسی از امام رضا(ع) - که از سوی روحانی مطرح شد - و با اتفاقات عجیبی مانند دیدار با "تتلو" - که در تضاد با سابقه اصولگرایی اش بود - هم انتخابات را باخت و چهره اصولگرایی اش را خدشه دار کرد و به مشهد برگشت.
محمد باقر قالیباف: بازنده مطلقاو که سال هاست در آرزوی ریاست جمهوری است، هر بار که کاندیدا می شد می کوشید چهره ای کارآمد از خود به نمایش بگذارد اما این بار از قالیباف جدیدی رونمایی کرد که فقط به این و آن حمله های عصبی می کرد، تهمت می زد، بین مردم دو دستگی ایجاد می کرد و در یک کلام، بی اخلاقی می کرد؛ این در حالی بود که مردم انتظار دارند رئیس جمهورشان، یک چهره متین و منطقی باشد.
این بود که روند آرای قالیباف در نظرسنجی ها نزولی شد و نهایتاً او روغن ریخته را نذر امامزاده کرد و به نفع رئیسی کنار رفت، اما این حرکت نیز سودی نداشت.
قالیباف، نه فقط به ریاست جمهوری نرسید، بلکه اخلاق را هم باخت و با توجه به شکست سنگین حامیانش در انتخابات شورای شهر تهران، دیگر شهردار هم نخواهد بود. او بازنده مطلق انتخابات بود.
سید مصطفی میرسلیم: بازنده حزبیاو به عنوان تنها کاندیدای حزبی از طرف حزب مؤتلفه اسلامی وارد انتخابات شد؛ در مناظره اول کوشید چهره ای منطقی و موجه از خود نشان دهد ولی از مناظره دوم به بعد، نه نماینده مؤتلفه که مهاجم تیم اصولگرایان شد و حملاتی که می کرد خارج از منطق بود. مثلاً در حالی که ایران 39 سال حق خرید هواپیمای نو نداشت و سرانجام بعد از برجام توانست قرارداد خرید هواپیما با بوئنیگ و ایرباس و ATR منعقد کند، میرسلیم به روحانی اعتراض می کرد چرا بخشی از هواپیماها را خودمان نمی سازیم؟!
رفتار و گفتار خاص، پوشش منحصر بفرد و حتی شناسنامه ای که با آن رأی داد و متعلق به زمان شاه بود، او را تبدیل به فردی کرد که گویا در زمان و مکان دیگری جز ایرانِ 1396 زندگی می کند!
او که از طرف حزبش کاندیدا شده بود، بعد از اطلاعیه حزبش در خصوص کناره گیری اش (به نفع رئیسی) ، انصراف نداد تا مشخص شود که مناسبات حزبی حتی در قدیمی ترین حزب فعال ایران نیز جا نیفتاده و تحزب در ایران، هنوز نابالغ است.